درود .... آغاز سال 2024 میلادی برابر است با دوشنبه 11 دی 1402 مصادف با 1 ژانویه 2024 میلادی و یا 18 جمادی الثانی سال 1445 قمری را از صمیم قلبم به شما تبریک می گویم بالاخره آغاز این سال میلادی را هم با پوست و گوشت واستخوان خود لمس کردیم و بعضیا جشن هم گرفتن ، امیدوارم سال خوب پربرکتی هم برای سرزمینمان ایران باشد ، سالی توام با عدالت و آزادی .....
سلام کاکو پس کرمانشاه،دم نهار می گید. https://www.gilaki.net/dic/gilaki/1831 ببین کاکو.ولایت پدری و مادری.همین تلفظ میشه.وخوب.این دو ولایتِ نزدیک به سپید رود،صد و چند سال پیش، کورد های مهاجر داشته.در کتاب گیلان مهر،یک سری توضیحات.راجب بعضی واژگان ترکیب شده.مخفف شده ،بجهت سهل بودن تلفظ و تکلم و توافق هاشون.توضیحاتی نوشته بود. ولی راجب این شیطنت شون.خیر.
درود ها نثار خاخور جانمان با بهترین ارزوها چه جالب الان دقت کردم اون پرتره ها را در محکمه یکی از پزشکان در بندر انزلی بود قبلن دیدم البته یک کاریکاتور بسیار خنده دار هم در اتاق تزریقاتش داشت که عکسش گرفتم
اتاق تزریقاتش.منظره ی قشنگی داره.یه حیاط خلوات.که برای خود ساختمانه.یه خونه ی قدیمی.که بخشی از شیروانیش.فرو ریخته و درخت انجیر.در همان بخش فرو ریخته.چند سر و گردن.بالا تر از مابقی شیروانی سبز شده. اون خیابون و نخل های باد بزنی .چهار راه میکائل+خیابون مطهریِ. ممنون از خاطره ای که تصویر کردین
با درود متوجه منظور نشدم یلدا را که به تنهایی و دور از شلوغی و دورهمی سپری کردم در عوض جمعه که بسمت تهران حرکت کردم جاده خلوت خلوت بزرگراه داخل شهر تهران هم با سرعت مجاز نود کیلومتر براحتی می شد رانندگی کرد ساعت ده و نیم که کلید انداختم در را گشودم دخترها با بچه ها یشان گفتند بابایی اومد قند عسل گفت چی آوردی ؟ مثل اینکه در ذات آدمها نهفته مرد خونه که داخل بیاد باید دستهایش پر باشد
درود بر شما قن ناهار؟ بین ساعت نه و نیم تا ده و نیم صبح.به اش می گیم قن ناهار.اونایی که شالی زار دارن.یا مثلا برای تمیز کاریِ باغ .کارگر روز مزد خبر می کنند.این ساعت.براش میان وعده حاظر می کردن. قدیم این جور بود که.به بشقاب پلو.با پنیر سیاه مزگی و تخم اردک.یا مرغِ پخته.زیتون و سیر و باقالی مازندرانی.بعداش چای قند پهلو. پس اینجور شد که.قن ناهارِ اول دی.درمانگاه دکتر خانقینی بودیم.که آقای دادا ویزیت شد.گلودرد و تن و بدن درد و.../ گویا به ویروسِ JN1.نوهِ کوید ۱۹ مبتلا شده است..
امروز هم،پنجمین سالیِ که خاله جانِ مهربان تر از مادر را؛ به خاک سرد سپرده شد ... خدا اموات شما رو رحمت کنه.سلامتی و طول عمرباعزت.به شما و همه ی عزیزان عزیزتون ببخشه
خدا رو شکر و حمد و سپاس.بابت بلبل زبونی های آقای قند و عسل
ما که خونه ی آقاجان بودیم.آقاجان و دایی ها و پدرم.همیشه با خرید بر می گشتن.البته دایی کوچیکه.مثل پدرم.علاوه بر خوراکی.بلوز و پیرهن و شلوار .کاموا بافتنی _که خاله برام می بافت؛می خرید.حالا مرد شریف و چوپان هم.همین طور اند.مثلا مرد شریف از سر کار برمیگشت.می بینه.وانتی.ملحفه یاسی.با تک گل های کاسنی پرچم کرده.خوشش میاد و چند متر ازش می خره.من هنوز.روسری ای که چوپان .وقت خدمتش.از یزد خریده بود و دارم ولیکن.یکی از دلایلی که.علاقه ای به کیف پول و کارت...ندارم. همینِ
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام و عرض ادب
چه خوبه که شما فعال هستید
سلام و عرض ارادت.آقا مسعود خان همیشه عزیز و گرامی.خیلی خیلی از دیدن نام و کامنت شما خوشحال شدم.

امید که خوب و خوش و سلامت و موفق باشید همیشه


درود .....
از صمیم قلبم روز زن و روز مادر را به شما تبریک می گویم.....
درود بر شما،


خیلی خیلی ممنون و سپاسگزارم.همتباری عزیز و گرامی ام.
الهی که در کنار و به اتفاق عزیزان عزیز تون.همیشه سلامت و شاد و برقرار باشید
خدا بیامرزه خاله جان رو و عمر دراز و با عزت به تو و عزیزانت عطا کنه
قربانت عزیز دل م
وهمچنین بلامیسر
خداوند به شما و عزیزان عزیزتون،سلامتی و دلخوشی و طول عنرباعزت،توام عاقبت بخیری ببخشه
آمین.


