با درود من همانند شما فکر کردم قوطی رنگ ها هم جز نقاشی. است البته زاویه یی که عکس گرفته شده هم به زیبایی اش اضافه شده نقاش های سمت ما هم اکثار حاج خانم. اند
درود بر شما ممنون از توجه و نظر لطف تان همین سمتی که قوطی رنگ ها هستند؟همین سمت.یه بید مجنون زیبا کشیده بود.که انگار ریسه هاش توی باد می شنگیدن؛با دیدنش یاد شما و آن بیدی که کاشته بودین.افتادم.
مثلا دکتر سمیعی رو کشیدن.اونی که بلوز مشکی و کتاب زیر بغلشِ.آقای معلم،شیون فومنیِ.مثلا دکترمعین پالتو بلنده اس.مسیح گیلان.اونیه که کت و شلوار سفید فیلی تن کرده اس.سرچ کنید.مرضیه مهرافزا.حاج خانم بعد مکه.رفتن کانادا و حاج.خانم برگشتن.مدیرعامل شدن و موسسه مهر رو تاسیس کردن.
همیشه نگرانتم.نمی دونم چرا حس می کنم باید کسب مواظبت باشه . خدا را شکر بیمار که نیستی؟ از نظر روحی که همه ما مشکل دار هستیم ... مواظب خووتان باشید لطفن⚘⚘⚘
قربان محبتت برارم❤
دختر عمه شیرین مامان.قبل اینکه خاله جان درمان رو شروع کنه.درمانش رو شروع کرده بودو شکر خدا خوب شده بود. یه دختر کلاس ششم ی داره. شوهرش بسیار محترم و زحمت کشِ.یک طویله گاو.هاش رو واسه درمان شیرین فروخت و برادرهای شیرین هم تنهاشون نزاشتن.همیشه همراه بودن... وخوب.مدتیه که مجددا شیمی درمانی و رادیو... والان.شیرین چهل و چند ساله با عصا راه.بس که ضعیف و بی جون و پیرشده... آخ.از دل مادرش،عمه احترام. که خیلی فهمیم و صبوره.خیلی....
حالا من هیچوقت نقاشیم خوب نبود منظره عمرا نمیتونم بکشم واویلا از نقشه کشی و رسم فنی م قیامته هاااا مثلاً تو راهنمایی تصویر سه بعدی یا پرسپکتیو از تانک چیفتن یا جنگنده تامکت میکشیدم کف معلمم میبرید بعدها که شورولت کاماروی مرحوم مهندس بهم رسید،چشم بسته تصویر سه بعدیش رو میکشیدم که کمپانی جنرال موتورز انگشت حیرت به دماغش میچپوند...
پست زیبایی زدی نازنین خاخور جان
ما هم .درحد بچه مهدکودکی نقاشی می کنیم.گل و درخت و خونه و باغچه. و چشمه و جویبار و بنفشه های شهرمون رو.کنارش می کشیم. کامنت تون.از بعدها به بعد ؛قیامته هااااا.:)) خدا مهندس و خانمش رو رحمت کنهبه شما و عزیزان تون.سلامتی و طول عمرباعزت ببخشه مرسی ازنظر لطفت عزیز برار جان
ها کاکو امیرSattar عزیزسر ظهر.همراه سارا،ازخیابون نواب. به طرف خیابون تختی می اومدیم،که چوپان خودشو به ما برسونه.که با این تصویر فیس تو فیس شدیم از تماشای شکلک ها.خنده ام گرفت :))مرسی بابتش.سلامت و شاد باشی همیشه
همیشه نگرانتان هستم ابجی لزفا هیچگاه منو از حال خودتان لی خبر نزارید
شیمی بلامیسر برارجان.❤به روی چشم.

