سلام خواهری .خوب وخوش وسلامتی؟ چقدر دلم برای اینجا تنگ شده بود .مثل همیشه مطالب پستهات جذاب وتودل برو وعالی .پر از مفهوم زندگی . راستی فوت عمه جان رو تسلیت میگم اخه یه جا دیدم اشاره کردی خدارحمتش کنه .خیلی وقته منم به عمه هام سر نزدم یه عمه گلپری دارم یه عمه سکینه وصغری یکی از یکی مهربون تر ولی خب برادر زاده بی معرفته الهی که خودت وخانواده سالم وسلامت باشین بانو جان قربونت برم
به به سلام، سلام به روی بهتراز ماهتون.حریم بانوی بهشتی جانم❤❤❤❤❤.قربان معرفتتون بلامیسر بله.شکر خدا خوب ام.و راضی ایم به رضای خودش قربان دل تونخیلی خوش آمدیدو صفا آوردین عزیز دلین.عزیز دل امآخ.شاره جانم
خیلی ممنون.خداوند رفتگان شما رو رحمت کنه.به شما و همه ی عزیزان تون سلامتی و طول عمر باعزت ببخشه عمه شهر بانو، عمه ی مامان ام بودن.
والا با این اوضاع تدریس.وقت هم می مونه واسه شما
ایشلا فرصت کنید.وحتما هروقت فرصت شدو خدمت عمه جان ها رسیدین.از جانب من ام به عمه گلپری و سکینه و صغری مهربون.سلام کنید .والبته دل ام خواست بغل شون کنم.سر شانه شونو ببوسم
1- " ولیکن با این شرح حالی که فرمودین،نور کافی به اش نمی خورد و آبیاریش هم زیاد بوده "
ای داد !!! دقیقا همین طور بود که گفتی هر روز قبل رفتن سر کار آب میدادم و در مرز آفتاب و سایه گذاشته بودم
2- وطن آبادی گرون فروش نیست؟ ترجیح میدم دوباره از همکارم یه نهال کوچک هدیه بگیرم
1-اَووو،طفلیِ کال آب اَمره،بترکانیِ بلامیسر.
اشکال نداره.ایشلا نهال بعدی،سبز و سلامت بمونه و خوشه خوشه.انگور بچینی
2- ببین عزیز من.جاده سنگر.جاده پیربازار،اتوبان رشت لاهیجان و انزلی....نهالستان هست. بله.وطن آبادی قدری گرون گاز هست.منتهی نخواستم شما رو خارج از شهر بفرسم..واگه حساب کتاب استعلاک رفت و برگشت، ماشین تونو بکنید،همین وطن آبادی،به صرف تره. حالا به سلامتی.قصد گشت و گذار دارید.سر راه.نگهدارید و یه دوری توی نهالستان بزنید و قیمت بگیرید .یک تیرو دونشانِ و خیلی ام عالیِ.
من خودم. با پول توجیبی هام.درخت می خرم. والبته.جنس درخت های وطن آبادی،اصیل تره.همین بیدمجنون توی حیاط چندبار گردنش،براثر برف بسیار شکست.گفتند.از لقمه شکسته و سبز شه.دیگه ممنون نمیشه. نخند.مجنون تر از.مجنونی که بوده.سبز شده...
