<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

ورای نوروظلمت؛از زمین وآسمان فارغ!

نظرات 14 + ارسال نظر
افق دوشنبه 23 دی 1398 ساعت 00:42 http://ofogh1395.blogsky.com

منواقعا حرفی ندارم که بگم
سلامتی ادما رو به این راحتی نگیریم

خیلی ممنون که درک کردین،
مس ئولین به فکر ملت شون نیستن،چرا؟چون بچه هاشون جدا ازاین ملت ان.ولیکن،براشون اهمیتی نداره...،یعنی نه تنها سلامتی آدما..بلکه هیچی براشون اهمیتی نداره...

گیله مرد دوشنبه 16 دی 1398 ساعت 02:04 http://guilemard.blogfa.com

خاخور تو انتقادی نِویسی ولی مَرِه خنده گیره عزیز...شیمی قلم گیلکی هم بی نظیره ...واتَرکَستیم از خنده...
بله بانو کم و بیش در جریان این دست مسائل در ادارات استان ، رانت خواری و زیر میزی ها هستم ، در محل ما هم (پاشاکی) بسیاری از اراضی کشاورزی توسط همین عوامل که شما نام بردید از بین رفته و دچار تغییر کاربری شده...
ای که دستت می رسد کاری بکن...

عزیزی آقای گیله مرد
راحت ببون،هرچقدر تی دیل خانه خنده خنده بکن و
غیش بار...
ایشلا همیشه بخندی برار جان
مرسی از لطف تون.دوستی به ام گفته بود،اگه یه کوچولو کار کنی،دست گل آقا رو از پشت می بندی...
گفتم،بهرجهت هم استانی ایم و
خوبیت نداره،

بله،استاد هاپکیدو از دیار پاشاکی اندو
آشنای ما
واینکه،:
شن ماسه لات سفید رود ویگیتن بفروتن...
واینجور مسائل درادارت استان فراوانه و
گاودکفته بازاری ایسه...

ان شاءالله که خودا جانِی خودش یک فرجی بکنه و
ملت یک نفسی بکشن....

کاکتوس یکشنبه 15 دی 1398 ساعت 09:24

چه لبخند شیرینی
از اندیشه ورزی به سیگار ورزی نرسی صلوات

بله،چه لبخند شیرین و قندعلسی


ببین کاکتوس جان،ماجان رو با این همه اندیشه ورزی هاو
سیگارورزی هاش،یه چیزی تومایه های محمودخان دولت آبادی!متصور شو بلامیسر!

کیهان شنبه 14 دی 1398 ساعت 16:23 http://mkihan.blogfa.com

روز نامگذاری شهر بر همه اهالی آن شهر شریف و عزیز(رشت)بر همه رشت وندان خسته باد
شهری انسان پرور به تمامی معنا
شادی تان همیشگی و روزگار به کامتان و شهرتان آباد و امن و پر از رفاه و آسایش باد.آمین
خاخور همیشه و تا ابدمی

خیلی مرسی ....خیلی ممنون....خیلی مچکرم؛سلامت و
سرافراز باشی امیر کیهان برارم

افق شنبه 14 دی 1398 ساعت 15:35 http://ofogh1395.blogsky.com

یه سوال بیربط ایا روماتیسم بین شالی کاران رایجه
که دائم تو آب هستن؟

بله.رایجه.یکیش مامان خودم.که درگیرش شده.وابته چندین ساله که عادت کرده چکمه های بلند بپوشه،دستکش استفاده کنه.والبته که تفننی کار می کنه و
خانم های شالیکاری که گرفتار این دردن. سال قبل ازشان پرسیدم،بعضی هاشون داروهای کورتونی مصرف می کردن،میکنند..،بعضی هاشونم شیره ی ت ر ی اک!
حالا اینها به کنار،
یه روسری دیده بودم.خیلی خوش ام اومده بود،هی دل دل میکردم بخرم ،نخریدم و
بلاخره یه روز دلو ب دریای قبل انق لاب زدم و...(الان دریا آلوده اس،گفتن پاهاتونم ب آب دریا نزنید،چه برسه دل،،.)
خانم مغازه دارو یه خانم دیگه مشغول صحبت بودن...
وانجا فهمیدم،مس ئول احمق محیط ز ی ستی..دبه ماست رو خوردن و
خودشو ب خواب زده..،رفتن فاضلاب بیمارستانی رو ،اون م چه بیمارستانی؟ مثال بیمارستان رازی!! ریختن تو رودخونه ،...حالا رودی که شالیزار رو سیراب میکنه و
سپس ها به خزر میرسه.البته خزرکه نه.فنجان چایی که هزاران ته سیگار درش خاموش شده.،،
وبعد،یه عده خانم های شالیکار بیخبر از همه جا،رفتن واسه نشاء،..
بهترِ نگم تا کجا تو باتلاق رفتن...که چه بیماریهایی عفونی ای گرفتن....
که چقدر خرج کردن و
بعضی هاشون هنوز درمان نشدن...
قلبم ریش ریش شدبخدا...
این بود؟قرار ما؟جواب مردمان رنج دیده رو کی باید؟پاسخ گو باشه؟
الله اعلم.بله خدا عالم است !