کامنتت رو دریافت کردم خیلی خاطره جالبی بود پس مثل خواهر منی دوست نداری تو کارت دخالت کنن ، حق داری
بله.حتی پشت دالگِ پنهان شدن هم.به خواهر شما رفتم



زور سپاس ئه رای حقی له ئیمه دادین.
آقای سینا گیان
با درود
من همانند شما فکر کردم قوطی رنگ ها هم جز نقاشی. است
البته زاویه یی که عکس گرفته شده هم به زیبایی اش اضافه شده
نقاش های سمت ما هم اکثار حاج خانم. اند
درود بر شما


ممنون از توجه و نظر لطف تان
همین سمتی که قوطی رنگ ها هستند؟همین سمت.یه بید مجنون زیبا کشیده بود.که انگار ریسه هاش توی باد می شنگیدن؛با دیدنش یاد شما و آن بیدی که کاشته بودین.افتادم.
مثلا دکتر سمیعی رو کشیدن.اونی که بلوز مشکی و کتاب زیر بغلشِ.آقای معلم،شیون فومنیِ.مثلا دکترمعین پالتو بلنده اس.مسیح گیلان.اونیه که کت و شلوار سفید فیلی تن کرده اس.سرچ کنید.مرضیه مهرافزا.حاج خانم بعد مکه.رفتن کانادا و
حاج.خانم برگشتن.مدیرعامل شدن و
موسسه مهر رو تاسیس کردن.
همیشه نگرانتم.نمی دونم چرا حس می کنم باید کسب مواظبت باشه .
خدا را شکر بیمار که نیستی؟
از نظر روحی که همه ما مشکل دار هستیم ...
مواظب خووتان باشید لطفن⚘⚘⚘
قربان محبتت برارم❤

....
دختر عمه شیرین مامان.قبل اینکه خاله جان درمان رو شروع کنه.درمانش رو شروع کرده بودو
شکر خدا خوب شده بود.
یه دختر کلاس ششم ی داره.
شوهرش بسیار محترم و زحمت کشِ.یک طویله گاو.هاش رو واسه درمان شیرین فروخت و
برادرهای شیرین هم تنهاشون نزاشتن.همیشه همراه بودن...
وخوب.مدتیه که مجددا شیمی درمانی و رادیو...
والان.شیرین چهل و چند ساله با عصا راه.بس که ضعیف و بی جون و پیرشده...
آخ.از دل مادرش،عمه احترام. که خیلی فهمیم و صبوره.خیلی
سلام صبح بخیر
من اولس فکر کردم نقاشی رو کاغذه اما الان که دیدم روی دیواره واقعا لذت بردم خیلی قشنگ کشیده شده
سلام ،صبح شما هم بخیر




حالا بین خودمون بمونه. من اومدم رد شم.فکر کردم اون خانم هم جزء نقاشیِ چند بُعدی.:))
خیلی ممنون از حضور و نظر لطف تون
به به.عزیز جان و دل ام
تشریف آورده.
حالا من هیچوقت نقاشیم خوب نبود







منظره عمرا نمیتونم بکشم
واویلا از نقشه کشی و رسم فنی م
قیامته هاااا
مثلاً تو راهنمایی تصویر سه بعدی یا پرسپکتیو از تانک چیفتن یا جنگنده تامکت میکشیدم کف معلمم میبرید
بعدها که شورولت کاماروی مرحوم مهندس بهم رسید،چشم بسته تصویر سه بعدیش رو میکشیدم که کمپانی جنرال موتورز انگشت حیرت به دماغش میچپوند...
پست زیبایی زدی نازنین خاخور جان
ما هم .درحد بچه مهدکودکی نقاشی می کنیم.گل و درخت و خونه و باغچه. و چشمه و جویبار و بنفشه های شهرمون رو.کنارش می کشیم.


:))
به شما و عزیزان تون.سلامتی و طول عمرباعزت ببخشه




کامنت تون.از بعدها به بعد ؛قیامته هااااا.
خدا مهندس و خانمش رو رحمت کنه
مرسی ازنظر لطفت عزیز برار جان
ماذا هذا این تصویر؟




ها کاکو امیرSattar عزیز
سر ظهر.همراه سارا،ازخیابون نواب. به طرف خیابون تختی می اومدیم،که چوپان خودشو به ما برسونه.که با این تصویر فیس تو فیس شدیم



از تماشای شکلک ها.خنده ام گرفت :))مرسی بابتش.سلامت و شاد باشی همیشه
خیلی ممنون از حضورتون

سپاس⚘