<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

خُب من دیوونه ام...

 

 

اگر در زندگی کسانی را دیدی که روحشان با تو یکسان و همسو نیست

برایشان عشق بفرست و دور شو . ‌ . .


-وین دایر


قدیما.گاوی که از محوطه ی صاحبش .

از گله اش_ دور و جدا میشد.به بازار گاو فروشان _ کوچ اصفهان_ فرستاده میشد.یا به قصاب محله ها فروخته میشد.

چرا؟ چون صاحب اش.حال و حوصله ی دنبال و از پِی گاو رفتن رو نداشت.یعنی گاوا خودشون می بایستی می فهمیدن.که این مرز.این راه باریکه .این ورش  محوطه ی صاحبشه.اون ورش.مثلا واسه ی مش حسنیِ که شوهرِ خاله  سفیده ی آقاجانِ.

حالا  محوطه.از چهار جهت.به همسایه ها و محوطه شون مرتبط بود و

گاوا می بایست.علاوه بر چراء.حواسشون  به چهار جهت باشه... .که همین جور سر بزیر نچرن و‌... مساحت زمین و حد و حدود را نگه دارن و  مرز ها رو رد ندن...

و واقعا ...طفلی ها دو مشت می چریدن .بعد سرشونو  بلند میکرد‌.یه نگاه به پیش رو ...بعد حالت نه.خیلی مونده به مرز مش مختار ...مجددن سر می جنبوندن و  دومشت می چریدن و‌‌‌‌‌....

و این حرکت شون مکرر تکرار میشد...

حالا یه وقتایی ام .گاو مش حسن  و گاو مش مختار.لب مرز.فیس تو فیس .به هم می رسیدن و آدامس می جوئیدن=نشخوار میکردن..لابد درد دل و گلایه ها داشتن و...دیگه نمی دونم...

ولی یادمه.یک روز.گاوِ مش باران.هنوز رد نشده بود که ...مش مختار با یه چوب خشک.. .کوبید به پهلوشُ...گاوِ ناله کنان به سمت طویله روانه شد و...چند ساعت بعد.خودش و بچه اش.‌‌طلف شدن.

خدا رحمت کنه ؟ مش مختارو؟بله؛یادم مونده که...مش مختار.با چه وضع فلاکت باری فوت کرد،..

 


پ.ن