سلام به نظر من لازم نیست سراغ سایه و ... رفت چون وقتی نور هست همه چیز هست و اصلا سایه نیست خب تو نور بمونید چرا میرید سراغ سایه. اصلا سایه وقتی نور هست اصلا وجود ندارد. اصلا سایه یعنی نبود نور پس تا نور هست زندگی باید کرد. و نورانی شد و نور بخشید ممنون ببخشید جسارت شد نظر خودمو گفتم از این سوسول بازیای بعضی شعرا که فقط چینیش کلمات بلدند خوشمان نمیاد. پشت هر طراحی و طرحی باید بینش و معرفت بود
سلام این چه حرفیه.نظر شما خیلی ام محترمِ
ببینید ما سراغ سایه .... نرفتیم. همونجوری که وقتی نور هست،سایه وجودنداره.تو تاریکی ام هیچی نیست و سایه ای ام وجود نداره. حرف از بینش و معرفِ.حرف از بهشت و دوزخِ.به قول شاعر،این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت، هرکجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت دوزخ از تیرگیِ بخت درونِ من و توست دل اگر تیره نباشد،همه دنیاست بهشت
سنگ الماس زمانی قیمتی میشه که،صیقل ببینه.مادرهم همین گونه اس.پس از رنج ها ،به گنج می رسه و همین جورکشکی،بهشت زیر پای عزیزدل نمیشه که:ولیکن از تاریکی باید گذشت و به بینش و معرفتِ نور رسید.به بسم الله نور علی نور....رسیدولیکن به لطف پروردگار ،تا نور هست زندگی می کنیم و نور می بخشیم.
بله.مثال چهارپایه کوبیدمش به دیوار بلاگ اسکای و حذف موقت زده بودم. بسیار خسته و کلافه ام کاکو و دیواری کوتاه تر از بلاگ پیدا نکردم. والبته که،بابت ایمیل خیلی خوب و سر صبحیِ صبیره بانو،خداوند رو شاکرم و از ایشان سپاسگزار
من زندگی را دوست دارم
ولی از زندگی دوباره میترسم!
دین را دوست دارم
ولی از کشیشها میترسم!
قانون را دوست دارم
ولی از پاسبانها میترسم!
عشق را دوست دارم
ولی از زنها میترسم!
کودکان را دوست دارم
ولی از آینه میترسم!
سلام را دوست دارم
ولی از زبانم میترسم!
من میترسم، پس هستم
این چنین میگذرد روز و روزگار من
من روز را دوست دارم
ولی از روزگار میترسم
( حسین پناهی )
من زندگی را دوست دارم


سلام
به نظر من
لازم نیست سراغ سایه و ... رفت
چون وقتی نور هست همه چیز هست و اصلا سایه نیست
خب تو نور بمونید چرا میرید سراغ سایه. اصلا سایه وقتی نور هست اصلا وجود ندارد.
اصلا سایه یعنی نبود نور
پس تا نور هست زندگی باید کرد.
و نورانی شد و نور بخشید
ممنون
ببخشید جسارت شد
نظر خودمو گفتم
از این سوسول بازیای بعضی شعرا که فقط چینیش کلمات
بلدند خوشمان نمیاد.
پشت هر طراحی و طرحی باید بینش و معرفت بود
سلام

:

ولیکن از تاریکی باید گذشت و
ولیکن به لطف پروردگار ،تا نور هست زندگی می کنیم و

این چه حرفیه.نظر شما خیلی ام محترمِ
ببینید ما سراغ سایه .... نرفتیم.
همونجوری که وقتی نور هست،سایه وجودنداره.تو تاریکی ام هیچی نیست و
سایه ای ام وجود نداره.
حرف از بینش و
معرفِ.حرف از بهشت و دوزخِ.به قول شاعر،این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت،
هرکجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت
دوزخ از تیرگیِ بخت درونِ من و
توست
دل اگر تیره نباشد،همه دنیاست بهشت
سنگ الماس زمانی قیمتی میشه که،صیقل ببینه.مادرهم همین گونه اس.پس از رنج ها ،به گنج می رسه و
همین جورکشکی،بهشت زیر پای عزیزدل نمیشه که
به بینش و معرفتِ نور رسید.به بسم الله نور علی نور....رسید
نور می بخشیم.
بنظرم برای این پست کامنت نوشته بودم! ننوشته بودم؟
به گمانم بلاگ اسکای قاطی کرده
بسی شمع بیارید در این جمع...


ممنون که ماندین
قربان لطف و




محبت شما
خیلی عالی و آموزنده

شاد باشید مهربان بانوی دیار همیشه سرسبز شمالی
خیلی ممنون ازحضور و




نظر لطف شما
خیلی مرسی؛شما هم، تا همیشه سلامت و شاد بمانی؛آران عزیز
جملات عالی بودن و تصاویر نیز هم
حذف بلاگ زده بودین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زور زور سپاس روله گیان


بلاگ اسکای و





بله.مثال چهارپایه کوبیدمش به دیوار
حذف موقت زده بودم.
بسیار خسته و کلافه ام کاکو
و دیواری کوتاه تر از بلاگ پیدا نکردم.
والبته که،بابت ایمیل خیلی خوب و
سر صبحیِ صبیره بانو،خداوند رو شاکرم و
از ایشان سپاسگزار
خیلی ممنون از حضور و
توجه تون .
سلام بانوی فرزانه
خواهر صبحی اومدم بلاگتون،بلاگ اسکای فکر کنم مشکل داشت گفت این بلاگ پیدا نشد!
نگرانتون شدم.
شکر خدا که مشکلش برطرف شد.
سلام بر شما مهشید بانوی فرزانه و





فرهیخته
خیلی ببخشید،خیلی عذرمیخوام که نگران تون کردم
مشکلی نداشت بانو
خودم حذف بلاگ زده بودم.
خیلی ببخشید،می گول خاخور