<< ابرِ ارغوانی >>
سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>
سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*درباره من
من هم با این دو جمله موافق و معتقدم،حتما بهترین کلمه ی عالم؛" سَلامِ" وُ_ سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود...
ادامه...
سپید رود همیشه جاری....تاخزر
شرق سپید رود؛
ساکنان شهرهای آستانه اشرفیه ،لاهیجان ،لنگرود ،رودسر تا غرب مازندران
(تنکابن ، چالوس و نوشهر )در جلگه به زبان گیلکی صیقل شده و آرام و با آواهای کوتاه سخن می گویند.اما همین گروه در کوهستانهای سیاهکل ،دیلمان ،اشکورات و منطقه دو هزار و سه هزار با آواهای بلند و واژه های اصیل که کشش آنان به زبان باستانی و مادی ، پهلوی ساسانی نزدیک است به سخن می نشیند و تحت تاثیر بافت کلامی" دیلمی" هستند.
زبان گیلکی و گویش های گوناگون؛
درزبان محلی گیلکی دو لهجه متفاوت شرق گیلان و غرب گیلان قابل تشخیص است.لهجه ی معیار رشتی که مرکز آن شهر رشت و مردم بندر انزلی و حومه و
صومعه سرا،لشت نشاء،کوچصفهان بدان سخن می گویند و لهجه دیگر لاهیجان و لنگرود و رودسر حومه آن ،که لهجه معیارآن لنگرودی است.
هر گاه سخن گویان این دو لهجه در کنار هم قرار گیرند، از لهجه ی معیار که رشتی باشد ،استفاده می کنند.زیرا زبان وسیله ای است که ارتباط بین افراد جامعه را تسهیل وبر قرار می سازد.
√ساده ترین گویش گیلکی ،گویش شهروندان رشت و حومه است.
√مشکل ترین ،گیلکی مردم کوه نشین ،اعم از گالشی ها و تالشی هاست.
√واژگان گیلکی رشتی در غرب تحت تاثیر واژه های تالشی و فومنی بوده در شرق تاثیر واژه های گالشی (دیلمی ) قابل تامل است.
√ د -در زبان گیلکی ،اضافه مقلوب است مانند؛
کتاب حسن به حَسَن کتاب /درخت توت به توتِ دار.
_ زبان گیلکی -علی اکبر مرادیان گروسی ؛متخلص به ؛بوسار-نویسنده و پژوهشگر زبان و ادبیات گیلکی
-عکس دوم -از نت برداشته شده است.
-واژگانی بازمانده ز گذشته ی دیرین چون ؛مار =مادر.پئر=پدر.زاما =داماد.
امان=ما.اوشان=آنها.آشان=اینها.دیم=چهره.کشه=آغوش.
عنوان برداشته شد!!
دریک معادله کفه ترازو باید مساوی باشد.یا مثلا دریک بازی همیشه نیروها باید همقدو قامت باشند.
وقتی با حریف ناشی پینگ پونگ بازی کنی،بازی ات خراب می شود.این یک قاعده است.
مثل نسبت یک آدم با یک بچه گربه ، خنده دار ومسخره نیست؟
نمی شود که آدمی با طول وعرض مشخصی برود به مصاف مورچه!
راستی کدامتان به زندگی مورچه ها دقت کرده!؟
-تکه ای از ؛ذوب شده
موریس مترلینگ؛
عظمت خدای هرکس به اندازه بزرگی مغز اوست وبیان دیگر،بزرگی خداوند به قدر شایستگی ماست.
√قانونمندِ جذاب؛ساده دوست داشتنی؛بدمینتونه عجیج
√√واقعا مسخره اس：|
شبدرترشک
ترش واش=شبدرترشک
درولایت ما برگ های تازه اش را درترشی هفتا بیجار همراه نعناع وسبزی و خالواش وچوچاق می ریزن....درآشپزی شرق گیلان ؛باهاش سبزی خورش درست میکنند-ما تاحالا درست نکردیم-و جایی هم نخوردیم-اما شنیدیم که خیلی خیلی ،خوش مزه خورشتی هست...
-من به جعفری میگم؛سبزی：|
_ایشون خودشون توی گلدون سبز شدن-یقین باد بازیگوش دونه هاشو آورد -ریخت توی گلدونه لب حوض...