ممنون از حضور عزیزشما بلامیسرببخشید که پاسخ تون طولانی شد.عذرمیخوام :

آران جمعه 13 دی 1398 ساعت 23:57 http://hghight-zandage.mihanblog.com/

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
چو پرده دار به شمشیر می‌زند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند
چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
چو بر صحیفه هستی رقم نخواهد ماند
سرود مجلس جمشید گفته‌اند این بود
که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند
غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند
توانگرا دل درویش خود به دست آور
که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند
بدین رواق زبرجد نوشته‌اند به زر
که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند
ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ
که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند

حافظ

ان شاءالله ....


سپاس از شما بابت حضور عزیزو
سبزتان،آران عزیز:

بابک جمعه 13 دی 1398 ساعت 09:43 http://anoosha96.blogfa.com/author/babak59

شاعری
رسم منسوخی ست
در همایش عشق تو
وقتی حضور تو شعر ست
و عطرت
تریبون آزادِ پروانه ها

درود و
سپاس بسیار از حضور تان...

گیله مرد جمعه 13 دی 1398 ساعت 03:23 http://guilemard.blogfa.com

زمستان ،زمستان است

نگاه سردتو بر من زمستان است

صدای سرد تو بر من زمستان است

بهار چشم تو بر من زمستان است

به گرمی دل نمیبندم

دلم لبریز از سردیست

در آغوشت پناهم نیست

چرا دنیا چرا دنیا

دلم از درد میسوزد

کسی با من موافق نیست

به درد خود گرفتارم

لبانم خشک از سردیست

صدایم مرده

دل خشکیده

دنیایم زمستان است

چرا دنیا چرا دنیا؟ ...

( شعر زمستان از محمد داریونی )

ممنون از حضور سبز تون.باخوندنش یاد شعر زمستون افتاد

مرسی آقای گیله مرد

گیله مرد جمعه 13 دی 1398 ساعت 03:22 http://guilemard.blogfa.com

خداوند به همه کشاورزان ، گیله مردان و گیله زنان ، زحمتکش قوت بده که زحمت میکشن و نون دسترنج خودشون رو میخورن ، هرچند به لطف افزایش هزینه های کاشت ، داشت و برداشت پول آنچنانی دست کشاورزان عزیز رو نمیگیره و بیچاره ها ۱۰۰ جا بدهکاری و ادای قرض دارن ، اما بازم تا بهار میشه یه حسی این عزیزان زحمتکش رو به بیجارها ( شالیزارها ) فرا میخونه...
به قول زنده یاد فریدون پور رضا :
گیله مرد دست و پا با قشنگ پیل بوکونی ، روخانه زنگ اُوَ کاری جا تول بوکونی...
بانوی گرامی سپاس از پست زیباتون...

سپاس از شما بابت به تصویر کشیدن درد و
رنج همه ی کشاورزان...
ای کاش وزارت از شان حمایت میکرد...
ای کاش زمین هایی که زیر کشت زرع بودن ..فروخته نمیشد...
ممنون بابت،قطعه گیله مرد دست وپا...
خدا رحمت کنه ،اموات شما و
جناب پور رضا رو...


سپاس از حضور عزیزتان

گیله مرد جمعه 13 دی 1398 ساعت 01:54 http://guilemard.blogfa.com

پست قبلی قشنگ بود بانو...
تیکه بس جالبی بود.
با یه دبه ماست جنگلی رو شلم قلم کردن.

خدایی خیلی خندیدم. آفرین

ازاینکه خیلی خندیدین،خیلی خوشحال شدم.
ان شاءالله همیشه بخندین .والبته نمی دونم!؟سمت ولایت شما چی میگن؟ولی آرزومندم،تی دیل خوش ببه و
تی گازخاله واچِئی!

