رومن گاری می گه:
بعضی رویداد ها تو را از پا خواهند انداخت...ولی چه خوب است بتوانی اینگونه بیندیشی که اگر شب نبود،هیچ اسمی نداشتیم که روی" روز" بگذاریم!
دیشب یه سر رفتیم ولایت و برگشتیم.
عطر بهار نارنج ها پخش هوا بود.
همراه سارا .رفتیم سمتشون.
بوئیدم و بوسیدم.
و چشم دوختم به آسمانی که،بی مهتاب هم؛زیبایِ خوش رنگ و پر ستاره بود.
و صدای آبِ جاری،
وصدای آب،وصدای آب...
با دادا فوتبال تماشا کردم.
وبعد تا خود صبح گوسفند شمردم و ازاین پهلو ب اون پهلو شدم و خدا شفا بده.تصویر طراحی .توی سقف بالای سرم(تصویر بالا از نت دانلود شده ) دیدم و
موسیقی فریاد....همایون شجریان شنیدم.