<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
نظرات 4 + ارسال نظر
کبهان‚¬ دوشنبه 5 شهریور 1403 ساعت 02:11 http://Mkihan.blogfa.com

اوقات خوش ان بود که با دوست بسر شد
مرسی خاخورم⚘

مرسی از شما و
توجه ی تان؛ برار جانم⚘️❤️⚘️

داستان کوتاه منصور یکشنبه 4 شهریور 1403 ساعت 16:09 http://Mansourgholizadeh89.blogfa.com

با سلام ، با داستان کیش ومات به روزم ومنتظر شما ممنونم.....

درود بر شما همتباری عزیز و
گرامی .با سپاس فراوان به روی چشم-خدمت می رسم.

مسافر پنج‌شنبه 1 شهریور 1403 ساعت 10:57

سلام مهربانو
احوال شما چطور
ان شاالله که ایام به کام

سلام و درود به روی بهتر از ماهُ و
وجود همیشه عزیزتون
خیلی ممنون از احوال پرسی و
دعای ارزشمند تون
اجازه خانوم؟!
راستش اوضاع و احوال مون آنچنان تعریفی نداره.در ظاهر خوب و ایام به کامیم،در باطن گرداپوست بئوستن دریم.البته که ناشکر نمی کنم.والحمدالله که خدا هست.نسیم و باد و بارون و
آفتاب و مهتاب و ابر و خورشید و
مه و عزیزانی چون شما هستند
اجازه خانوم؟
وقتی مرغی رو سر می بُرن.منتظر می شینن.تا بال بال زدن هاش فروکش کنه.اگه مهمون بیاد و فرصت پر کندش نباشه.گرداپوست اش می کنند.یعنی یه چاقو بر می دارند.با پَرهاش،پوستش را مثل در آوردن پولیور یا یقه اسکی از تن جدا میکنند.
اجازه خانوم؟
به یادتون هستیم.از خداوند همیشه براتون تندرستی و خیر و خوشی های بسیار آرزومند شدیم...
ببخشید که پرحرفی کردیم.

سلام یکشنبه 21 مرداد 1403 ساعت 16:42

با درود
تصویر شکار شده از دو جانور
کتاب اشک تمساح را چندین سال پیش خواندم بیشتر از پنجاه سال پیش !
خاطرات یک جنایت کار آمریکایی به نام کاری چسمان بود
که به نان جانی چراغ قرمز مشهور بود
البته در دفاع از خود که جنایت ها کار کس دیگری به نام چالز بود
#####
از قند عسل پرسیده بودید
دیگه برای خودش مردی شده است
جالبه با من لجبازی می کند
البته کمتر با من اخت است بیشتر با همسر می پلکد
مهد که نرفت هفته ای دو روز پیش ما می آید
الان هم مثل پیرمردها خواب بعد ناهار است

درود بر شما
دو جانورو
و این جمله تون:"جالبه با من لج بازی می کند+بیشتر با همسر می پلکد"خیلی باحال بود.
خیلی ممنون از توضیحاتی که در خصوص کتاب نوشتید.کنج کاو شدم بخونمش.
###
خداوند شما رو به اتفاق همه ی عزیزان عزیز تون حافظ و نگهدار باشه.
بابت وجود آقای قند و عسل.خداوند رو شاکر و سپاسگزارم.
واینکه
دارم به این جمله تون فکر میکنم:"با من لجبازی می کند"
واقعا جالب و سوال؟ برانگیزه؟
بعد که خوب فکر کردم.یادم اومد حاج خانوم شما پسر دوست می باشند .والبته شما دختر دوست هستید و
چوپان نیز هم
گاهی.چوپان به آقای برادر زاده نکن.بکن.که می گوید.بین شان لج و لج بازی رخ می دهد و
مرد شریف صبوری می کند.البته که هیچی تو دل شون نیست.فقط اعصاب بقیه رو خورد می‌کنند.بعد دوتایی می نشینند با گوشی بازی می کنند و چیز میز می خورند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد