....
....
انسان نمی تواند به تنهایی و
برای خود زندگی کند، این مرگ است نه زندگی.
لئو تولستوى
.......
......
......
.....
.....
.....(اسباب بازی بچه ها نیاز به شستشو دارند؛آب ولرم +مایع ظرف شویی ؛جهت تمیزشدن.. )
√برای پاک کردن لکه آب میوه (به تصویر نگاه کنید ؛اینجا به چونان اوشونی میگن؛فوضول خانم )روی آن نمک بپاچید.بعد با پودر لباسشویی بشویید.
اگر لکه آب پرتقال یا نارنگی روی لباس فتاده شد؛ با پنبه ی آغشته به گلیسیرین پاکش نمایید...
ودر ادامه ؛لکه های میوه های شاه توت،آلبالو،انار ،را می توانید با محلود پودر لباسشویی خیس...سپس ها بشویید؛که اگه لکه از بین نرفت می توانید کمی دوغ یا ماست روی لکه بریزید و آن را خوب ماساژ ناک نمایید تا محو شود!.جسارتا آدمس رو که واقفید!بله همون یه قلب یخ ؛ترجیحا ازاون یخ هایی که قالبشون قلب ی هست ؛روی لکه آدامس گذارده؛تا آدامس بسان بتن سفت وسخت شود...سپس ها باقدرت تکه آدامس ها را ز لباس جدا کنید...
آستین و یقه لباس را قبل از شستشو به صورت مجزا با برس و صابون گلیسیرین دار تمیز نموده و.آبکشی کنید؛برای شستشوی بهتر یقه لباس ز شامپوی سر به یقه مالیده تا چربی یقه را در خود حل نماید...
لباسهای نوزادان (وآنانی که بسان نوزادانند)با آب ولرمه رو به سردی با ملاتفت و بدون خشانت (همون چنگ زدن) شسته و آبکشی... و کمی مرطوب ز بند رخت بردارید ؛که بهتر اتوی داغ بکشید.
....
.....
روح انسان از بودن در کنار کودکان شفا میگیرد.*
........
.....
به قول آقای اویسی؛
میزند باران به شیشه
مثل انگشت فرشته
قطره قطره رشته رشته
خاطراتم همچو باران
در گذاراز کوهساران...
ادامه مطلب ...
.....
.....
فاضل نظری؛
ز دست عشق به جز خیر بر نمی آید
وگرنه پاسخ دشنام مهربانی نیست
درختها به من آموختند فاصله ای
میان عشق زمینی و آسمانی نیست
به روی آینه ی پر غبار من بنویس
بدون عشق جهان جای زندگانی نیست
ادامه مطلب ........
....
یک پنجره برای من کافیست
یک پنجره به لحظه ی آگاهی و نگاه و سکوت
کنون نهال گردو
آن قدر قد کشیده که دیوار را برای برگهای جوانش
معنی کند....
......
......
یادمه جایی خونده بودم که؛
یک روز زندگی روشن است و روز دیگر تاریک،
<<چشامو مچاله کردم.تو دلم تکرار...؛
یک روز زندگی روشن است و روز دیگر تاریک!!
تکرار...؛روشن. تاریک.روشن تاریک... هوم!
و ادامه اش ؛
از روزهای روشن آنقدر نور بگیریم که در روزهای تاریک روشن باشیم.
...در روزهای تاریک روشن باشیم.
(پلک زدم؛روشن.تاریک.روشن.تاریک.)یعنی پلک سمت راست بسته.پلک سمت چپ باز.عین خاموش روشن کردن کلید برق() روشن.تاریک روشن تاریک...
....حالت خوبه ماجان؟
ها!؟آره. خیلی.()
غش غش خندید()
......
.......
ها؛ یک روز زندگی روشن است و روز دیگر تاریک ،از روزهای روشن آنقدر نور بگیریم که در روزهای تاریک روشن باشیم.
.....
......
√ فلضا؛
مبنای نگرش اخلاقی ما باید فقط درک و دریافت ما از رنجهای دیگری ،و نیاز و اضطراب و درد او باشد. در این صورت همیشه نسبت به او احساس همدلی و نزدیکی خواهیم داشت ،و به جای نفرت یا تحقیر ،احساس شفقت خواهیم کرد....
