این همون پنجره ؛بهارخوابه خونه ی آقاجانه!...
با این تصویر ؛بهتر میشه پنجره رو تجسم کرد...
واینک ؛پنجره ی گشوده به استخر وقطرهای سوزن ریز وارش...(چشاتونو ببندین لطفا )
+نشد من برم خونه آقاجان ؛این بالا سر نزنم ،…مخصوصا عصرها و غروب ها.(البته ؛طلوع رو هم از همین بالا دوست دارم وایضا مهتاب شبان ها رو..
++نخ ها رو ازاین جهت بستن که ؛مرغ های ماهی خوار بچه ماهی ها رو تناول نکنن :|
خلاجتمان نده ؛کبی نازنینم

سلام و صدتا سلام خدمت اجی باران جونمممممممممممم
)
خونه آقاجان بزرگوارتون چه جای زیبایی واقع شده است
مخصوصا بهارخوابشون (
چه روش جالبی برای محافظت از بچه ماهی هااا
سلام به روی ماهت ؛کبری گلم:-*:-*:-*
:

لطف داری ؛عزیزم
مخصوصا بهارخوابش؛یه حس خوبی درش هست،نیست کسی اونجا گذرنمیکنه.پر تردد ترینش منم...ازاین جهت اون بهارخوابه ؛سکوت وتنهایی دوست داشتنی ای حکم فرماست؛بعد نمازها-ب ایستی منظره رو تماشا کنی....باقی ماجرا
آرههه؛ولی من مخالفم.روزی اونام رو خدا می رسونه؛ازگوشه استخر شیرجه می زنن و...