-
از میان هاتویاما های اویتامن
شنبه 3 اردیبهشت 1401 21:11
اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُبِکَ مِنْ شَرِّ...؛ خدایا به تو پناه برم از شرّ خودم... . . . از وقتی که. از سرزمین پدری برگشتم،ویدئوی بالا.دست از سر ذهنم برنمی داره .وقت پاک کردن سبزی ها؛نعناع های وحشی،خالواش،چوچاق،جعفری،برگ سیر،شاهی و شوید و گشنیز.../وقت پختن شام و افطار،..چیدن و برچیدن و شستن کاسه بشقاب و...حتی هم اکنون...
-
سلام به اردی بهشت!
پنجشنبه 1 اردیبهشت 1401 16:43
-
درخت را که زاده است؟
پنجشنبه 1 اردیبهشت 1401 16:34
بله.به اتفاق شاهکارِ سی و هفت ساله یِ همین مدعیان (عجایب شاهکار ) را ببینیم. در قرآن کریم از نابود کردن و تخریب محیط زیست به عنوان اعتداء نام برده است... ای کاش ای کاش، آدمی وطنش را مثل بنفشهها (در جعبههای خاک_کشتی نوح) یک روز میتوانست همراه خویشتن ببرد هر کجا که خواست در روشنای باران در آفتاب پاک... عنوان از این...
-
دیالوگ
دوشنبه 29 فروردین 1401 22:37
"سفره از صفــای میـــزبان رنگین میشه؛ نه از مرصع پــلو !" (زنده یاد رقیه چهره آزاد- مادر )
-
بدون شرح!
یکشنبه 28 فروردین 1401 22:48
-
پشت دیوار یک خواب سنگین. . .
یکشنبه 28 فروردین 1401 22:05
من که تا زانو در خلوص سکوت نباتی فرو رفته بودم دستو رو در تماشای اشکال شستم. بعد،درفصل دیگر، کفش های من از لفظ شبنم تر شد. . . "سهراب سپهری" اثری از؛ جان مایکل کارتر،( 1950 |نقاش فیگوراتیو امپرسیونیست) بشنویم
-
زمانه اسب و تو رائض به رای خویشت تاز . . .
شنبه 27 فروردین 1401 19:50
-
وقتی کی، عاشقَ بی؛دوس داری چوم براهیِ..
شنبه 27 فروردین 1401 08:40
-
دم غنیمته...
جمعه 26 فروردین 1401 17:38
رفتیم رشت و برگشتیم.تدارک شام و افطار رو هم دیده ام و دلتون نخواد،قدری هم زیتون پرورده درست کردم. حالا هم، خیره به لوستر، در اندیشه ی جمله ی ایشان ؛ ایم. (انسان وقتی تمام عیار، وحدت یافته، آرام، بارور و شادمان می شود که فرآیند فردیت کامل شود، وقتی که ؛ خودآگاه و ناخودآگاه او بیاموزند در صلح و صفا با هم زندگی کنند و...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 25 فروردین 1401 18:17
-
می دیل به واستِ بو
پنجشنبه 25 فروردین 1401 17:38
وز خس و از خار به بیگار گاو روغن و پینو کنی و دوغ و ماست نیک و بد و آنچه صواب و خطاست این همه در یکدگر از کرد ماست ... #ناصر_خسرو
-
شرح در تصویر!
چهارشنبه 24 فروردین 1401 22:58
-
قناری بی ترانه می میرد و آدمی . . .
چهارشنبه 24 فروردین 1401 00:00
-
بِرَأفَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحمینَ .
سهشنبه 23 فروردین 1401 09:51
ما از این چرخ کهن گرچه بسی پیرتریم همچنان از مدد "عشق" جوانیم هنوز . . .
-
بدون شرح!
سهشنبه 23 فروردین 1401 09:19
-
...
سهشنبه 23 فروردین 1401 09:09
بشنویم دوم. بیتی که توی ذهنمه؛ ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی سوم تصویری که ... . چهارم دعائی که تو دلمه؛ شیمی سلامتی و دلخوشی.