انارشاوار=انارشیرین
...خونه ی آقاجان
...حیاط خودمون
انارشیرین خونه ی آقاجان
درانار عطر آگین
آسمانی متبلور هست.
هردانه
ستاره یی است
هر پرده
غروبی ...
-گارسیا لورکا -ترجمه ؛احمد شاملو
که سرنشناس وپانشناس ؛ازخود بی خبر گشتند...
دکتر شریعتی ؛
بگذار که شیطنت عشق ،چشمان تو را به عریانی خویش بگشاید و کوری را به خاطر آرامش تحمل نکن...
__مصدق*
(...)
می را چه اثر به پیش چشمت؟
کاین مستی شادمانه ازتوست
پیش تو چه توسنی کند عقل؟
رام است که تازیانه ازتوست...
*سایه *
شکوفه های آلبالو :-*
این تصاویر متعلق به درخت آلبالو ببوده است ولیکن همین دو روز گذشته یعنی دوم مهرماه سال جاری تصاویر مبارک شان را در ساعت 21:5 --ثبت نمودیم.
-امروز مامان جان تماس گرفتن (خونه ی خاله هستند)گفتند؛اکثر شاخه ها شکوفه دارشده ،شب بود تو ندیدی ：|
....
خالواش =نوعی پونه ی وحشی
ولایت ما به بوته ی خیار خربزه کدو هندوانه میگن (لو )مثلا ؛خیارلو گول بوکود=بوته ی خیار گل کرد!
باقلی درختی ؛ ما بهش میگیم ؛دارِ باقلا ؛ دار یعنی درخت ؛ باقلی ای که خودشو می پیچونه دور درخت و پرچین باغ...بهمین منظور زمان کاشت ؛تاکید میکنن که ؛به فاصله ی نیم متری پرچین یا درختی که پایه ی سیم خاردار یا توری پرچین هست کاشته بشه...مزه این نوع باقلی هم یقینا فرق داره ؛باقلی ریسه ای همان دار باقلای خودمان :-P
بوته ی گوجه فرنگی ؛پامادور =گوجه فرنگی!
خالواش رو همراه نعناع که ما بهش میگیم "بینه"توی نیم یار که همان هاون سفالی ست همراه نمک دلار درست میکنیم ؛ خشک شده خالواش ؛انوع ترشی ها وآش رشته وایضا کشک بادمجون...
گیاهی بسیار بسیار معطر ؛وتماما مخصوص...B-)
√دگر کاربردیش ؛ باآن بوی وحشی واعجازآورش یقینا جایگزین بسیاربسیار مناسبی برای مالتیزهاست.
√دگر دیگری وجود نداره؛
سیاه دانه؛دانه ی معجزه گر!
......
پیامبر اکرم ص ؛هیچ بیماری نیست ،مگر شفای آن در سیاه دانه است جز مرگ!
....
منقول است ؛سیاه دانه برای افزایش نیروی ایمنی جان وتن سودمند است.
عنابِ دوست داشتنی*
آقای شوهر خاله ؛لطف کردن ،از باغ پدر بزرگ وار شون ؛برای ما عناب چیدن.البته بهتره عرض کنم ؛می چینن...چون چندین ساله که ؛تک درختچه ی عناب میون گوجه سبزهای باغشون وایضا پرتقال ونارنج وسیب...وانجیر وقطره طلا و...شاداب و سرزنده با میوه های خوش رنگش دلبری میکنه....
+سال نود ویک ؛به آقای شوهر خاله گفتم؛ میشه امسال نهال عناب برامون بیارین ؟
القصه;اگه عمری باقی باشه ؛انشالله چندسال دیگه ماهم توی خونه باغ ؛عنابِ خوش رنگ پر خواص رو داریم...
√شستشو دهنده سلولهای مغزی +43خواص دیگر*
√رشد کج ومعوج گونش رو دوست دارم با تیغ ها یاخارهای بداخلاقش|：
رویای رنگی رنگی...اشجار...
تنه ی خیسِ ؛درخت گردو بهمراه خزه های نرم ومخملیش...
دوست داشتین ؛دست تونو فرو کنین توی خزه ها؛اینها بدلیل رطوبت ومرطوبی هوای ولایت ؛بسان اوایل بهار شاداب و سرحالن...
