از زمزمه دلتنگیم،از همهمه بیزار...

۰۰۰۰

پنج‌شنبه 26 بهمن 1402 ساعت 21:17

:

ممنون از حضور تون

اسماعیل

یکشنبه 15 بهمن 1402 ساعت 13:19 http://www.fala.blogsky.com

ساده و پر از حرف.

خیلی ممنون از نظر ارزشمند شما.

سارینا

سه‌شنبه 10 بهمن 1402 ساعت 23:14 http://depayser.blogfa.com/?

چه قشنگ
نقاشی خودتونه ؟

خیر(از پینترست برداشتم)نقاشی و طراحی(ولی از تماشا کردن شون سیر نمیشم) کردن بلد نیستم.
خیلی ممنون از حضور و نظر لطف تون

سلام

سه‌شنبه 10 بهمن 1402 ساعت 19:54

با درود
نقاشی زیبا و با معنی است فکر کنم مشغول تماشای تلویزیون باشد
امروز قند عسل اولین تجربه ی پرواز را داشت
همگی بوشهر رفتند البته میهمانی زنانه است
ده روزه داریم ذهنش را آماده می کنیم و بصورت تئوری پرواز دادیم
اما نزدیک بود جا بمانند
به مامانش گفتم شناسنامه اش را آورده ای
گفت نه
گفتم فکر کنم به مشکل بخورید
البته قدیما در چنین مواقعی حراست کمک می کرد و یک نامه می داد تا کارت پرواز بدهند
ولی ظاهرا مجبور شد به خونه برود و شناسنامه را بیاورد
حسابی همه را دچار استرس کرده بود
تازگی ها ادعای کاسب ها را در می آورد یک سینی پر وسایل جلوش می گذارد و ما می رویم خرید می کنیم
قیمت هاش ثابت ۹۰۳ تومن هست کارت هم می کشد و رمز هم وارد می کند
خلاصه همه را سر کار می گذارد

درود بر شما
لابد حواس اش هم،جای دیگر.
به به
به سلامتی و دلخوشی
خداوند رو بابت وجود عزیز و دوست داشتنی اش حمد و سپاس
خیلی ممنون بابت به تصویر کشیدین کاسبیِ آقای قند و عسل
یاد کاسب های بازار روز سیاهکل افتادم.
در عوض بنده،مدارک مهم و مقداری پول نقد و دسته کلید خانه را در کیف باید داشته باشم.و همیشه زودتر از بقیه حاظر و رفته ام.
وخوب.هر سه تای مان اینگونه هستیم و
مادر مان بشمار سه.تربیت مان نموده است.ولیکن مرد شریف پس از ۴۵ دقیقه معطل شدن .به قول خودش.گازش را گرفت و آمد ولایت.وقتی رسید.۲۰ دقیقه بعد.خانومش متوجه شد.ایشان دم در نیست.وقتی هم گله مند شد.گفتم شما ببخشید که ما.اینگونه تربیت شدیم.گفت آره واقعا.خیلی بد تربیت شدین.