حالا اینجا میگن یک خروس سر ببرید از گوسفند سوال شد عروسی خوبه یا عزا گفت فرق ندارد در هر دو مجلس ما را سر می برند بیچاره خروس لفظ بیچاره نوه ی دختر بکار می برد
من به قربانی کردن خیلی اعتقاد دارم. تو ایام عید. برای دادا قربانی کردم. قصاب.دبیر بازنشسته.دوست دایی کوچیکه بود.گفت چون قربانیِ.می تونی نصف اش رو برداری.گفتم نه.بی زحمت.همه اش رو.تقسیم کنید. من بودم و پدرجان و سارا و دادا و آقای دبیرِ قصاب. یکی از بهترین روزای عمرم بود.یک روز خوب و زیبا. سر نهار گفتند.از کردهای کرمانجی هستند و ولایت شون درفکِ.گفت یکی از برادرهام.اهل درس خواندن نبود.به ام گفتند.برو با آقا(پدر)صحبت کن.من برم چوپانی.گفتند.به آقا گفتم و ایشان با گله.راهی شدن.بعد مکث کردن.گفتند اتفاقا.چوپان موفقی ام شد. جای شما سبز.اون روز خیلی صحبت کردیم.جوری که دایی.مامانم.خانوم و خواهر خانم آقای قصاب،زنگ زدن.گفتند گاو سر نبردین که؟این همه طول کشید
دلمه با سکنجبین حرف ندارد من که با همان برگ مو می خورم معمولا بچه ها دو تا دندون پایین در می آورند بعد چهار تا از بالا خب این عجیب است که قند عسل از ِ لثه ی پایین هنوز بی درون است و از بالا داره دو تا در می آره
زن دایی کوچیکه دلمه های خوشمزه ای می پزه.به گمونم یه قدری رب انار.یه قدری هم سبزیِ سرخ شده یِ قرمه سبزی رو می ریزه.که اینقدر خوش طعم و مزه اس. دلمه ای که.شفته باشه.دوست ندارم.
ایشلا گاز های حسابی بگیره بله.درست می فرمایید. دخترِ .جاریِ خاله جان.همین شکلی دندون درآورده بود.بعد بردنش سر چاه.برعکسش کردن. یعنی توی چاه. سروته اش کردن. چرا?الله اعلم.
سلام آش دوغ است که مادام تناول می کند ؟ از عجایب هفته گانه قند عسل داره دندان در می آورد ولی از بالا
سلام بر شما مگه ؟آشُ تو سینی می ریزن؟! مادام مشغول دلمه پیچی است به به! به سلامتی و مبارکی. حالا اینقدر شلوغش نکنید و اینور اونور نگید.چشم میزنن بچه رو
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
حالا اینجا میگن
یک خروس سر ببرید
از گوسفند سوال شد
عروسی خوبه یا عزا
گفت فرق ندارد
در هر دو مجلس ما را سر می برند
بیچاره خروس
لفظ بیچاره نوه ی دختر بکار می برد
من به قربانی کردن خیلی اعتقاد دارم.




تو ایام عید.
برای دادا قربانی کردم.
قصاب.دبیر بازنشسته.دوست دایی کوچیکه بود.گفت چون قربانیِ.می تونی نصف اش رو برداری.گفتم نه.بی زحمت.همه اش رو.تقسیم کنید.
من بودم و پدرجان و سارا و دادا و آقای دبیرِ قصاب.
یکی از بهترین روزای عمرم بود.یک روز خوب و زیبا.
سر نهار گفتند.از کردهای کرمانجی هستند و
ولایت شون درفکِ.گفت یکی از برادرهام.اهل درس خواندن نبود.به ام گفتند.برو با آقا(پدر)صحبت کن.من برم چوپانی.گفتند.به آقا گفتم و
ایشان با گله.راهی شدن.بعد مکث کردن.گفتند اتفاقا.چوپان موفقی ام شد.
جای شما سبز.اون روز خیلی صحبت کردیم.جوری که دایی.مامانم.خانوم و خواهر خانم آقای قصاب،زنگ زدن.گفتند گاو سر نبردین که؟این همه طول کشید
دقیقا.این لفظ رو.دادا هم به کار میبره
دلمه با سکنجبین حرف ندارد
من که با همان برگ مو می خورم
معمولا بچه ها دو تا دندون پایین در می آورند بعد چهار تا از بالا
خب این عجیب است که قند عسل از ِ لثه ی پایین هنوز بی درون است و از بالا داره دو تا در می آره
زن دایی کوچیکه



دلمه های خوشمزه ای می پزه.به گمونم یه قدری رب انار.یه قدری هم سبزیِ سرخ شده یِ قرمه سبزی رو می ریزه.که اینقدر خوش طعم و مزه اس.
دلمه ای که.شفته باشه.دوست ندارم.
ایشلا گاز های حسابی بگیره
بله.درست می فرمایید.
دخترِ .جاریِ خاله جان.همین شکلی دندون درآورده بود.بعد بردنش سر چاه.برعکسش کردن.
یعنی توی چاه. سروته اش کردن.
چرا?الله اعلم.
داره دلمه درست میکنه
گُل گُفتی آ

گُل گفتی
سلام
آش دوغ است که مادام تناول می کند ؟
از عجایب هفته گانه
قند عسل داره دندان در می آورد
ولی از بالا
سلام بر شما





مگه ؟آشُ تو سینی می ریزن؟!
مادام مشغول دلمه پیچی است
به به!
به سلامتی و مبارکی.
حالا اینقدر شلوغش نکنید و
اینور اونور نگید.چشم میزنن بچه رو