-بحمدالله اول مهر -نم نم بارونی شروع شده!ازهمون نقره فام هاش...
میشه بیخبر به هفت سالگی برگشت...
مشق هامونم نوشته ،
تقویم مدارس ؟ اونم بادِبازیگوش زحمت شو می کشه...
هااا
عید!؟
همیشه همین فردا...
-ارواح ملا یعقوب قبول نیست!!بیا قدم هارا تا یادگاری درخت شماره کنیم،
هرکه پیشتر به رویای مرطوب رسید
برود پی سنجاقک های رنگی رنگی....
--چچ=خزه.
Faseleh -Siavash √
......باجونه ها یکی شو...قد بکش نگو که سخته...
تکه ی ماندگار!
توی ذهنم شروع کردم به چرخیدن.پر کشیدم به سالهای دور ، روز اول دبستان ،میرزا عبدالله ： پسری که کت وشلوار سرمه ای تنش بود من هم کت و شلوار سرمه ای داشتم.
شاید به خاطر همین شباهت در صف کنار همدیگر ایستادیم و توی کلاس هم پیش هم نشستیم.
همان روز هم بود که زنگ تفریح از جیبم یک مشت بادام و کشمش در آوردم وتا شروع کردم به خوردن ،گفت ؛چند تا چند تا می گذاری توی قبر؟؟
ازش خوشم آمد و بهش تعارف کردم. واز همان روز با هم دوست شدیم.
یک جورهایی سرنوشت مان شبیه همدیکر بود ،هر دو آرمان هایی داشیم ،و هر دو ناتمام ماندیم.
همیشه با یادش دو تصویر موازی در ذهنم جان می گرفت،روز اول دبستان که آمد کنارم ایستاد ،و روزی که کنارش ایستاده بودم و باور نمی کردم نیمی از اندامش دیگر وجود ندارد.
-تکه ای از رمان "تماما مخصوص"صفحه ی 294
+تکه ای که در ذهنم ماند.
می لی جه ؛میلیجه =گنجشک.
صداش کردم؛لطف کردن و برگشتن.
Moin-ey darigh
چوپانِ صیاد
دیروز ؛سرظهر توی آلاچیق خونه ی آقاجان نشسته بودیم که ؛داداش کوچیکه حوس ماهیگیری کرد...
منم با فاصله دنبالش رفتم جهت ثبت تصویرواحتمال رجز خوانی بهمراه داداش بزرگه وباقی عزیزان ؛)
هنوز به نصف راه نرسیدم که :فریاد شون توی محوطه گوش فلک رو ناشنوا می کرد :O
نمای نزدیک تصویر =-O
این هم تصویر بچه کپور :-\
+زحمت پاک کردنشو؛داداش بزرگه کشیدن؛سرخ کردنشو عروسِ خان دایی ؛اونایی که میل شون میکشید زحمت تناول شو :-P
ت َ هْ کیسه ها ی ِ امسال؛یکی دلش خواست روش بنویسه!!
سِدابول-برادر زاده اجی -کشاورز هفتاد ساله
اَجی -مادربزرگ -مامانه مامانم -هشتادو چند ساله
سد معصوم -برادرزاده اجی-دخترعموی سد ابول-هفتادویک ساله
آیه؛36-37*
ململ بلورو ؛برگ نارون:-*
شبدر دورگ؛بسیاربسیار خوش عطربو:-*
خورشید باشد ذره ای از خاکدان کوی تو
دریای عمان شبنمی
الله مولانا علی
*مولانا *
+سوره جاثیه*
راتون همان شابج است
این تصویر رو 21-مرداد ماه گرفتم.همین مرداد مجاوری که گذشت.تصویر فوق ؛ بوته های درو شده برنج هستن.
چند روز بعد ؛پدر جان با آب گیری مجدد شالیزار ؛بوته های خواب زده (به اذن خدا )بیدار شدن...
وچند روز بعد ترش...
و...
واینگونه شالی ها سبز شدن و آبستن خوشه های برنج هستند...
خوشه ی نو رسته...
واکنون ؛تصویر فوق شابج یا راتون نام دارد.راتون همان خوشه های برنج است.
بج =برنج.
واویشه بج=برنج برشته شده ؛مثله گندم برشته.