به عبارتی منظور جناب شوپنهاور چونان ببوده است که ، باس بیگیم؛
تی سرفیدا ()یا شیمی سرفیدا....(
)
یعنی من فقط می سر جور ابران پاکا کنم؛ از صمیم دیل گمه؛تی سر فیدا ()
....
.....
هوم!
به قول مرحوم سلمان ساوجی ؛
جایی که عشق باشد،
جان را خطر نباشد
گر با تو بر سرو زر ،
دارد کسی نزاعی
من ترک سر بگویم،
تا درد سر نباشد...
ادامه مطلب .......
.....
خوشبختی اون چیزی نیست که
آدم از بیرون ببینه،
خوش بختی
تو دل آدمه،
دل اگه؛خوش باشه...
آدم خوش بخته!!
......
.....,
سلام!
سلام برشما ،بیدار ماندگان و خفتگان دیشب.شبی که از هزار ماه ،از هزار سال و هزار قرن برترببوده است،سلام.
سلام،
سلام ،سلام ،سلام،……
سلام به دیشب و صبح صادقش....
ادامه مطلب .........
......
_به دستش خیلی میاد.
-اوهوم!خیلی.
-دلمم نمی خواد تو دستش باشه!
-میفهمم.
-میگی چکارکنم!؟
-؟!؟ولی اون نگین سیاهه ؛نارگیله هااا!!
-هوم!!
.
.
.
-وقتی دید سر جاش نیست!! پی اش نگشت ورفت و درو بست.
- آفنینننن.
-هنوز حرفم تموم نشده که!!!
-خب!؟؟؟!!
-دوثانیه بعد در باز شد و گفت ؛تو چقد پفیوژی!!حالا ساعت چنده ؟شش ربع صبح!
- میزان گفته که؛(؛)البته همیشه میزان میگه!(؛)
-؛/
√آیکن؛ عرضی نیست.
.....
..خیلی عذرمی خوام بابت تصاویر ادامه ی مطلب.آن هم در( رمضان کریم).ولیکن چاره ای جز این نبود چرا که هم اکنون زمان ،زمانی مناسب ببوده .القصه تمامی تصاویر ادامه مطلبی آرشیوی از نوعه خرداد نود پنجی ببوده.که از بیستم خرداد الی تا پایان..
ادامه مطلب .......
....
عشق را بی "معرفت" معنا مکن
زر نداری مشت خود را وا مکن
گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گلها زشت یا زیبا مکن
خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن
دل شود روشن ز شمع اعتراف
با کس ار بد کرده ای حاشا مکن
ای که از لرزیدن دل آگهی
هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن...
.....
....
بیا،
بیا برویم
به سبزه زار که گسترده سینه در صحرا
بیا که سبز آن دشت را لگد نکنیم
و خواب راحت پروانه را نیاشوبیم...
.....
......
ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست
وآنچه در جام "شفق" بینی بجز خوناب نیست
زندگی خوشتر بود در پرده وهم وخیال
صبح روشن را صفای سایه مهتاب نیست
شب ز آه آتشین یک دم نیاسایم چو شمع
در میان آتش سوزنده جای خواب نیست
مردم چشمم فرو مانده است در دریای اشک
مور را پای رهایی از دل گرداب نیست
خاطر دانا ز طوفان حوادث فارق است
کوی گردون سای را اندیشه از سیلاب نیست
ما به آن گل از وفای خویشتن دل بسته ایم
ورنه این صحرا تهی از لاله سیراب نیست
آنچه نایاب است در عالم وفا و مهر ماست
ورنه در گلزار هستی سرو و گل نایاب نیست
......
گر تو را با ما تعلق نیست
مارا شوق هست
ور تو را بی ما صبوری هست
مارا تاب نیست
......
گفتی اندر خواب بینی بعد از این روی مرا
ماه من در چشم عاشق آب هست و خواب نیست....
.....
درب راه رو بازو بسته که میشه ؛عطرش بیشتر می پیچه تو خونه؛البته با اصوات بیشتر گنجشکها یی که ؛لای شاخه برگ های کپه شده انگور...(لحاظ کنین لطفا)که میریم روی پاگرد پله؛……
.......(به پاگرد رسیدین چهره بچرخانین سمت آسمان)
......سمت اناربن
....,,شاخه ی نارون