یک تصویر و یک ترانه!

اسماعیل بابایی

پنج‌شنبه 24 تیر 1400 ساعت 08:30 http://www.fala.blogsky.com

به به!
این ترانه ی قمیشی من رو برد به سال های دور...؛ عالیه.
و چه تصویر قشنگی.
سپاس!

من این آهنگ رو،اواخر دهه ۷۰ .برای بار اول شنیدم.
زور زور سپاس له نظر لطف و حضور همیشه عزیز و
گرامی تون

باشماق

سه‌شنبه 22 تیر 1400 ساعت 16:15

با درود
فیلم گاو را مجدد تقریبا دیدم
خیلی از صحنه هاش فراموش شده بود
بعد رفتم تحلیل فیلم را خوندم
نویسنده نظرش تقریبا با من یکی بود
علت مرگ گاو از نظر تحلیل گر نا مشخص بود
ولی به نظرم زن مش حسن رقیب عشقی خود را با خوراندن دارو از بین برد
سپاس از اینکه وسیله دیدن فیلم‌ فراهم شد

درود بر شما
سپاس از شما که وقت گذاشتین
و خیلی مرسی که نظر تونو خیلی بامزه نوشتین

باشماق

سه‌شنبه 22 تیر 1400 ساعت 09:27

وقتش دوباره بارون بزنه
همه حرفا گفتنی نیست !
با درود
آهنگ ملایم
خودم را در جنگلی و آلاچیقی فرض کردم روی صندلی چوبی و یک سینی شامل دیزی آبی رنگ و نون محلی و پیاز
اون ور هم دو سه تا بچه گربه که لقمه را می شمارند

درود بر شما
ما هم ،
تو آلاچیق روبرویی /مشغول پختن جوجه کباب رعفرونی/با کته و پیاز و گوجه محلی ایم و
کار همیشگیِ بابا گیان ؛یه تکه کباب خودش می خوره.یکی پرت می کنه طرف گربه.
وخوب.وجدانن یه چند روز جایی بودن .خیلی خوب بود.و البته که.در هر حال.از صمیم قلب.خدا رو شکر