+عطروبوی برنج راتون ؛دقیقا عطر بوی سنبله ی برنج رو داره؛بسیاربسیا خوش خوراک تراز برنج نوبت اوله.
به قولی ؛خالی پلا بخور؛
پلا=پلو
پلا سوخته=ته دیگ
+دوست داشتین سرچ کنین؛راتون یا شابج؛مش گوگل بهتر راهنمایی تون میکنه.
ولشِ افسانه ای ؛|
احتمالا شما عزیران با خواندن یاشنیدن"ولش" در کسری از ثانیه؛ذهن ها تان ؛سمت نویسنده"آیین پیروزی"
و مدیر افسانه ای جنرال الکتریک ؛پویاترین شرکت آمر -یکایی ؛نیروگاه و موتورهای برقی ،لامپ برقی ،دستگاه ظرف شویی ،یخچال و موتور هواپیما؛
جک ولش ؛
شایدم؛گیتاریست آمر-یکایی؛
برایان ولش
اما منظور ما از "ولش"همان تمشک های وحشی در گیلان زمین بوده ؛که دونوعش در سرزمین مادری مان ؛نوع اول دانه ریز که زود رس ،نوع دوم دانه درشت که دو هفته پس از دانه ریز میرسند است.
و منظور ما از دانه ریز یادرشت؛تک تک میوه های موجود در هر میوه مرکب است.
که از نظر ما تک تک آن دانه ریز ودرشت های موجود در هر میوه....طعم و مزه شان خاص و مخصوص خودشان را دارند وآدمی ببایستی شاکر نعمات گوناگون خداوندگارهستی ببوده باشد....
ولش ؛وحشی اما پر خواص...
ولشِ وحشی ؛از نوع دوم ؛حاشیه شالیزارآقاجان ما
+جک ولش ؛کنترل سرنوشتتان را به عهده بگیرید ،وگرنه شخص دیگری این کار را انجام خواهد داد.
بخش ششم؛22تا24؛الحشر
خارمریم
سوروف -نام انگلیسی؛Pigweed--یکی از علف های هرز شالیزار
علف غاز
گل بادنجان
گل کدو +چکمه های عجیجیه مان:-P
مثل پاییز!
پویا؛
توپاییز را دوست داری
و من همانند پاییز تو را
و چشمانت
که رنگ پاییز را به خود گرفته اند
چه زیبا
آسمان را می نگرند
و دستانت که بوی پاییز را می دهند....
-وچشمانت.
+دار=درخت.ولگ یا بلگ =برگ.
+چوم=چشم/چومان =چشم ها.
سیا چوم=سیاه چشم.
تی چومانه دود=چشم هاتو ببند.
پیچا=گربه!
ایشون ؛غرق تماشای منظره روبرو شون بودن که ؛شنیدن ؛پیشت ؟
لطف کردن برگشتن؛ خوبی!؟
میشیهه ؟چطونه!؟
منظره روبروشون ؛درخت خرمالو پوشه نیمه نارنجی...
+پیچا زای =بچه گربه ：|
+یا ازنور چراغه هندی کم چون شدن ؛یا کلا از نارنجی چونن
+اینا جوجه تناول میکنن؛جوجه =کیشکا /جوجه ها=کیشکازاکان /کیشکازای به جوجه ی چندروزه میگن؛یکمم نازکردنی باشه.
شامه ی معلق
خونه زندگی ای که عطربوی به ومرباش داره ؛اونم بعد تکانیده شدنه ؛سه ماهه دوم سال ؛زدوده ترین هاست...
+
من میگم ؛دوست دارم ؛فاصله مرگه!...
شما بادوم زمینی ؛آستانه اشرفیه میل کنین؛ترافیک حالا حالاها ادامه داره...
آوازخوان ؛برزین!؟ عنوان ازشما باقی می مونه.پست قبل حذف شد.
+آن آقا؛یکی از مسافرین محترمی هستند که ؛میرن ببینن گره ازکجاست !
بله مثل این که؛عدم رعایت قوانین باعث گرهه بود!!
خودتون واقفید که;شوری وشیرینی تنظیم کننده فشار خونه....
