~~~~~
~~~~~~
سکوت دشوار است ....وقتی میان چند نفر حاکم می شود ....
که هرکدام حرفی ناگفته زیر زبان دارند....
در چنین احوالی اگر آدم ها به یکدیگر نکاه هم بکنند،……
سعی می کنند توی چشم هایشان حرفی خوانده ...(شود!؟یا نشود!؟؛هردو ممکنه!!)
*ازکتاب بنی آدم -محمود دولت آبادی
+تصویر بالا جزء اون تصاویری هست که؛تا ابدویک تو ذهنم میمونه.ای کاش راهی برای دیدن چشم هایش می بود...به اون دستهای کتلتیش دقت کنید!!ازاون کتلت قانونیه ها ...با گوشت 95 %دی+ یک عدد سیب زمینی متوسط +یک عدد پیاز +نمک وفلفل وزردچوبه( حالا تخم مرغ هم نزدین مورد نداره...چون درصد گوشته بالاهه مانع آب اندازی سیب زمینی وپیازه میشه...)که قشنگگگ مغز پخت شده و میتونی باخیال راحتتت....گاااز.فقط گاز.
اون مچ مبارکشو میبینید؟؛اینجا بهش میگن؛دسْگردن. یقینا اگه میشنید ...که اجی بهش میگه؛ایلاهی مارجان تی دسگردن ره بمیره !سر شو کج می کرد!سر شو از پشت درخت صنوبر کج میکردو پی صدا می گشت....
+سوره بلد ؛آیا برای او دو چشم قرار ندادیم؟(۸)ویک زبان و دو لب؟(۹)
+معمولا دکترا بعد شرح حال شنیدن و تجزیه و تحلیل ..که چه دارویی بنویسن ..(خصوصا برای فاویسمی ها) وهمونجور که مشغول نوشتن نسخه هستند...میگن؛دست تونو بزارید روی میز!! بیمار هم دستشو میزاره روی میز...دکتر با دست راست تند تند مشغول نسخه نویسی هست...یه نیم نگاهی میکنه و بر میگرده دوباره مشغول مبشه ..بعد همونجور که تند تند مینویسه.... دست چپ شو می بره سمت مقصد نیم نگاهه !!منتهی هرچقدر همون ..حوالی روی میز ..یعنی همون مقصد نیم نگاهش میگرده !!!لاموجود دسگردن...وبا چرخش صد و هشتاد..گردنشو سمت روی میز و..لابد تو دلش میگه وا؟کودس گردن؟همین الان روی میز بود() که همراه بیمار ریز ریز میخنده و ..صاحب دسگردنه میگه؛داشتم می اومدم نبضمو گرفتم!! که دکتر با دست چپش به حالت وجب زدن ...دو طرف پیشونیش رو میگیره وریز ربز همراهی میکنه ..همراه بیمار رو..که همون جور میگه؛مشخصه!!!
سلام..
منظورتون سبحانه؟
سلام ...
بلههههه
سلام عزیزم


نوشته هات مثل همیشه عالی و دوست داشتنیه...
ایشاالله احوالتون که خوبه؟
ایشاالله سالم و سلامت باشین... هم خودتون هم عزیزانتون... و تنتون هیچ زمان لازم به طبیب نداشته باشه...
سلام ماه تابانم













فدای شما بشم....لطف دارین
شکر خدا.خوبم.ممنون ز احوال پرسی تون
قربان لطف و مرحمت شما ....عزیز همیشه وهنوزم ...
ان شاء الله وجود نازنین شما و عزیزان تان ...نیز هم....به ناز طبیبان نیازمند مباد باشه...
آره من اکثر کامنت هام با شکلک خندس ..
.
.
عه خب چرا خاموش دنبال می کردی :0
.
.
پسری که میگی رفته خارج و شبیه منه
شاید داداشمه که وقتی بچه بودم
توی بیمارستان ازم جداش کردن ...
فیلم هندی ، این قسمت بنیامین و داداشش :)
.
.
دست خودم نیست که.اخلاقم میگه خاموش دنبال کنیم.بعد هروقت دلمون خواست روشن شیم
.
.
تا جایی که من خبر دارم....ایشون توی همین استان بدنیا اومدن.
که اگه شناسامه شما صاره از استان ما باشه. ..باید بریم پولیز اینر پل ..جهت آزمایشات دی ان ان...بای قضایا
بعدشم؛آدم نوزاد _مولود به دنیا میاد
بچه؟توی بیمارستان..:
کلید اسرار،قسمت بعدی؛جناب بنیامین درجستجوی Le Passé (گذشته)
سلام می گل خاخور جان

احوال خاخور گلم؟
خوبید؟
شیمی زاکان خوبند ایشالله؟
ای جان دلم، با اون قایم شدنش، یعنی بچهها تو قایم موشک بازی دیدنیاند، همشون هم خیلی خوشگل و با نمک قایم میشن طوری که آدم دلش نمیاد پیداشون کند تا برن سوکسوک کنند...
ایشالله همیشه گل لبخند روی لبتون باشد
سلام بلامیسر...می جان مهشیدی



خاله جان رو دیدم...خوب بودن شکر خدا.الهی شکر
)





شیمی احوال سلامتی
الحمدالله.شکر.خوبم.توووپ.(رفتم دهات
شیمی دس بوسیدی ...خالا مهشیدی
جان تون سلامت ...
دقیقا.بچه ها تو قایم موشک بازی دیدنی ان.....
ولی قایم شدن فقط واسه بچه ها نیستا...یعنی بزرگسالان هم میتونن قایم شن...حتی اونایی که سنی ازشون گذشته...می تونن تو جا برنجی قایم شن
فداتون بشم....ایضا شما عزیز دل م
سلام و درود به شما باران عزیز خوبی؟ خسته نباشی .... ظهر ادینه شما بخیر باشد....
پستت بسیار عالی و زیبا بود ممنون عزیزجاااااان
لایییییییییییییییییک
در پناه حق .... موفق و شاد باشی.... سپااااااس فراوان
سلام ودرود بر شما دوست عزیز






سلامت باشی گلم
ممنون...اوقات شما هم.بخیر و نیک....
جانت سلامت...قربونت برم
ممنونمممم
درچشم خدا محفوظ بمانی.....
سکوت دشواراست برای آن که حرفی برای گفتن دارد ،برای آن که فن بیان دارد
مثل خودت عزیزم
من چقدررر خوشبختم ؛که ارمغانهایی مثل شما دارم


عزیز شمایین
عزیز همیشه و هنوز......
بسیار زیبا و حزن انگیز
ممنون و سپاسگزارم....
توی انتخاب عکس و نوشته هاتون ،


واقعا اوج حوصله و دقت دیده میشه ،
من از الان نوشته هاتو دنبال می کنم ....
.
.
.
نحوه کامنت دادنتون ،
همه شکل ها توشه
موفق باشین .
ممنون.لطف دارین شما

<-گویا به اون آیکن علاقه مندین!
<-خوبه !؟منم گفتم.به به...آفنین گل پسر
<- مسواک من دست تو چیکارمیکنهههه 
دیگه نمی دونستم بخندم!؟بگریم؟بخابونم بیخ گوشش


<-چه خوب تمیز کرد.






من اما خیلی وقته وبلاگ شما رو دنبال میکنم
.
.
.
منم خوشم میاد ازش
میدونید!؟دخترعمه ام با پسر چهارساله اش اومده بودن خونه ی ما...بعد شام و پذیرایی ...پسربچهه اومد گفت ؛بارون جون؟می خوام برم مسواک بزنم...گفتم ؛آفرین پسر خوب.برو خوب مسواک تو بزن...
القصه؛پنج دقیقه بعد دست به پشت اومد روبه روم ....سرشو آورد جلو...گفت ببین
بعد دستشو آورد جلو ...گفت؛بفرما .حالا نوبته توعه
من
گفتم ؛آدم مسواک دهنی میزنه!؟؟گفت ؛نگا کردم .خیلی نوعه .ببین
.
فلضا ؛ الان ایشون بزرگ شدن و دقیقا به سن وسال شما هستن
البته خارج از کشورن
وچقدر هم شمایل شما شبیه ایشون هست
.
.
.
شما نیز هم...
سلامت باشید و موفق؛جناب بنیامین