وژدانا دی نازانم چه بکه م؟له ده سی ئی نازار تصویر:))

 

 در صورت آدمی دو چیز مهم است:

یکی لبخندش!و دیگری عمق نگاهش!

که هیچ جراحی نمی تواند به انسان بدهد....

لبخند آدمی؛

اقیانوس صورتش است و

چشم هایش آفتاب....

.

.

.

#مایا_ کوفکسی!

پ،ن؛

بچه رو بردن حموم.یعنی بس که شیطون بلاس ،پیچوندنش.بلکم یه ساعت نفس بکشن. توحمون  نشوندنش تو یه تشت آبی.چارتا اسباب بازی هم دور ورش.یه ساعت بعد؟دقیق نمی دونم. رفتن و

به زور آوردنش.یعنی رفتن بهش سرزدن،دیدین لب لوچه اش کبودِ.بی رنگِ.به زور آوردنش و...

نگفتن اون کولر گازیِ لامذهب و

خاموش کنیم.که به قول مرحوم فردوسی،چو یک بهره بگذشت از تیره شب/چنان چون کسی کو بلرزد ز تب/:

فردا روز بردنش دکترو

نگفتن چی شده که.ای کاش می بودم و

به دکترمیگفتم.قطعا با پس گردنی از هرسه تا شون پذیرایی میکرد.*_*که آدم ؟با بچه ی فاویسمی.اینجور رفتار میکنه؟اونم پسربچه؟ی دوساله نیمه؟که دوز فاویسمی بودنش ازمادر فاویسمشه  و

اون همه سفارشات؟یعنی کشک؟آیکن چهره ی خشن  دکتر*_*وبعد لبخند مایل به نیشخند شون سمت ما؛)

پ،ن؛همین الان 

وانتیِ  از سر کوچه داره رد میشه و میگه داره .گوجه !بادمجان.سِب زمینی و

پی یازه :ترامپ ارزان کُوده خانه دار.ومن، غش آوردم:)))