نگو من آدم احساساتی هستم اشک دست خودم نیست وبلاگم را اگه بخونی ( میهمان ناخوانده ) هنوز هم که آن روزها فکر میکنم دلم می گیرد البته خدا را هم خیلی شاکرم
الهی.خدا حفظ تون کنهچوپان و مرد شریف ام.همین طورا والبته پدرجان مامان همیشه میگه،یکی تون به من نرفتین
خدمت میرسم و میهمان ناخوانده رو می خونمممنون از یادآوری
با درود بلند گفتم.میشه منو برگردوند؟من قول میدم بچه ها که از آب و گل دراومدن برگردم.ا این جمله ات واقعا اشک درآر است مادر بودن خیلی سخته
درود بر شما بله....خصوصا که از دو سه سالگی.مأر جان=مادرجان صدا کنند. مادر بودن.یعنی رنج عاطفی بسیار بردن. والان.واقعا برای برگشتن حاظرم. بعد فوت عمه شهربانو وقتی فهمیدم آن امام زاده دفنش میکنند... به مامان گفتم.عمه اونجا رو دوست نداشت. به ام گفته بود .امام زاده حسن .مسجد آبا اجدادی باید به خاک سپرده شم. مادر به فاطمه گفت فاطمه گفت.آره.ولی بهش گفتم.راه دوره.ونهایتا پسر بزرگ اش.تصمیم گرفت.کنار پدرش.مادرش رو دفن کنه. من ام تو جمع گفتم راضی نیستم به وصیت ام عمل نکنید.سالی به دوازه ماه.نیایید سرخاک ام.تن تون سلامت.ولی همون جایی که گفتم.همون جا دفن ام کنید. وقتی وارد این آرامستان میشم.انگار تموم اموات به استقبال م میاد.یه حس خوب و خوش ی دارم. ای بابا.آقای امیر علی خان؟!گریه واسه چشمای شما خوب نیست.بخندین و برام فاتحه بفرستین
با درود عتید و رقیب کسانی هستند که از صبح هی بدی هایم را جلو چشمم میارن هر چه می گردم شاید یک خوبی پیدا کنم که جواب دندان شکن بهشون بدم پیدا نمی کنم مزاحمین که در سوره احزاب ازش یاد شد مردانی بودن که به قول امروزی ها به زنان متلک بار می کردند معلومه زمان پیامبر هم متلک انداختن مد بوده است پیامی کی رسید ساعت ۰۳۰۸ دقیقه صبح مشتری گرامی لطفا در مصرف انرژی صرفه جویی کنید فکر کنم وزیر نیرو دیشب بیخوابی بسرش زده بودآ
درود بر شما هر چه فکر میکنم؟!از این مزاحمین چیزی به یاد ندارم. خصوصا.مسیر مدرسه راهنمایی مون.یه کوچه ای بود.علاوه بر سگ های ولگرد.بچه های سر راه ایستاده زیاد زیاد داشت. والبته.ما رو که می دیدن.می کشیدن کنار.به قول خاله جان.بچه ها پاشین لوتی اومد.ناصر ملک مطیعی اومد. صبح ها میخواست مارو بیدار کنه.این شکلی بیدار می کرد. وخب.پدرجان عضور شورا و تعاونی بود. خانوارها در جمع شون.از پدربه نیکی یاد می کردن.بچه هاشون می شنیدن.واینگونه بود که.موردلطف و احترام بودیم و هستیم. باورکنین.حتی ارازل و اوباش.دزدهای سابقه دار حتی:)) حاج آقا مظاهری گفته.پروردگار عالم از هفتاد پدر مهربان ،مهربان تره... طبق آیه ای از احزاب /و توکل علی الله و کفی بالله و کلا... توکل کنید و پناه ببرید و از خود خدا بخواهید. من خودم مرده بودم آن دوبزرگوار منو از پل گذراندن و پرونده ام رو بردن به یک خیمه مانند جایی.گفتند همین جا بایست.تا تکلیفتش مشخص شه. گفتم،میشه بهشون بگین.من برگردم.بعدا بیام. گفتند.نه.نمیشه.به گمانم خواهش کردم.گفتند دست ما نیست. بلند گفتم.میشه منو برگردوند؟من قول میدم بچه ها که از آب و گل دراومدن برگردم.این دو بزرگوار گفت،پرونده ات داره برسی میشه.بعید میدونیم برت گردونن.من اما باتمام وجود خواستم برگردم.صدای شنیده شد.صدا مثل نسیم.نرم و لطیف بود؟یکی شون رفت .وقتی برگشت.گفت،گفتند میتونه برگرده.ولی یادش باشه.همین جا برمی گرده.پرونده همون جا موند و وقتی از پریدم.انگاری توی باران ایستاده بودم. میگن واقعا مرده بودی و برگشتی.. ومن .بسیاربه خداوند امیدوارم.وپناه می برم به اش...خدا توکل برتو...