بگذریم ؛
نخیر؛هیچ وقت ؛ازحق نباید گذشت!!منصفانه اش ؛ آزاد راه...اتوبان...جاده...راه..راه باریکه ؛هرآنچه نامش هست ؛نصفه نیمه افتتاح شود..
:|
ماهِ مانوسِ دلنشین عجیجی!؟
شما برو بخواب؛همه چی امن وامانه ؛....
(...)
سید علی صالحی؛
نوری خالص از خواب روز می تابد،
پَرپَر حواسِ پرستو در باد،
یک نوع رهایی خواب آلودِ آشنا با ما،
وحسی سربه هوا
که بوی جانماز قدیمی مادر
برطاقی نمدار بی دریچه می دهد...
(سوره انعام؛آیه نود و پنج)
تصور کنید ؛دیس ی پراز هندوانه ؛برای خانم هایی که جهت وجین شالی (اواسط خرداد ماه ) مشغولند بردین.
خانم ها هم ؛سپاس گویتان ؛بابت به موقع تناول نمودن هندوانه...
حال شما ماندین با چند عدد هسته یاهمان تخم یا دانه ی هندوانه ای که به تهه دیس چسبیده ؛....
مامان مون ؛دانه هارو پاچیدن کنار مزرعه شالی.قصد شون اصلااا کاشت نبود!!
اما وظیفه ی ؛داشت وبرداشت (به اتفاق شوی عجیج)برعهده داشتند ؛مابقی زحمت تناولی اش...|：
+خدایا شکرت.
+
همان طرف های خوب آشنا...
برگ درخت ؛ افرای کوهستانی یا نروژی
این درخت ؛با آن برگهای پنجه ای چاکدار وایضا تقسیمات دندانه دار نوک تیزش ؛بیشترین جذابیت را بین افرا ها از آن خود نموده ؛که ما هم مجذوبش ببوده ایم.ولی عاشق چنارهای ؛همان طرف های خوب آشنا هستیم...
دستکم برای یک روز...
ناظم حکمت؛
دنیا را به بچه ها بدهیم
برای یک روز هم که شده
دنیا با دوستی آشنا شود...
482
این همون پنجره ؛بهارخوابه خونه ی آقاجانه!...
با این تصویر ؛بهتر میشه پنجره رو تجسم کرد...
واینک ؛پنجره ی گشوده به استخر وقطرهای سوزن ریز وارش...(چشاتونو ببندین لطفا )
+نشد من برم خونه آقاجان ؛این بالا سر نزنم ،…مخصوصا عصرها و غروب ها.(البته ؛طلوع رو هم از همین بالا دوست دارم وایضا مهتاب شبان ها رو..
++نخ ها رو ازاین جهت بستن که ؛مرغ های ماهی خوار بچه ماهی ها رو تناول نکنن ：|
فاطِر
ان الذین یتلون کتاب الله و اقامو الصلواة و انفقو ا مما رز قناهم سرا و علانیة یرجون تجارة لن تبور (٢٩)
لیو فیهم اجور هم و یزید هم من فضله انه غفور شکور (٣٠)
آدینه وارشی...
دیرو امی آدینه وارشی بو!
شیمی جا خالی ،بعد ناهار ،باغ بولاغان میان ،بجاران میان می عزیزچکمه امرا بگردستم.(می آقاجان خانه )
ناگفته نمانی کی ؛می مارجان مره زرخ زرخا نیکا کودی!!چره!؟ با وجود چتر خیس بوستبوم،بعد هرجا چالکه آب بو هورا شومی.
+دو ساله پیش حاظرشدیم بریم جایی ؛اومدم حیاط ،تا می چوم واکته چالکه آب بیدم ،جف پا بوشوم....
می سر راستا کودم..می چوم واکته مرداکه...وای ،یاابولفصصصص
شلوار بولوبلک تا چکره ،بقول همای ؛تا چکره چلابو 
++دو کلمه ی "ادب" و"متانت" در فرهنگ عمید ؛کلمه اول --دانش ،فرهنگ ،معرفت ،روش پسندیده،خوی خوش __کلمه دوم --محکم بودن ،نیرومندی ،وقار و سنگینی.
پ.ن ؛جایی خوندم که ؛ادب عدالت میاره -ادب قدرت - الی ماشاالله...
ایم رو می دیل خاستی ؛می مارجان مره خو چادرجیر جا بده...