واین تیکه،
حقیقت تلخی بود،که من اینگونه عنوانش کردم.
واقعا یارو با یه دبه ماست رفت ،برگه قطع اشاء امضاء شده گرفت...باورتون میشه؟همین منابع ط بیعی؟یارو ده هزار تون گرفت!برگه تغییر کاربری امضاء کرد.خودتون بهترمیدونید،بریدن چه درخت هایی ممنوعه ...وچقدر ازاون مدل درختها،ولایت مان بودو
همه اش رو شلم قلم کردن...
البته قبلش ،ده تا مرغانه و
دوتا کرات،
ایته بدره بچکسته دُو ،ویگتن باردن منابع و
برگه مهربزه هاگیتن
واصلا دونیا واگردن سره.وقتی امی هج ولایتن شون منابع،رئیس قبلی مناب ع،گوتی،اگر آقای فلانی بیدِین،امی سلام گرم برسانید.
آقای فلانی کی بو؟قاچ اق چی چوبالبته چوب دار.کسی که خرید وفروش چوب کنه و
لای خرید،چوب های ممنوعه شلم قلم کنه؛)
اوخودا ،خودا..کورا فرار بکنیم؟از دست آدمون
ئی پیلو مردای.مو حرص خوردن درم،تی گازواچِئکه برا

ممنون از حضور تون.آفرین بر شما

آران پنج‌شنبه 12 دی 1398 ساعت 18:59 http://hghight-zandage.mihanblog.com/

رشت، از شهرهای قدیمی امپراتوری پارسیان است و دارای پیشینه و فرهنگ و آداب مختص خود..

بحث مس ئ و لین هم که بماند...

سپاس از توجه تان

مبحث مس ئولین ،بله؛بهتر است که بماند.وانشاءالله خداوند حی و حاظر!ریشه شان خشک نماید.

آران پنج‌شنبه 12 دی 1398 ساعت 18:57 http://hghight-zandage.mihanblog.com/

تصویر کشاورزان، زیباترین و دلرباترین تصاویر زندگی ست

سپاس از انتخاب زیبایتان

بله،درست می فرمایید.خصوصا برای من،که باهاش بزرگ شدم و
از گذشته ها درذهنم، از این دست تصاویر چندین آلبوم عکس دارم. . .

آران عزیزسپاس از شما بابت حضور عزیز و
دقت نظرات تان...

شاهدخت ایرانی پنج‌شنبه 12 دی 1398 ساعت 17:56 http://Bad3.blogfa.com

سلام عرض مهربانی شاهدخت را پذیرا باشید...
مهمان میکنم شمارا به خواندن یکی از شعر های مورد علاقه ام ...

ساعت ها خوابیده اند
ساعـ ـت ها مــُرده اند

ولی زمان همچنان زنده است
در سکوت در خفقان تیک تاک می کند

امید پشت دری بسته جا مانده
شمع ها در قاب عکس ها همچنان می سوزند
شمع ها در قاب عکس ها از سوختن تمام نمی شوند

زمین می گردد،
زمین می چرخد،
زمین از گردش ِ این چرخش خسته است
ما هم خسته ایم
از چرخش در زمین
از گردش ِ روزهایمان

پیرمردی سینه خیز بدنبال زندگی میرود
پسرک غمگین به درختی تکیه داده
دخترک روی صفحات سیاه خط های صورتی می کشد
مادری در دشت های لاله گم شده
پدری زیر اهرم زندگی شکسته است

دنیا پر از دغدغه است
دنیا پر از خستگی است
فاحشه ای دنیا را به آغوش گرفته
عارفی از دنیا سقوط کرده

چشم ها را باید بست
گوش ها را باید گرفت
چند واژه تا انفجار بیش نمانده
وبلاگ شاهدخت:bad3.blogfa.com

سلام و عزیز ارادت
خیلی ممنون شاهدخت بانوی مهرورزم. . .بسیار ممنون از حضور عزیزو
سبز تون. . .
سلامت و شاد باشید همیشههه❤

Ela پنج‌شنبه 12 دی 1398 ساعت 14:25 http://Elasnovels.blogfa.com

سلام باران جون خوبی شما؟
ایشالا خدا واقعا این آدمای زحمت کش رو حفظشون کنه

سلام عزیز دلممممم،جوووونت سلامت و
دلت خوووش❤.ممنون از احوالپرسی...شکرخدا خوبم عزیزم!
فدای مهرو
معرفتت عزیزدلم،خداوند شما رو به اتفاق عزیزان تون حفظ کنه. . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد