.....
....
....
....پنج.شنبه;ی گذشته؛ولایت پدری ، شکوفه های گلابی
....ایشون هم ؛گلابیه آرشیوی هستن ؛ اواسط تیرماه ؛دم دمای آبستن برنجزارها ثبت تصویر شدن.بهتره بگم؛دریک روز گرم وشرجی!
اما پنج شنبه هوا عاااالی بود،آسمان آبی و نسیمی که کلی چیز میز(عطربو) درش بود...البته ؛مامان جان غروبی آتیش روشن کردن ؛آخه از اون غروبهای ایاز دار بود؛همون غروبهایی که یکم سرد هست و بینی آدم کیپ میشه...
....
.....(ماه از میان سرشاخه های سیب سرخ)
بعد چوپان اومد؛چوپان رفت ؛مردشریف اومد؛بعد گفتیم تا اینجا اومدیم!خونه آقاجان ؟که رفتیم و تا پاسی از شب ماندیم ؛که یهو دوماد بزرگه خان عموی مرحوم مامان جان اومدن...از تهران گفتن و ماهم شنیدم ؛از جوادیه رسیدن به جمهوری و قضایاش..
اصلا ماها رو همراه خودشون بردن نوستالژیک سپانلوی مرحوم؛.....
.....
.....
ای روز های فردا/ای فکر های زیبا/ای واژه های زرین/ای آسمان لرزان/دریای باد و باران/بالای شهر تهران/درانتظار طوفان/طوفان سرد و سنگین/بهر تومی سرایم/از خود برون می آیم/لب های بسته ام را/یک لحظه می گشایم/ای سرزمین دیرین/یک شاعر پیاده،همراه جویبارت/با یک پیام ساده،خوش باد روزگارت/نه این زمان غمگین/ازبیشه های گیلان،ازگنبدهای سپاهان/پسکوچه های شیراز تا آتش های اهواز/لبخندهای شیرین/بهرتو می سرایم،ازخود برون می آیم/لب های بسته ام را یک لحظه می گشایم/ای سرزمین دیرین/بلوارمیرداماد،بالحظه های آزاد/پنجاه سال دیگر/ازمیاورد یاد/در روز های رنگین/یک روز آفتابی/با آسمان آبی/آن سوی عصر غربت/تصویری از رفاقت....
بله.مقصودشان همین امروز را ستایش کنید و همچنان به آینده امیدوارباشیدببوده است...
اجازه بده بگم که واقعا عکسهاتو دوست دارم. منو میبره به یه حال و هوای خوشی!
یاد سفر شمالمون میفتم. بیخود نیست حمیرا میگه خاطرات شمال محاله یادم بره!
خدایا شکرت




ممنون بابت نظرات متفاوت تون
ممنونممم؛ازلطف شما بسیارممنونمممم؛گلناربانو جان م
ان شاء الله بازم تشریف بیارین و بهتون خوش بگذره...البته اینجا گیلان هست ؛ بیشتر تو ذهن مبارک تون "مستی جاده های گیلان به خراسان خوب است" از شاعر گیلانی "ناصر حامدی" داشته باشین؛ولیکن با "شمال" معین و جاده های خیس موافقم