درود ....
آغاز سال 2024 میلادی برابر است با دوشنبه 11 دی 1402 مصادف با 1 ژانویه 2024 میلادی و یا 18 جمادی الثانی سال 1445 قمری را از صمیم قلبم به شما تبریک می گویم بالاخره آغاز این سال میلادی را هم با پوست و گوشت واستخوان خود لمس کردیم و بعضیا جشن هم گرفتن ، امیدوارم سال خوب پربرکتی هم برای سرزمینمان ایران باشد ، سالی توام با عدالت و آزادی .....
درود ها و سپاس ها همتباری عزیز و گرامی ام.







دم نهار میگیم ما


آخه معنی مثبت ۱۸ میده ق...
سلام کاکو


پس کرمانشاه،دم نهار می گید.
https://www.gilaki.net/dic/gilaki/1831
ببین کاکو.ولایت پدری و مادری.همین تلفظ میشه.وخوب.این دو ولایتِ نزدیک به سپید رود،صد و چند سال پیش، کورد های مهاجر داشته.در کتاب گیلان مهر،یک سری توضیحات.راجب بعضی واژگان ترکیب شده.مخفف شده ،بجهت سهل بودن تلفظ و تکلم و توافق هاشون.توضیحاتی نوشته بود. ولی راجب این شیطنت شون.خیر.
درود ها نثار خاخور جانمان با بهترین ارزوها
چه جالب الان دقت کردم اون پرتره ها را در محکمه یکی از پزشکان در بندر انزلی بود قبلن دیدم
البته یک کاریکاتور بسیار خنده دار هم در اتاق تزریقاتش داشت که عکسش گرفتم
درود ها و سپاس ها نثار شما امیر کیهان برار جانِ همیشه عزیزمان



https://up.20script.ir/file/b267-۲۰۲۳۱۲۲۲-۱۱۰۱۳۸.jpg
اتاق تزریقاتش.منظره ی قشنگی داره.یه حیاط خلوات.که برای خود ساختمانه.یه خونه ی قدیمی.که بخشی از شیروانیش.فرو ریخته و درخت انجیر.در همان بخش فرو ریخته.چند سر و گردن.بالا تر از مابقی شیروانی سبز شده.
اون خیابون و نخل های باد بزنی .چهار راه میکائل+خیابون مطهریِ.
ممنون از خاطره ای که تصویر کردین
با درود
متوجه منظور نشدم
یلدا را که به تنهایی و دور از شلوغی و دورهمی سپری کردم
در عوض جمعه که بسمت تهران حرکت کردم جاده خلوت خلوت بزرگراه داخل شهر تهران هم با سرعت مجاز نود کیلومتر براحتی می شد رانندگی کرد
ساعت ده و نیم که کلید انداختم در را گشودم
دخترها با بچه ها یشان گفتند
بابایی اومد
قند عسل گفت چی آوردی ؟
مثل اینکه در ذات آدمها نهفته مرد خونه که داخل بیاد باید دستهایش پر باشد
درود بر شما
...






قن ناهار؟
بین ساعت نه و نیم تا ده و نیم صبح.به اش می گیم قن ناهار.اونایی که شالی زار دارن.یا مثلا برای تمیز کاریِ باغ .کارگر روز مزد خبر می کنند.این ساعت.براش میان وعده حاظر می کردن.
قدیم این جور بود که.به بشقاب پلو.با پنیر سیاه مزگی و تخم اردک.یا مرغِ پخته.زیتون و سیر و باقالی مازندرانی.بعداش چای قند پهلو.
پس اینجور شد که.قن ناهارِ اول دی.درمانگاه دکتر خانقینی بودیم.که آقای دادا ویزیت شد.گلودرد و تن و بدن درد و.../ گویا به ویروسِ JN1.نوهِ کوید ۱۹ مبتلا شده است..
امروز هم،پنجمین سالیِ که خاله جانِ مهربان تر از مادر را؛ به خاک سرد سپرده شد
خدا اموات شما رو رحمت کنه.سلامتی و طول عمرباعزت.به شما و همه ی عزیزان عزیزتون ببخشه
خدا رو شکر و حمد و سپاس.بابت بلبل زبونی های آقای قند و عسل
ما که خونه ی آقاجان بودیم.آقاجان و دایی ها و پدرم.همیشه با خرید بر می گشتن.البته دایی کوچیکه.مثل پدرم.علاوه بر خوراکی.بلوز و پیرهن و شلوار .کاموا بافتنی _که خاله برام می بافت؛می خرید.حالا مرد شریف و چوپان هم.همین طور اند.مثلا مرد شریف از سر کار برمیگشت.می بینه.وانتی.ملحفه یاسی.با تک گل های کاسنی پرچم کرده.خوشش میاد و چند متر ازش می خره.من هنوز.روسری ای که چوپان .وقت خدمتش.از یزد خریده بود و دارم
ولیکن.یکی از دلایلی که.علاقه ای به کیف پول و کارت...ندارم. همینِ