همزاد پنداری. بارها ما آدمها تو تنهاییامون ذل میزنیم به چشم انداز زندگی و مشغله هامون و آخر سر به خودمون میگیم، این درستش نیس. یه جای کار میلنگه، یه چیزی کمه.
سلام «بی کم و کاست در تمام زنان عالم تجلی کردی حال اما نشسته ای در زورق دور از دریاچه ی خیال من تمام جهان را به تماشا نشسته ام بی کم و کاست تنها تویی پنهان و دست نیافتنی» ساده اش میشه: منو خاطره، منو تنهایی، منو یه تصویر از تو و دریا؛ همین.
سلام برشما
والا این واژگانی که شما نوشتین، ساده اش میشه:منو یه تصویر از تو و ژرف دریا.همین.
ننه این عکسها برای ماها خیلی خوبه ولی اونجا شهریه که آدمهاش همه سرشون شلوغه و کسی وقت نداره بره روی اون پل زیبا بشینه و به منظره داون تاون شهر نگاه کنه! همه آدمهاش از کنار اون پل رد میشن بدون اینکه حتی نگاهی بهش بکنند چون دارند با سرعت 120 از بزرگراه رد میشن و تمام حواسشون به اینه که دیر نرسند! ننه دیدم که میگم! تنها کسایی که میرن و اونجا میشینن مسافرها و تازه واردها هستند که هنوز درگیر این جهنم زیبا نشدند!
ننه فدات شه! این مسافر تازه واردِ بیکارالدوله نیست!که این روحِ که وقتش بسیارِ و لابد دلشم تنگ و هیچ وقت هم، درگیر هیچ جهنم زیبایی نمیشه
آقارضا؟ شما به 120میگین سرعت؟رضا بیاد رد شه،همین طفل معصومی که روی پل نشسته با مخ می خوره زمین
مرسی که وقت گذاشتین و از داون تاون=هسته شهر و پل زیبا برام نوشتین
هممم! ماجان هم صدا نسیم شد وبه کاکتوس جان گفت؛ به هر آن کجا باشد! مثلا؛ من و کوچه خلوتی من و بی انتها رفتنی من وآسمان آبی ای؛که برای رفتن.که برای اوج گرفتن.که برای رها شدن!..
خاخور جان اون عمه دیگری بود تصور فرمودی ما یه عمه داریم نخیر ما الان فی المجلس هزاران عمه داریم در اقصای جهان.که هر کدام برای خودشان یلی هستند و .... راسیاتش من از اغلبشان گریزانم فدایی داری خاخور
خیلی ممنون از توضیحات توندرضمن زنده سلامت بمونی برارجان
همزاد پنداری.
بارها ما آدمها تو تنهاییامون ذل میزنیم به چشم انداز زندگی و مشغله هامون و آخر سر به خودمون میگیم، این درستش نیس. یه جای کار میلنگه، یه چیزی کمه.
سلام
«بی کم و کاست در تمام زنان عالم تجلی کردی
حال اما نشسته ای در زورق دور از دریاچه ی خیال من
تمام جهان را به تماشا نشسته ام
بی کم و کاست
تنها تویی
پنهان و دست نیافتنی»
ساده اش میشه: منو خاطره، منو تنهایی، منو یه تصویر از تو و دریا؛ همین.
سلام برشما

والا این واژگانی که شما نوشتین،
ساده اش میشه:منو یه تصویر از تو و ژرف دریا.همین.
❤❤❤❤❤❤❤
❤❤❤❤❤❤
❤❤❤❤❤
❤❤❤❤
❤❤❤
❤❤
❤
گلهای پست قبل زیبا بودن.
باید خوشبو هم باشن.
ابوسعید هم حرف حق زده
چاوان تون زیبا می بینه کاکو



والا عطربوی مختصری(عطرش شبیه رز صورتیِ) یواشی دارن .
فره سپاس له حضور تان
ننه این عکسها برای ماها خیلی خوبه ولی اونجا شهریه که آدمهاش همه سرشون شلوغه و کسی وقت نداره بره روی اون پل زیبا بشینه و به منظره داون تاون شهر نگاه کنه! همه آدمهاش از کنار اون پل رد میشن بدون اینکه حتی نگاهی بهش بکنند چون دارند با سرعت 120 از بزرگراه رد میشن و تمام حواسشون به اینه که دیر نرسند!
ننه دیدم که میگم!
تنها کسایی که میرن و اونجا میشینن مسافرها و تازه واردها هستند که هنوز درگیر این جهنم زیبا نشدند!
ننه فدات شه! این مسافر تازه واردِ بیکارالدوله نیست!که



رضا بیاد رد شه،همین طفل معصومی که روی پل نشسته با مخ می خوره زمین




این روحِ که وقتش بسیارِ و
لابد دلشم تنگ و
هیچ وقت هم، درگیر هیچ جهنم زیبایی نمیشه
آقارضا؟ شما به 120میگین سرعت؟
مرسی که وقت گذاشتین و
از داون تاون=هسته شهر و
پل زیبا برام نوشتین
پر
زیاد دور نرو
راستی شما معلمی ؟
من میگم ؛


چشم.همین رو پاگرد پله ها می مونم و


.خیلی بامزه گفت؛"جان من؟



من و بی انتها رفتن
شما فرمودین؛
"زیاد دور نرو"
پر بی پر
جوونم براتون بگه که؛
من اون طفل گریز پایِ مکتبم و
نه والا.معلم نیستم!
یک جایی هم گفتم؛بخدا معلم نیستم
شوخی میکنی؟"
ومن_غش آوردم
هوم به کجا چنین شتابان
کاکتوس از ماجان پرسید ؟
هممم!




ماجان هم صدا نسیم شد
وبه کاکتوس جان گفت؛
به هر آن کجا باشد!
مثلا؛
من و کوچه خلوتی
من و بی انتها رفتنی
من وآسمان آبی ای؛که برای رفتن.که برای اوج گرفتن.که برای رها شدن!..
کاکتوس جان
با اجازتون میخوام پر بکشم
+عزیز دلین
عالی!
خیلی ممنون آقا
خاخور جان اون عمه دیگری بود


تصور فرمودی ما یه عمه داریم نخیر ما الان فی المجلس هزاران عمه داریم در اقصای جهان.که هر کدام برای خودشان یلی هستند و ....
راسیاتش من از اغلبشان گریزانم
فدایی داری خاخور
خیلی ممنون از توضیحات تون
درضمن 

زنده سلامت بمونی برارجان
+عزیز دلین