1- آخ باران !!! خدا بگم چکارت کنه خوب عکس کباب ها رو هم میذاشتی دیگه !!!!
2- پیشنهادت برای پرورش انگور قرمز توی یه گلدون بزرگ توی حیاط آپارتمان چیه؟ من انگور قرمز دوست دارم چند وقت پیش یکی از همکارها نهال دو وجبی اونو توی یه گلدون کوچک برام آورد .منتقلش کردم به یه گلدوون بزرگ اوایال خوب بود و شاخه های جدید زد اما علی رغم رشد ، از سر شاخه ها شروع کرد به خشک شدن و در کمال تاسف خشکید.
1-با سلام و عذرخواهی فراوان. در این اوضاع کویدی؟رستوران رفتن بخدا تصویر از نِت می باشد.
2-من انگور سیاه دوست دارم ولیکن دو نهال انگور/قرمز و سیاه خریدم.گفتند؛یک در یک /زمین رو شخم بزن/سپس در مرگز آن/به گودی چهار انگشت چال کن/سپس ها .کارتن موش کور یادتونه؟چطور زمین رو می کند؟/بله.دور و اطراف نهال رو باید خاک ریخت.تا کپه خاک پدیدار شود. سپس هاتر.هر پنج روز یک بار.آبیاری شود.
سال دوم.نهال دو وجبی.یک متر رشد کرد...
بسم الله نور! گلدان نور کافی به اش می خورد؟ درخت مو،عاشق آفتابِ.دیدین توی صحرا درخت مو می کارن؟تا همه اش آفتاب باشه و سایه نباشه ولیکن با این شرح حالی که فرمودین،نور کافی به اش نمی خورد و آبیاریش هم زیاد بوده. پیشنهاد ام اینه که.از نهال فروشی وطن آبادی.یه نهال با بارش بخرین.من خودم.یه درخت لیموترش با بار خریدم.گفتند تو گلدون هم می تونید نگه اش دارید.ولی من منتقلش کردم باغ.دوساله که توی زمین هم بار میده.
با درود از شعر که چیزی دستگیرم نشد مخلفات غذایی باید خوب باشد مسجد دیروز تفسیر قرآن داشت صفحه ۴۲۶ مردها را را سه دسته منافق ' مزاحم ' شایعه پراکن تقسیم کرده است من. هم جو گیر مسجد که داشتم می رفتم چند دختر با حجاب و ?پوشش آنچنانی پدیدار شدند گفتم پناه بر خدا اینها. وسیله ی امتحان اند یهو ندا آمد که برو خودتی فکر کنم. عید بود
درود بر شما از دست شما بستگی به ذاعقه داره.یکی مثل پدرم بینهایت این مخلفات رو دوست داره.یکی مثل من.بینهایت تماشاکردنش رو دوست دارم.واندک تناول.
معاذالله! بارالها! لطفا خودت مراقب امیر علی خان باش و ایشان را از سراط مستقیم.حتی به قدر نوک سوزن کج و معوج ننما
آبجی من خانمم بوشهری هستن با غذاهای دریایی تا اندازه ای آشنا هستم که کم کم دارم آبشش در میارم. ولی خب غذاهای شمالی یه چیز دیگه س
یکتای بی همتا روح دایی و زن دایی رو فرین رحمت خودش قرار بده. بزرگا که میرن کوچیکترا خیلی تنها میشن. بزرگترا برکت زندگی هستن
خدا کنه ماها که پیر میشیم،اینقدر حرمت و معرفت داشته باشیم و داشته باشن که بتونیم برای کوچیکترا بزرگتری کنیم. همیشه برامون خاخور خانم نازنین بمونین و مانا باشی نازنین آبجی
آخی.زن برار مون بوشهریِ دمی لخلاخ درست کردن.نوش جونت کاکو.والبته.لطفا یادمون کنید من تا حالا میگو نخوردم.ماهی رو هم زیاد دوست ندارم.البته ماهی رودخونه ای.خصوصا سپید رودی باشه.همراه جعفری پلو .مخلص شم هستم. خدا وند شما رو به اتفاق همه ی عزیزان عزیزحافظ و نگهدار باشه
قربانت.الله رفتگان شما رو هم رحمت کنه بله.کاکو ستار جانوان شاءالله که خدا آخرو عاقبت همه ی مارو ختم بخیر کنه.. عزیزین بلامیسر...
