<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

همین.

خلاصه اینکه؛

دراین خاک،دراین خاک

دراین مزرعه ی پاک

به جز عشق،

به جز مهر،دگر بذر نکاریم....

Madar Baran یکشنبه 23 تیر 1398 ساعت 20:51

نظرات 11 + ارسال نظر

مهدی

چهارشنبه 26 تیر 1398 ساعت 15:05 http://bivatan.blogsky.com

ان شا الله

کیهان

سه‌شنبه 25 تیر 1398 ساعت 08:23 http://mkihan.blogfa.com

درود بر خاخور جانمان!
یه سوال کمی تا قسمتی احمقانه می خوام بپرسم! بپرسم؟
می خواستم ببینم چگونه تونستی بوته تمشک را بغل کنی با آن خارهای قلاب مانندش!
مرسی تمشک جان که آنقدر مهربان بودی که آبجی ما را نیازردی

درود بر شما امیر کیهان برارِ عزیز❤جان تان سلامت و
دل تان خوش❤

دوراز جون تون.خواهش میکنم.هزارتا سوال بپرس❤

راسیتش این بوته تمشک از اون مدل بوته تمشک های اصلاح شده اس.باور بفرمایید چندبار که بوته تمشک های وحشی رو بغل کردم،هم دستمو زخم کردن.هم لباسم رو نخ کش.کلی هم مامان مون سراین قضیه دعوا مون کرد.یعنی وقتی لباس نخ کش مونو دید گفت.نگا نگا.واقعا که .تو؟کی میخای بزرگ شی؟

منموپشت بابا گیان قایم شدم و
سرمو کج کردم،که ببینم عصبانیت شون فروکش کرده.
بله.مرسی تمشکی جان هاکه ماجان رو تحمل میکنینمرسی ماجان رو خط خطی کردین
مرسی مامان جانکه ماجان رو دعوا میکنیومرسی باباگیان که منو پشتت پنهان می کنی
خیلی مرسی امیر برارجان

کاکتوس

دوشنبه 24 تیر 1398 ساعت 19:09

به یادت هستم
مطالب می خونم
فقط فعلا
میل سخنم نیست

ممنون که بیادم هستین❤
حضور دوست داشتنی تون احساس میشه عزیز دل❤ م

ان شاءالله که حال احوال تون خوب باشه و
میل سخن تون بلبل زبونی و،....
لطفا سرتونو بالابگیرین<- دلمون واشه

لبخند ماه

دوشنبه 24 تیر 1398 ساعت 17:22 http://Www.labkhandemoon.blogsky.com

بانو جان

جان و
دلمجان تان سلامت بانوجان

لبخند ماه

دوشنبه 24 تیر 1398 ساعت 17:22 http://Www.labkhandemoon.blogsky.com

مهر بکارین ولی نامهربانی درو کنید

اجازه خانم؟
مهرورزان خوشبینانند.مهر می وررن و
امید که این فن شریف
جز هنرهای دگر موجب حرمان نشود

اجازه خانم؟
مهر بکاریم و
دراقیانوس جزیزه نباشیم،کل اقیانوس باشیم .که زندگی بدون اعمال مهرکاشتن به مثابه مرداب است.که نه رفت داردو
نه
اجازه خانم؟
گریه نکنین لطفا

صبیره

دوشنبه 24 تیر 1398 ساعت 17:10 http://yebargesabz.blogsky.com

سلام بانوجانم
از همه پستهای اخیرتون لذت بردم بخصوص داداگیان

شاد باشید همیشه

سلام به روی بهترازماهت عزیز دل❤❤❤م
عزیزممرسی از محبتتدادا گیان دوستتون داره و
بهتون سر میزنه

سلامت باشید گل محجوب من❤❤❤❤❤

مهرداد

دوشنبه 24 تیر 1398 ساعت 14:01

خیلی هم خوب کاکو .
اون وقت مردم از گشنگی می میرن خو غلات کی بکاره ؟

سپاس کاکو گیانم❤

نگفتم کشاورزان اختشاش کنن و
دس از کشاورزی بردارن کهمنظورمان این بود که،بامهر بکارن.مثلا خودم درخت آلوو و
بوته ی تمشک رو که کاشتم،به مهرورزی ومادرانه بقلشون کردم و
بوسیدم شون.وبعدها که شکوفه دار شدن و ....دیدین که؟شکوفه ها چه آلووهاو
چه تمشکهای تُرش و
شیرینی ثمردادنعین بچه های خوب تربیت شده

واما مبحث غلات و
بذر کاری.یه همسایه ی پیری داشتیم،باغ سیفی جات خوبی داشت.ومن عاشق این بودم که،پشت پرچین باغش ب ایستم و
باغ رو از نظر بگذرونمخاله سکینه می گفت،هرچی میخای برو بچین.فقط حواست باشه باغِ دمج وامج=لگد کوب نکنی
منم میرفتم توباغ.بوته ترب ها،پیازچه ها،هویج و
سبزی جات،گلای گوجه و
گلای بادمجون و
گلای خیارو کدوپیاز..نوازش میکردم و
میآمدم بیرون
این خاله سکینه از غرب گیلان آمده بود و
خشت آجر زدن بلد بود،والبته باغبانی نمونه.وقتایی یه مامان نبود(معمولایکی از بستگان رو بایستی می برد دکتر) و
امکان دیرامدنش بود،به خاله سکینه می سپرد که بیاد پهلوی ما بمونه.دوچیز ازایشان یاد گرفتم.ازاولی فعلا میگزم،دومی رو خدمت شما عرض میکنم.ازایشان پرسیدم،چرا؟ترب ها و
(ما ازایشان هم برای خودمون می خریدم ،هم برای بستگان.البته که خودمون باغ داشتیم.ولی نه مثل خاله سکینه)پیازچه های باغ شما شیرینِ .گفت ،زمانی که میخوام بذرترب و
پیازچه ....بکارم؛باهاشون حرف میزنم.نوازش شون میکنم.می ریزنم کف دستم.می بوسم شون و
می پاچم تو باغ.وقتی سبز شدن دور باغ می چرخم و براشون شعر زمزمه میکنم.
زمان کندن علف های حرزقربان صدقه شون می رم.این باغ باعث شده شکم بچه ها رو سیرکنم و
با شکم سیر بخوابنحتی زمان فروش محصول هم بامحبت ترب ها و
پیازچه ها رو دسه میکنم و
میفروشم.وبعد بهم لبخند زد
البته که من یه بچه نه ساله ی پرسوال بودم و
کلی سوال پرسیدم و
کلی باغبونی ازش یاد گرفتم:کاکو گیان

خلاصه اینکه
به مهر بذربکاریم.بذرمهربکاریم و
دگر هیچ نکاریم