++شنبه ی پرمعنا.(یه عالمه وسیله نیازمندم ؛اما روم نمی شه برم：||
+++ پوچ آغوز وبقل دستی بامغزش ؛آغوز دارجیر -همین الان یهویی ：|
چه بوی خوشی می آید ؛از حواشی این پونه زار*
پونه وحشی： نوعی سبزی ازجنس نعناع..یا از تیره نعناع است...که بوی تندی دارد.این گیاه یک ساله بصورت خود رو در حواشی شالیزار ها و عموما راه باریکه های مسیر شالی سرزمین مان می روید.
این روزها نفس های بادها و نسیم های ولایت مان عطرآگین چنین گیاهانی ست. خوب به آن گلهای ریز ریز کوچولوش نگاه کنید ، ریز بنفش های یاسی رنگی که بسیار خوش بو ودل انگیزن....(برگ هاش بوی تندی داره )
فروغ فرخزاد ؛
بادی ازآن دور ها وزیدو شتابان
دامنی از گل برروی گیسوان من ریخت
عطر دلاویز وتند پونه وحشی
از نفس باد در مشام من آویخت....
.
سید علی صالحی *
+خرش حلوا ؛ سرچ کنید ویکی پدیا
آرزوها...
آرزوها...
پروانه های روشنی هستند
که گاهی گیر می افتند میان موهایت
فقط تو می فهمی
زمین قصه ای طولانی ست
که سطرهایش کشیده می شود روی کوه ها
میان دره ها
شاید یک روز
جهان آنقدر اشک بریزد
که سر برود دریاها
که ماهی های قرمز دلتنگ
جای آدم ها را بگیرند
موج ها را تو شانه کن!
دست های تو
می تواند پریشانی را از موهای دریا جدا کند
و برای صدف ها خوشبختی ببافند...
•عباس معروفی •
+نیکی (مهناز:-* )در نمایی از ؛بوی پیراهن یوسف.
++از رنو 21که بگذریم ؛اکسل ها واکسنت های پایتخت برامون خاطره اس ،!...
سمنو در دیگِ مِسی ؛تافی سمنویِ حباب دارمی شود!
چند روزی هست که؛عطرو بوی سمنو توی سرم شلنگ تخته میزنه T_T
یشمیِ طفل معصوم ما!
دیروز یشمی از کیلینیک برگشت...رفته بود پیوند قطعه!!منظور از پیوند قطعه اینه که ؛داکترمیکانیک فری ،دو قطعه رو باهم ادقام کنه!چطور!؟یعنی اون قطعه ای که فرانس هس رو با قطعه جدید پیوند بزنه!!جریان ازاین قراره قطعه ی ِ بیکیفیت به قیمت گذاف مجبورا می خری بعد قطعه قطعه اش می کنی ،سپس ها روی همون قطعه ای که برای اولین بار کار گذاشته شده پیوند می زنی به عبارتی اهدای قطعه می کنی!!...،
پف!
بگذریم ؛
مهم اینه که ،فعلا ،تکرار میکنم ،فعلا حالش خوبه..،از حق هم نگذریم ؛خدایی درحد پرواز کردنه!!:-*
همساده های موری اجتماعیه ای ما و باقی ماجراش...
همیشه از بچه های خوب و حرف شنو تعریف شده،ما هم دوست شان داریم.القصه ،نوبتی هم باشه ،نوبت بچه هایی بسان تصویر فوق هست،که ما خیلی بیشتراز خیلی دوستشان می داریم.
ببینید چقد قشنگ خودشو خط خطی کرده!! گمونم ایشون هم"تاجیک"گوش کردن ،چون ایشون خوندن;خط خطی کن عشق من...
اگه این نیست!!پس یقین "خطوط گوناگون"خانش نمودن.
شماره 64
-شهریور 95
____
+ما هم ازآن مجری وایضا آن یقه مبارکه بعد از 6 شان تماجید می نماییم،ماشالله به ایادی ___خوش سلیقه خودمان
آتش دیوانه است...
عباس معروفی ؛
آتش دیوانه است
وقتی بگیرد
رحم نمی کند
دودمان آدم می سوزد
دود می شود
و تو
نه دیوانه ای نه مستی
همینی که هستی
آتش را هم دیوانه می کنی
وحشی!