خدایا شکرت.. اینجا باشی و دستت نرسه به هیچ چیزی و این عکس ها جلوی چشمت باشن.. عجیب تر اینکه هی هم دوست داری برگردی نگاهشون کنی. خوشمزه های دلبر
چرا زمین دهن باز نمی کنه ؟منو ببلعه خیلی ببخشیدددددد
سلام خواهری .خوب وخوش وسلامتی؟
چقدر دلم برای اینجا تنگ شده بود .مثل همیشه مطالب پستهات جذاب وتودل برو وعالی .پر از مفهوم زندگی .
راستی فوت عمه جان رو تسلیت میگم اخه یه جا دیدم اشاره کردی خدارحمتش کنه .خیلی وقته منم به عمه هام سر نزدم
یه عمه گلپری دارم یه عمه سکینه وصغری یکی از یکی مهربون تر ولی خب برادر زاده بی معرفته
الهی که خودت وخانواده سالم وسلامت باشین بانو جان
قربونت برم
به به
سلام،
سلام به روی بهتراز ماهتون.حریم بانوی بهشتی جانم❤❤❤❤❤.قربان معرفتتون بلامیسر
بله.شکر خدا خوب ام.و راضی ایم به رضای خودش
قربان دل تونخیلی خوش آمدیدو صفا آوردین
عزیز دلین.عزیز دل امآخ.شاره جانم
خیلی ممنون.خداوند رفتگان شما رو رحمت کنه.به شما و همه ی عزیزان تون سلامتی و طول عمر باعزت ببخشه
عمه شهر بانو،
عمه ی مامان ام بودن.
والا با این اوضاع تدریس.وقت هم می مونه واسه شما
ایشلا فرصت کنید.وحتما هروقت فرصت شدو
خدمت عمه جان ها رسیدین.از جانب من ام به عمه گلپری و سکینه و
صغری مهربون.سلام کنید .والبته دل ام خواست بغل شون کنم.سر شانه شونو ببوسم
جوووون ت سلامت و دلت خوش بلامیسررررر
خدانکنه فدات شم.به اتفاق خانوادهزنده سلامت بمونید برامون
خیلییی خوشحال ام کردین.مرسی از حضورتون
کلاه مراد بیک را که خاله لیلا قایم کرده و پسش نمیده ببین نمیتونی ازش بگیری
کلاهُ خاله لیلا گرفته.پیشونیش که سرجاشِ!
نسیم بیگ.بدو معطل نکن بچه جان
1- " ولیکن با این شرح حالی که فرمودین،نور کافی به اش نمی خورد و آبیاریش هم زیاد بوده "
ای داد !!!
دقیقا همین طور بود که گفتی
هر روز قبل رفتن سر کار آب میدادم
و
در مرز آفتاب و سایه گذاشته بودم
2- وطن آبادی گرون فروش نیست؟ ترجیح میدم دوباره از همکارم یه نهال کوچک هدیه بگیرم
1-اَووو،طفلیِ کال آب اَمره،بترکانیِ بلامیسر.
اشکال نداره.ایشلا نهال بعدی،سبز و سلامت بمونه و
خوشه خوشه.انگور بچینی
2-
ببین عزیز من.جاده سنگر.جاده پیربازار،اتوبان رشت لاهیجان و انزلی....نهالستان هست.
بله.وطن آبادی قدری گرون گاز هست.منتهی نخواستم شما رو خارج از شهر بفرسم..واگه حساب کتاب استعلاک رفت و برگشت، ماشین تونو بکنید،همین وطن آبادی،به صرف تره.
