پاییز کوچک من پاییز کهربایی تبریزی هاست که با سماع باد تن را به پیچ و تاب جذبه تن را به رقص می سپرند وبرگ های گر گرفته که گاهی با گردباد مخروط واژگونه ای از رنگن وگاه ماهیان شتابانی درآب های باد....
پاییز کوچک من دنیای سازش همه رنگ هاست با یکدیگر تا من نگاه شیفته ام را در خوش ترین زمینه به گردش برم واز درخت های باغ بپرسم خواب کدام رنگ یا بی رنگی را می بینند در طیف عارفانه پاییز؟
شنا بلد نیستم
منم بلد نیستم.والبته هیچ علاقه ای ام بهش ندارم.فقط تماشای شنای دیگران رو دوست دارم
چقد توی آب این حالتو دوس دارم


یه جور انگار رها شدن باشه ،
حسه آزادی ، حسه آروم شدن ،
واو عکس بسیار دلی و خوبی بود
چ خبر بارانی ؟
رو به راهی ؟
همچی اوکیه ؟
اگ آره پس بخند برامون
بله،حس رهاشدن،حس آزادی،حس آرامش،






مرسی که اشکمُ جاری کردین

رها رها رهامن...
خبر سلامتی،
الحمدالله،بله.روبه راهم.
شکر خدا بله.راضی ایم به رضای خودش.ان شاءالله که خیرباشه
به روى چشم
ممنون از حضور تون
انشاءالله که بهبود کامل حاصل شده باشه
خیلی ممنون از لطف تون کاکو



سلامت و سرافراز باشید همیشه ؛ بلامسیر
ابجی گلم حالت بهتر شده؟سلامتی همیشگی ات ارزوی من است.





بهترینها را برات ارزو می کنم.امین
سلام بر شما امیر کیهان برار عزیز.شکر خدا بهترم.ممنون از احوالپرسی وحضور عزیزو





خیلی مرسی امیر کیهان برارجان




گرامی شما
سلام بارانم
خوبی خانمی؟
دلمون برای اجازه خانمهایت تنگ شده.
چرا نیستی؟
سلام به روی بهتراز ماهتون








تنبل شدم خانم.تنبل گیلان


کلی پرچونگی میکنم و


شما که تو مود رژیم نبودین


الحمدالله خوبم.مرسی از احوالپرسی شما
اجازه خانم؟
لطفا سرتونو بالابگیرین دلمون واشه
فصل فصله استراحت شما عزیزانِ و
منم اون طفل گریزپایِ مکتب شدم
لختی مریض شدم.لختی عصبی شدم.میام وبلاگ شما و دیگر دوستان،پست ها تونو می خونم.انگار موش سر انگشت خورده .والبته چند بار کامنت نوشتم.بعد اومدم دیدم تایید نشد.خوب که دقت کردم،دیم کامنت نوشتم.ولی یادم نیست تایید شدن؟یعنی عدد ارسال نظر رو نوشتم؟به گمانم درشرف زول حافظه ام
ان شاءالله خدمت می رسم
سرآخر بفرستینم دفتر
اجازه خانم؟چه لاغر شدین
اجازه خانم
سفر به خیر گل من که می روی با باد
ز دیده می روی اما ، نمی روی از یاد
کدام دشت و دمن؟یا کدام باغ و چمن؟
کجاست مقصدت ای گل ؟ کجاست مقصد باد؟
مباد بیم خزانت که هر کجا گذری
هزار باغ به شکرانه ی تو خواهد زاد
خزان عمر مرا داشت در نظر دستی
که بر جبین تو نقش گل و شکوفه نهاد
تمام خلوت خود را ، اگر نباشی تو
به یاد سرخ ترین لحظه ی تو خواهم داد
تو هم به یاد من او را ببوس ، اگر گذرت
به مرغ خسته ی تنها دلشکسته ای افتاد
غم «چه می شود؟» از دل بران که هر دو عنان
سپرده ایم به تقدیر «هر چه بادا باد»
بیایم از پی تو ، گرد باد اگر نبرد
مرا به همره خود ، سوی نا کجا آباد
#حسین منزوی
پاییز کوچک من

:


پاییز کهربایی تبریزی هاست
که با سماع باد
تن را به پیچ و تاب جذبه
تن را به رقص می سپرند
وبرگ های گر گرفته
که گاهی با گردباد
مخروط واژگونه ای از رنگن
وگاه ماهیان شتابانی
درآب های باد....
پاییز کوچک من
دنیای سازش همه رنگ هاست
با یکدیگر
تا من نگاه شیفته ام را
در خوش ترین زمینه به گردش برم
واز درخت های باغ بپرسم
خواب کدام رنگ
یا بی رنگی را می بینند
در طیف عارفانه پاییز؟
:
ممنون از حضور سبز شما،دنیا بانو جان
زیبابینی عزیزم ❤
سپاااااااس ازحضورت مهربونم
تک تک لحظاتت قشنگ
فدای لطف و


همه اوقات شما بخیرو 



حضور عزیز شما
ممنون از حضور و
نظرات شما
فدای شما،دنیا بانو جان
خوشی بلامیسر
درود عالی نگری گلم
سپاااااس ازحضور سبزت
شادباشی وخوب
درود برشما دنیا بانوی عزیز
فدای محبت تون
سپاس از دعوت شما❤