هراسناک تر از نابینایی
دیدن است،
با دوچشم باز
که چه بر سر سرزمین مان می آید...
#عنوان ومتن؛بلاگا_دیمیتروا
**
**
_بعد دیدینِ تصویر بالا و
اون پروانهه،یادم اومد ،اول باهار این پروانهه رو دیده بودم:)
والبته ،برام یادآورِ فیلمی از؛جاناتان دمی هم شد+_+
***
***
آقای برادرزاده ،به دنبال پروانه :))
والا من کاری به کار پروانه هه نداشتم
آخر سر هم فک کنم در دامان طبیعت رهاش کردیم که بره به کار و زندگی ش برسه
ولی تجربه ی جالبی شد




به به به...پسر بازیگوشی هست و قشنگ معلومه توی عکس دنبال شکار بعدی خودش هست
ان شاالله من هم تا فرصت ایام بهار هست بتونم چند تایی عکس بگیرم از این پروانه های زیبا
ممنون بابت شعر زیبا و نوستالژیکی که نوشتین این جا...و یادی شد از مرحوم گلچین گیلانی...
آفرین،والحمدالله که کاری به کار پروانهه نداشتین


سردسته شکارچیان خلاف کار










بله واقعا.یه گل بزاری تو شیشه و
پروانهه با سر بره بشینه
ایشون معاون گودزیلا هستن
ان شاءالله..
خواهش میکنم،ممنون از حضور عزیز و شریف شما
سلام و درود
زیبا بود عزیزم
موفق باشی
آپم و منتظر حضور سبزت
سلام و درود برشما


خیلی ممنون عزیزدلم،شما هم سلامت و
موفق باشین
چشم.خدمت می رسم
سلام و درود و عرض ارادت حضرت باران جان




واقعا چه بر سر این سرزمین مون داره میاد...داستان غم انگیزی عه...
چه پروانه ی قشنگی...پروانه ها رو که می بینم یاد هشت سالگی م میفتم که نظام آباد خونه بابابزرگ خوابیدم و خاله و دایی نحوه گرفتن پروانه رو بهم یاد دادن ، به این نحو که یه گل رو داخل یه شیشه گذاشتیم و صبح که بیدار شدیم یه پروانه روی گل نشسته بود!
خیلی دوست دارم از پروانه ها عکس بگیرم...حیف که خیلی چست و چابک ان و بازیگوشن! سخته عکس گرفتن ازشون...
سلام و درود و عرض ارادت متقابل دکتر میم جانِ عزیز
جانت سلامت و دلت خوش و











آخه چکار به کارِ پروانهه داشتین آخه
اون پروانهه رو بگو؟توی شیشه چکار داشت؟یادِ هرکس که پری خو تر/در شیشه کنم زودتر /افتادم
اول باهار همراهم بود،همین کنار پروانه ،منتظرِ که ،عکس پروانهه گرفته بشه و

راستی دکتر میم جان؟
مخدرِ این شعر همچو می مستی دهنده است و


ایام به کام بلامیسر
بله واقعا.داستان غم انگیزیِ....
نمی دونم نظام آباد کجاست،ولی حس خیلی خوبی نثبت بهش دارم.همین که خونه ی بابابزرگِ،درخت بادوم دارِ،خاله و دایی و
هی بچرخ و
هی بخندِ هشت سالگی....
دکترجان؟شما هم
آقای برادر زاده ام،بدون ابزار،با دو انگشت شصت و اشاره،مثال آب خوردن،پروانه میگیره،
پروانه رو بگیره دستش.(علاوه بر پروانه سنجاقکهارو مثال اب خوردن میگیره) گفتم خواهش ب این کاری نداشته باش.برو واسه خودت یه پروانه دیگه پیدا کن.گفت باشه،( عکسش رو میزارم ببینید)...
بح بح؛چست و چابک :
گردش یک روز دیرین:
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی ده ساله بودم
شادو خرم
نرم و نازک
چست و چابک
از پرنده
از خزنده
از چرنده
بود جنگل گرم و زنده
آسمان آبی چو دریا
یک دو ابر،اینجا وآنجا
چون دل من
روز روشن
بوی جنگل
تازه و تر
همچو می مستی دهنده....<---لطفا با ما زمزمه کنید و
دنبال پروانه ها بازی گوشی کنید و
هرچندتا عکس، دلتون میخواد ازشون بگیرین.خواهشا نگین سخته.
دشمن تون اوردوز کنه
سلاااام باران جانم خوبی؟
چه عکس زیبایی بهار و همه ی قشنگی هاش باید نفس کشید
زندگی کرد
سلاااااام




الهی شکر
سلام به روى بهترازماهِ عروس گلم
جوونت سلامت و
دلت خوش بلامیسر؛همگی خوبیم عزیزم
ممنون از لطفت؛بله،..باید نفس عمیق کشیدو
زندگی کرد.