شبیه مِهی سفیدپوش، قد بلند همچون اندوهِ کوه.
آشفته همچون سایهی شعلهی چراغی لرزان
بر روی دیوارِ اتاق.
لاغر اندام چون تازیانهی دستِ مرد و
سبزه رو چون صورتِ “خانَقین” و
اندوهگین چنان بارانِ فصلِ کوچ.
شبیه مِهیست آن زن و هر گاه که میبینی
به سان کوچههای حلبچه است و نمیخندد.
زمانی هم که گوشش فرا میدهی
نی لبکی از “گرمیان” است و
تنها … نسیمِ باد سرگردان و
نفَسِ انفال او را مینوازد.
شبیه مِهیست آن زن و
از احشاء شیشهایش..نطفهء شعری درونِ کولاک و
بذرِ دلهرهای هویدا است.
از احشاء شیشه ایش…چندین بوتهی گریه و
آخرین رقصِ برف به هنگام مرگ و
آوازِ شکسته پیداست.
شبیه مِهیست آن زن و
من هم جادهی غروب.
"شیر کو بیکس"
با تشکر از آقای امیر علی خانِ عزیزhttp://ghadim-music.ir/2150/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%85%DB%8C%D9%88%D9%86-%DB%8C%D9%87-%D8%AF%D8%B4%D8%AA-%D9%84%D8%AE%D8%AA-%D8%B2%D9%8A%D8%B1-%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D8%AF-%DA%A9/
سلام
شکر خداوند منان
هر دو خوب اند
عوارض بار داری مثل قند و چربی خون و گاهی فشار بالا هم اذیتش می کند
بخصوص که آمپول انسولین کمی سخت یافت می شود
همسرم که سه فرزند آورد
اینقدر دنگ و فنگ نداشت
سلام بر شما،






الحمدالله برای خوب بودن هر دو عزیز
برای عوارض ها هم ،خداوند رو شاکریم.که همه اش طبیعیِ.
و امید واریم،مشکلات مملکت،با همچین کمبودها و نبود های دارو و...برطرف شه.
وژدانا مادر مرحوم و
روان شاد شما،چه تهفه ی دانا و خوش زبانی به دنیا هدیه داده
در امان یزدان باشید همیشه
شعر قشنگی سروده

یادمه چند سال پیش فوت کرد. خدا رحمتش کنه.
+باشه حالا بماند به وقتش تلافی میکنیم. مطالعه ها
خداوند اموات شما رو هم رحمت کنه


بجاش.بگرد و یک مورد نو.ابداع و اختراع کن.خوبه چهار سال دیگه.مث بازرس.که توی کارتن پلنگ صورتی می دیدم.سر به زیر و ذره بین به دست.پی چیز میز بگردی و
و احسنت و باریکلا به حافظه ی مبارک تان
+تلافى چیز خوبی نیست.مثلا ذره بین ورداری.پی مورد بگردی.وقتت تلف میشه
هی بپرسی.این چیه؟!
با درود
البته من از جوانی عادت به شنیدن ترانه نداشتم
مگه وقتی رادیو روشن باشه
و همین طور یهو یک شعر برود در کنج مخم بماند
.ًًً.ًًًًًًًًً
درود بر شما

به اتفاق مامان گلش خوب و خوش و 
....
بله،
خیلی امکانش هست.که همین طوری .یک شعر .یک ترانه،یک جمله یک واژه،یک حروف.یک شاعر.یک خواننده،
کنج مخ آدم می ماند.
~
آقای امیر علی خان؟! از حال و احوال مسافر کوچولوی ما چه خبرا
سلامت باشه ان شاءالله
با سلام
شعری زیبا از یک شاعر کرد
فکر نمی کردم کرد عراقی به فارسی شعر بگوید
همین طور که شعر را زمزمه می کردم
یک دفعه یاد آهنگ مرداب افتادم
چرایش را نمی دانم
******
میون یه دشت لخت
زیر خورشید کویر
مونده یک مرداب پیر
توی دست خاک اسیر
منم اون مرداب پیر
از همه دنیا جدا
داغ خورشید به تنم
زنجیر زمین به پام
من همونم که یه روز
می خواستم دریا بشم
می خواستم بزرگترین
دریای دنیا بشم
آرزو داشتم برم
تا به دریا برسم
شبو آتیش بزنم
تا به فردا برسم
اولش چشمه بودم
زیر آسمون پیر
اما از بخت سیاه
راهم افتاد به کویر
چشم من
چشم من به اونجا بود
پشت اون کوه بلند
اما دست سرنوشت
سر رام یه چاله کند
توی چاله افتادم
خاک منو زندونی کرد
آسمونم نبارید
اونم سر گرونی کرد
حالا یه مرداب شدم
یه اسیر نیمه جون
یه طرف میرم به خاک
یه طرف به آسمون
خورشید از اون بالاها
زمینم از این پایین
هی بخارم می کنن
زندگیم شده همین
با چشام مردنمو
دارم اینجا میبینم
سر نوشتم همینه
من اسیر زمینم
هیچی باقی نیست ازم
قطره های آخره
خاک تشنه همینم
داره همراش میبره
خشک میشم تموم میشم
فردا که خورشید میاد
شن جامو پر میکنه
که میاره دست باد
سلام بر شما


رو.
این شعر کوردی به فارسی ترجمه شده.
خیلی خیلی ممنون از شما. بابت اشاره ی یک دفعه ای تون.
قطعا یه حکمتی درش بود،هست.
مرسی که ترانه نویسی کردین.
نشنیده بودم این ترانه
زور خاس!
درود ها و سپاس ها بلامیسر


https://www.google.com/amp/s/cafecatharsis.ir/2173/%25D8%25B4%25DA%25A9%25D9%2588%25D8%25A7%25DB%258C%25DB%258C%25D9%2587%25E2%2580%258C%25D8%25A7%25DB%258C-%25D8%25A8%25D9%2587-%25D8%25AE%25D8%25AF%25D8%25A7/amp/