-
تا ملایم عطر هوای خوشت،
دوشنبه 22 فروردین 1401 18:28
آدمی را بندری نیست، زمان را ساحلی نیست! او روان است و ما در گذریم! ... "آلفونس دولامارتین"
-
یک تصویر(مد شگفت انگیز_دهه ۱۹۵۰_نورمن پارکینسون)!
دوشنبه 22 فروردین 1401 04:53
-
پیرهن مادربزرگ
چهارشنبه 17 فروردین 1401 12:58
پیرهن گلدار خاطراتت را بر ریسمان اندیشه ام آویخته ام باد عطر یاس هایش را در سراسر وجودم پراکنده و سراسر سرزمین سینه ام سرشار از تو شده یادت به خیر....! "زهرا نیکخواه دافچاهی" . https://s6.uupload.ir/filelink/PqB2NDiWJ6ia_cd0910aafb/mahdieh-mohammadkhani-entezar_jr76.mp3
-
ورای نور و ظلمت...
سهشنبه 16 فروردین 1401 11:29
-
خدای من...
سهشنبه 16 فروردین 1401 11:00
فرشته مشت بزرگی از گلها را می چیند و آنها را با خود به خدا می برد ، جایی که گلها بیش از هر زمان دیگری روی زمین شکوفا می شوند "هانس کریستین آندرسن" پیش خدا همیشه " هوا هوای بهار است و باده باده ناب" و بوی گل باقلا میآد... پیش خدا :" لمن الملک الیوم، لله الواحد القهار...درخشان و نمایان است و به...
-
می دیل تره به واستِ!
دوشنبه 15 فروردین 1401 08:18
-
2 آوریل
شنبه 13 فروردین 1401 22:36
همه چیز تـغییر مـیکند الا آرایـشگرها، شیوه آنها و دوروبرشان. اینها چیزهایی هستند که هرگز عوض نمیشوند..... # مارک _توای ن
-
در بازتاب سکوت غمهایت. . .
جمعه 12 فروردین 1401 21:44
-
حضورهیچ ملایم . . .
چهارشنبه 10 فروردین 1401 20:22
مثل همیشه.آقا ایرج .با ریز بینی و تیزبینیِ خدا دادی و تربیت شده شون؛گل کاشتند . .... https://www.tarafdari.com/node/1262713 کته خانم دارن ترانه ی" میلیون میلیون گل رز" را زمزمه می کنند. البته به زبان مادری: میلیون میلیون میلیون سُرخِ گول ترکمه ترکمه ترکمه آقا ایرج! سُرخ گول=گل قرمز=گل رز ترکمه = حرف...
-
یک تصویر!(مهناز یزدانی)
یکشنبه 7 فروردین 1401 15:09
-
این چه آوازی است میخوانند سوی من؟
شنبه 6 فروردین 1401 08:02
پس از دیدارِ شب صبح برفها را با برگها با آفتاب با هم خوردیم یادت هست ؟ با اسبها به خواب چمنزارها فرو رفتیم یادت هست ؟ گفتم : تو دستهایی هم داری ؟ _ یادم نیست گفتم : بهار ده انگشت نازنین دارد از چشمِ مالیخولیایی رنگش افسانه میتراود آن چشمها : فضای سینهی منِ - بودا - را دید ؟ یادت هست ؟ نه ، یادم نیست و بعد بر یک...
-
روزمرّگی ها را با لبخند،ادامه می دهیم:)!
شنبه 6 فروردین 1401 07:21
-
مهمونیِ بهار تو باغ و باغچه ها به راهه. . .
سهشنبه 2 فروردین 1401 10:19
خدایا از آن پرندهی کوچک سبز اگر خبر داری بهار امسال را پر از سلام و ترانه کن ! "سید علی صالحی"
-
پس از سال تحویل!
سهشنبه 2 فروردین 1401 10:19
نجوا https://s6.uupload.ir/filelink/Fj4P5wZRqWS9_ddc6ec4fb1/farhad_najva-128_qtd.mp3