بازم به غیرت خودت پیرزن خیلی وقته یه مدل کاهگل اومده رنگ و قیافه ش کاهگله اما کاهگل نیست بلکا اتاق ما یه قسمتش اونجوریه
این کار مهارت میخواد، جوونا باید ،ببینن و از این مادربزرگ یاد بگیرن.وخوب.الان جوونا خونه ی گلی ندارن.البته بخوان هم داشته باشن.شورا،بخشدا،بنیادمسکن و...مجوز نمیدن.
نقاشش اینجانب بودوفکر نکنم ظاهرا آزمایش تکمیلی بود
وی با عذرخواهی،درافق ناپیدا شد.
خانم دکتر ماریا راستگو تو خیابون شریعتی هستند. سرچ کنید سایت شون بالا میاد. به نظرم.باهاش مشورت بکنید.ضرر نداره. والبته که توکل به خدا.گل پسر سلامت دنیا میاد و یه نفس راحت می کشیم
با درود چه بانوی با صفایی چه کاه گل صاف و صوفی زده والله یک بار آوردیم سقف را بتونه زدیم که رنگ بزنیم اینهو شده مثل اسفالت خیابون ها که سرعت گیر می گذارند غلبالگری اول اینطور گفتند بعد فرستادند برای دومی با هزینه سه میلیون تومانی که گفتند به لطف خدا سالم است
درود بر شما توی این گِل،سبوس برنج می ریزن.خیلی خوش عطربوعه. قدیم ها، کف اطاق های خونه ی آقاجان ،از این مدل گِل بود. من وقتی لج می کردم. گوشه فرش و حصیر رو کنار می زدم، خودم رو مچاله میکردم و اشک می ریختم. وقتی قطره های اشک، میرسید به گِل خشک، نمدار می شد.بوی خوشه های شالی .بوی مسیری که پدر منو آورده بود،خونه ی آقاجان.بلند میشد.ومن.خواب آلود میشدم و والبته. بزرگتر که شدم.یک وقت هایی گریه ام نمی گرفت.فقط لجاجت بود. واسه همین، یه نصف استکان آب برمیداشتم. دستم رو فرو می بردم توش. آب می پاچیدم روی گِل.عطرش بلند میشد. این کار رو، وقتی اجی غش کرده بود، اینجوری بهوشش آورده بودن، یاد گرفته بودم. به خیالم ،شالیزار رو زنده می کردم.
نقاش ناشی آوردین. چوپان دوتا نقاش رو رد کرد، خدا به داد سومی برسه
یعنی ممکنه بابت به جیب زدن هزینه، همچین استرسی به مادربخورانن والهی شکر بابت سلامت گل پسران شاءالله که به سلامتی و خوشی هبوط کنه
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
کیوانو داره کاهگل میسازه، آفرین، آفرین.
ها،باریلا به کیوانو و
کاکو مهرداد بادوش
و مجددا









بازم به غیرت خودت پیرزن
خیلی وقته یه مدل کاهگل اومده
رنگ و قیافه ش کاهگله
اما کاهگل نیست
بلکا
اتاق ما یه قسمتش اونجوریه
این کار مهارت میخواد،



جوونا باید ،ببینن و
از این مادربزرگ یاد بگیرن.وخوب.الان جوونا خونه ی گلی ندارن.البته بخوان هم داشته باشن.شورا،بخشدا،بنیادمسکن و...مجوز نمیدن.
یه قسما از خونه ی خان دایی ما هم بلکاهِ
نقاشش اینجانب بودوفکر نکنم ظاهرا آزمایش تکمیلی بود
وی با عذرخواهی،درافق ناپیدا شد.




خانم دکتر ماریا راستگو
تو خیابون شریعتی هستند.
سرچ کنید سایت شون بالا میاد.
به نظرم.باهاش مشورت بکنید.ضرر نداره.
والبته که توکل به خدا.گل پسر سلامت دنیا میاد و
یه نفس راحت می کشیم
با درود
چه بانوی با صفایی
چه کاه گل صاف و صوفی زده
والله یک بار آوردیم سقف را بتونه زدیم که رنگ بزنیم اینهو شده مثل اسفالت خیابون ها که سرعت گیر می گذارند
غلبالگری اول اینطور گفتند
بعد فرستادند برای دومی با هزینه سه میلیون تومانی که گفتند به لطف خدا سالم است
درود بر شما





ان شاءالله که به سلامتی و خوشی هبوط کنه
توی این گِل،سبوس برنج می ریزن.خیلی خوش عطربوعه.
قدیم ها،
کف اطاق های خونه ی آقاجان ،از این مدل گِل بود.
من وقتی لج می کردم.
گوشه فرش و حصیر رو کنار می زدم،
خودم رو مچاله میکردم و
اشک می ریختم.
وقتی قطره های اشک،
میرسید به گِل خشک،
نمدار می شد.بوی خوشه های شالی .بوی مسیری که پدر منو آورده بود،خونه ی آقاجان.بلند میشد.ومن.خواب آلود میشدم و
والبته.
بزرگتر که شدم.یک وقت هایی گریه ام نمی گرفت.فقط لجاجت بود.
واسه همین،
یه نصف استکان آب برمیداشتم.
دستم رو فرو می بردم توش.
آب می پاچیدم روی گِل.عطرش بلند میشد.
این کار رو،
وقتی اجی غش کرده بود،
اینجوری بهوشش آورده بودن،
یاد گرفته بودم.
به خیالم ،شالیزار رو زنده می کردم.
نقاش ناشی آوردین.
چوپان دوتا نقاش رو رد کرد،
خدا به داد سومی برسه
یعنی ممکنه بابت به جیب زدن هزینه،
همچین استرسی به مادربخورانن
والهی شکر بابت سلامت گل پسر