حالا به سلامتی.قصد گشت و گذار دارید.سر راه.نگهدارید و
یه دوری توی نهالستان بزنید و
قیمت بگیرید .یک تیرو دونشانِ و
خیلی ام عالیِ.
من خودم.
با پول توجیبی هام.درخت می خرم.
والبته.جنس درخت های وطن آبادی،اصیل تره.همین بیدمجنون توی حیاط چندبار گردنش،براثر برف بسیار شکست.گفتند.از لقمه شکسته و
سبز شه.دیگه ممنون نمیشه.
نخند.مجنون تر از.مجنونی که بوده.سبز شده...
نگو
من آدم احساساتی هستم اشک دست خودم نیست
وبلاگم را اگه بخونی ( میهمان ناخوانده )
هنوز هم که آن روزها فکر میکنم دلم می گیرد البته خدا را هم خیلی شاکرم
الهی.خدا حفظ تون کنهچوپان و مرد شریف ام.همین طورا
والبته پدرجان
مامان همیشه میگه،یکی تون به من نرفتین
خدمت میرسم و
میهمان ناخوانده رو می خونمممنون از یادآوری
با درود
بلند گفتم.میشه منو برگردوند؟من قول میدم بچه ها که از آب و گل دراومدن برگردم.ا
این جمله ات واقعا اشک درآر است
مادر بودن خیلی سخته
درود بر شما
بله....خصوصا که از دو سه سالگی.مأر جان=مادرجان صدا کنند.
مادر بودن.یعنی رنج عاطفی بسیار بردن.
والان.واقعا برای برگشتن حاظرم.
بعد فوت عمه شهربانو
وقتی فهمیدم آن امام زاده دفنش میکنند...
به مامان گفتم.عمه اونجا رو دوست نداشت.
به ام گفته بود .امام زاده حسن .مسجد آبا اجدادی باید به خاک سپرده شم.
مادر به فاطمه گفت
فاطمه گفت.آره.ولی بهش گفتم.راه دوره.ونهایتا پسر بزرگ اش.تصمیم گرفت.کنار پدرش.مادرش رو دفن کنه.
من ام تو جمع گفتم
راضی نیستم
به وصیت ام عمل نکنید.سالی به دوازه ماه.نیایید سرخاک ام.تن تون سلامت.ولی همون جایی که گفتم.همون جا دفن ام کنید.
وقتی وارد این آرامستان میشم.انگار تموم اموات به استقبال م میاد.یه حس خوب و خوش ی دارم.
ای بابا.آقای امیر علی خان؟!گریه واسه چشمای شما خوب نیست.بخندین و
برام فاتحه بفرستین
با درود
عتید و رقیب
کسانی هستند که از صبح هی بدی هایم را جلو چشمم میارن
هر چه می گردم شاید یک خوبی پیدا کنم که جواب دندان شکن بهشون بدم پیدا نمی کنم
مزاحمین که در سوره احزاب ازش یاد شد
مردانی بودن که به قول امروزی ها به زنان متلک بار می کردند
معلومه زمان پیامبر هم متلک انداختن مد بوده است
پیامی کی رسید
ساعت ۰۳۰۸ دقیقه صبح
مشتری گرامی لطفا در مصرف انرژی صرفه جویی کنید
فکر کنم وزیر نیرو دیشب بیخوابی بسرش زده بودآ
درود بر شما
هر چه فکر میکنم؟!از این مزاحمین چیزی به یاد ندارم.
خصوصا.مسیر مدرسه راهنمایی مون.یه کوچه ای بود.علاوه بر سگ های ولگرد.بچه های سر راه ایستاده زیاد زیاد داشت.
والبته.ما رو که می دیدن.می کشیدن کنار.به قول خاله جان.بچه ها پاشین لوتی اومد.ناصر ملک مطیعی اومد.
صبح ها میخواست مارو بیدار کنه.این شکلی بیدار می کرد.
وخب.پدرجان عضور شورا و تعاونی بود.
