<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

رشت

در راه خدا دو کعبه آمد حاصل

یک کعبه ء صورت است و

یک کعبهء دل!

تا بتوانی زیارت دل ها کن

کافزون ز هزار کعبه باشد،

یک دل!

"عبدا... انصاری"

بقعه متبرکه آقا سید ابراهیم

Madar Baran دوشنبه 16 مهر 1403 ساعت 08:46

نظرات 2 + ارسال نظر

سلام

چهارشنبه 18 مهر 1403 ساعت 16:14

با درود
خاطره ی خوبی بود
یک میلیارد شیرینی
پس اونجا هم دست کمی از مازندران ندارد
به دهیار گفتم اینگار اینجا خودش یک کشور مستقل هست و جز ایران نیست اصلا قوانین رعایت نمیشه هر کسی یک قانون ویژه خود دارند
امام جمعه ی چمستان هم انتقاد شدید از قوانین کرد که مردم را چرا با ماده ی ۴ و ۹۹ و ۱۰۰ گرفتار کرده اید ؟ این چه پولی است که از مردم می گیرید

درود بر شما
خیلی ممنون از لطف و
توجه ی شما
بله.ایشان یک خانم ده.یار هستند.آقایان ده یار هم.دست کمی از ایشان ندارند و
پدر منابع طبیعی-شن و ماسه و
درختان در حال انقراض+دفینه های آبادی را در آوردنداصن یک وضعیِ آقای امیر علی خان.آدم نمی دونه؟ بخنده.بگریه؟ خدا پدر اس رائ یل بیامرزه.اینها صد برابر بد تر از آن هستند.
جسارتا واکنش دهیار پس از شنیدن فرمایش صحیح تان چه بود؟
ممکنه حرفی نزنند.ولی ممکنه جلوی پیش رفت پرونده ی شما را بگیرند.مثلا پرونده ما از دهیاری با سلام و
صلوات رد شد.منتهی بخشداری پول ده متر زمین رو از ما گرفت.
چمستان زیباچماز یک نوع سرخس جنگلی.که معمولا زیر و روی میوه هاو تمشک ها گذاشته میشه.و آرام کننده درد های مفصلیِ.
با بچه های خاله جان.سیزده بدر رفته بودیم کوه پایه.وقتی خورشید درآمد.
گفتم بچه ها دست هاتونُ ببرین زیر چماز.بچه ها مثل کسانی که می خواند وضو بسازن.آستین هاشونو بالا کشیدند و زیر چماز گرفتند.که طرح قشنگش.بی افته روی دست شون و
کلی سر گرم شده بودند

سلام

سه‌شنبه 17 مهر 1403 ساعت 10:15

با درود
نصحیت خوبی بود
بقعه متبرکه ی سید ابراهیم
را کلیک کردم مسیر پر ترافیک و قرمز را در نشان آورد
در مسیر تهران به شمال
یکی امام زاده هاشم هست
از منزل تا اونجا دو ساعت راه هست
و یکی هم امام زاده عبدالله
امام زاده هاشم را معمولا می ایستم یک استراحت کوتاه می کنم
زوار عراقی که از مشهد می آیند و یا قصد مشهد با مینی بوس و اتوبوس هم دارند توقف دارند
امام زاده عبدالله تا کنون نطلبیده است
ولی مسیر جاده ای پر دست انداز عمدی و غیر عمدی دارد
که محل عبور ماشین های سنگین هم هست واقعا خسته گی را دو چندان می کند
این همه پول از ملت می گیرند نمی دونم چرا به ملت نمی رسند

درود بر شما
خیلی ممنون از توجه ی تان
بله؛منو سارا -از منزل رشت مون-قدم زدیم و نیم ساعته رسیدیم امام زاده.البته موتوری های پیاده روها-خیلی رو اعصاب بودند.
ترافیک را هم-معمولا اتومبیل های تک سرنشین بوجود می آورند.
تاکسی ها هم مثال برج زهر مارکسی را سوار نمی کنند.تا وقتی بشنوند دربست.

ما هم نزدیک خانه باغ.امام زاده هاشم داریم..ارباب ولایت پدری و مادری در آنجا به خاک سپرده شدند.والبته اربابان بسیاری دیگر.
اگر فیلم در دنیای تو ساعت چند است ؟ را دیده باشید.در سکانسی گلی و امام زاده هاشم را تصویر کردند.یعنی حتی از رشت-متوفی های ارباب و ارباب زاده و
بزرگ محله و خاندان را به امام زاده هاشم منتقل می کردند.
یک دفتر ازدواجی هم چند قدمیِ امام زاده هاشم بود.که عاقد دوست آقاجان بود.دهه ۷۰. همراه پدر زیارت رفته بودیم.عروس و دامادی به اتفاق خانواده هاشان به سمت امام زاده پیش می رفتند.انجا همیشه باد می وزد. گاهی به شدت.گاهی ملایم.
آن روز هم چادر سپید عروس خانوم را
که گل های مخمل (نسترن)صورتی
داشت پیچ و تاب داد و
پیراهن بلند و شرمن صورتی رنگ عروس خانوم را پیدا و
پنهان می کرد.
مثل پرکشیدن پرنده ها. صحنه ی قشنگی بود.جفت شان حواس شان بهم بود.
و با این بازیگوشی باد.خندان شدند.
تماشایِ صورت خندان و مطمئن
زوجین.حس و حال خیلی خوبی می بخشید.انگار بنده ننه بزرگ جفت شان هستم و
خاطرم از جفت شان آسوده است و
حالا که دامن کشان- رفتن شان را نظاره گر هستم.خوشحال و خرسندم و
هیچ دل آشوبه و دلتنگی ای ندارم.
به یک باره گفتم.به قول نانا بیشید، خودا شیمی پشت و پناه ببه.پدرم یهو خنده اش گرفته بود.
بله واقعا.من این مدل عبور ماشین سنگین ها را در جاده بوین زهرا به قم-دیدم.و این جاده بسیار وحشت ناک و خطر ناک است.
واقعا چرا؟مثلا همین دهیاری.این همه پول میگیره.اون همه ام براشون واریز میشه.کوه کوه زباله.دهنه ی کوچه باغ ها و جاده و لب رود پخش و پلاست.
یه بنده خدایی.شالیزار هاشو خواست بفروشه.به اش گفتند.یک میلیارد شیرینی می گیریم و
امضاء می کنیم.
طفلی میهن و ملتمیهن پرست.