خانوارها در جمع شون.از پدربه نیکی یاد می کردن.بچه هاشون می شنیدن.واینگونه بود که.موردلطف و احترام بودیم و
هستیم.
باورکنین.حتی ارازل و اوباش.دزدهای سابقه دار حتی:))
حاج آقا مظاهری گفته.پروردگار عالم از هفتاد پدر مهربان ،مهربان تره...
طبق آیه ای از احزاب /و توکل علی الله و کفی بالله و کلا...
توکل کنید و
پناه ببرید و
از خود خدا بخواهید.
من خودم مرده بودم
آن دوبزرگوار منو از پل گذراندن و
پرونده ام رو بردن به یک خیمه مانند جایی.گفتند همین جا بایست.تا تکلیفتش مشخص شه.
گفتم،میشه بهشون بگین.من برگردم.بعدا بیام.
گفتند.نه.نمیشه.به گمانم خواهش کردم.گفتند دست ما نیست.
بلند گفتم.میشه منو برگردوند؟من قول میدم بچه ها که از آب و گل دراومدن برگردم.این دو بزرگوار گفت،پرونده ات داره برسی میشه.بعید میدونیم برت گردونن.من اما باتمام وجود خواستم برگردم.صدای شنیده شد.صدا مثل نسیم.نرم و لطیف بود؟یکی شون رفت .وقتی برگشت.گفت،گفتند میتونه برگرده.ولی یادش باشه.همین جا برمی گرده.پرونده همون جا موند و
وقتی از پریدم.انگاری توی باران ایستاده بودم.
میگن واقعا مرده بودی و برگشتی..
ومن .بسیاربه خداوند امیدوارم.وپناه می برم به اش...خدا توکل برتو...
چه خوشمزه
درود
1- آخ باران !!!
خدا بگم چکارت کنه
خوب عکس کباب ها رو هم میذاشتی دیگه !!!!
2- پیشنهادت برای پرورش انگور قرمز توی یه گلدون بزرگ توی حیاط آپارتمان چیه؟
من انگور قرمز دوست دارم
چند وقت پیش یکی از همکارها نهال دو وجبی اونو توی یه گلدون کوچک برام آورد .منتقلش کردم به یه گلدوون بزرگ
اوایال خوب بود و شاخه های جدید زد اما علی رغم رشد ، از سر شاخه ها شروع کرد به خشک شدن و در کمال تاسف خشکید.
1-با سلام و عذرخواهی فراوان.
در این اوضاع کویدی؟رستوران رفتن
بخدا تصویر از نِت می باشد.
2-من انگور سیاه دوست دارم
ولیکن دو نهال انگور/قرمز و سیاه خریدم.گفتند؛یک در یک /زمین رو شخم بزن/سپس در مرگز آن/به گودی چهار انگشت چال کن/سپس ها .کارتن موش کور یادتونه؟چطور زمین رو می کند؟/بله.دور و اطراف نهال رو باید خاک ریخت.تا کپه خاک پدیدار شود.
سپس هاتر.هر پنج روز یک بار.آبیاری شود.
سال دوم.نهال دو وجبی.یک متر رشد کرد...
بسم الله نور!
گلدان نور کافی به اش می خورد؟
درخت مو،عاشق آفتابِ.دیدین توی صحرا درخت مو می کارن؟تا همه اش آفتاب باشه و سایه نباشه
ولیکن با این شرح حالی که فرمودین،نور کافی به اش نمی خورد و
آبیاریش هم زیاد بوده.
پیشنهاد ام اینه که.از نهال فروشی وطن آبادی.یه نهال با بارش بخرین.من خودم.یه درخت لیموترش با بار خریدم.گفتند تو گلدون هم می تونید نگه اش دارید.ولی من منتقلش کردم باغ.دوساله که توی زمین هم بار میده.
التماس نکن زود کبابو آماده کن مر اخی گوشاتو ببرم خین بیاد
حسام بیگ؟!تفنگ خاله لیلا رو بیار.میخوام کلاه مراد
بیگ رو آبکش کنم
با درود
از شعر که چیزی دستگیرم نشد
مخلفات غذایی باید خوب باشد
مسجد دیروز تفسیر قرآن داشت صفحه ۴۲۶
مردها را را سه دسته منافق ' مزاحم ' شایعه پراکن تقسیم کرده است
من. هم جو گیر
مسجد که داشتم می رفتم چند دختر با حجاب و ?پوشش آنچنانی پدیدار شدند
گفتم پناه بر خدا اینها. وسیله ی امتحان اند
یهو ندا آمد که برو خودتی
فکر کنم. عید بود
درود بر شما
از دست شما
بستگی به ذاعقه داره.یکی مثل پدرم بینهایت این مخلفات رو دوست داره.یکی مثل من.بینهایت تماشاکردنش رو دوست دارم.واندک تناول.
معاذالله!
بارالها! لطفا خودت مراقب امیر علی خان باش و
ایشان را از سراط مستقیم.حتی به قدر نوک سوزن کج و معوج ننما
آبجی
من خانمم بوشهری هستن
با غذاهای دریایی تا اندازه ای آشنا هستم که کم کم دارم آبشش در میارم.
ولی خب غذاهای شمالی یه چیز دیگه س
یکتای بی همتا روح دایی و زن دایی رو فرین رحمت خودش قرار بده.
بزرگا که میرن کوچیکترا خیلی تنها میشن.
بزرگترا برکت زندگی هستن
خدا کنه ماها که پیر میشیم،اینقدر حرمت و معرفت داشته باشیم و داشته باشن که بتونیم برای کوچیکترا بزرگتری کنیم.
همیشه برامون خاخور خانم نازنین بمونین و مانا باشی نازنین آبجی
آخی.زن برار مون بوشهریِ
دمی لخلاخ درست کردن.نوش جونت کاکو.والبته.لطفا یادمون کنید
من تا حالا میگو نخوردم.ماهی رو هم زیاد دوست ندارم.البته ماهی رودخونه ای.خصوصا سپید رودی باشه.همراه جعفری پلو .مخلص شم هستم.
خدا وند شما رو به اتفاق همه ی عزیزان عزیزحافظ و نگهدار باشه
قربانت.الله رفتگان شما رو هم رحمت کنه
بله.کاکو ستار جانوان شاءالله که خدا آخرو عاقبت همه ی مارو ختم بخیر کنه..
عزیزین بلامیسر...
اگر کرونا دست و پای ما را نبسته بود...
بهرحال میگذره
اگه با اهلبیت نزدیم جاده خراب بشیم روی سرت خاخورخان خو هیچی از ای دنیا حالیمون نیست...
دلم از اینا خواست...
بله.بهرحال میگذره...واتفاقا دختر دایی سوری.خیلی دلتنگِ وطنِ.والبته.شکر خدا خاطرمون جمعِ.همسرش.بنده خدا هوا شو خیلی داره.خدا واسه هم نگه شون داره.
میدونی کاکو؟بعد فوت دایی و زن دایی.دختر دایی ها و پسر دایی ها تنها شدن یهویی...
قربان محبتت.ایشلا تشریف بیارین گیلان حسااابی بهتون خوش بگذره
جدا؟شما از این مخلفات تست کردین؟کجا آنوقت؟وآنجا؟رستوران گیلانی نیست؟
باز که دهنمونو آب انداختی زود کبابو اماده کن مهمهان داری
مراد بیگ شدین؟!خینت بریزُم؟!
درود به به
مثل همیشه عاااالی مثل همیشه قشنگ
سبزباشی گلم
درود و سپاس
قربان لطف و معرفتتون.زنده سلامت باشید دنیا بانوی عزیز دل ام
تازه این مخلافاتشه ، واقعا خطه شمال بی نظیرن در آشپزی
بله کاکو.
اَشپل=خاویار ماهی+مغز گردو+باقالی مازندرانی+سیر ترشی+زیتون پرورده+کره.جزء مخلفات پلوکبابِ.
ممنون از لطف تون