....
.....
.....
.....
این مباحث تا بدین جا گفتنی ست/هرچه آید زین سپس بنهفتنی ست/ور بگویی ور بکوشی صد هزار/هست بیگارو نگردد آشکار....
√ غروب جمعه ؛در خوش محضری دایی جان کوچیکه ی شکرخند مان و
"صد هزاران ترجمان خیزد ز دل"
... ببودیم.
.....
.....
......
......
......
رقص از تو آموزد شجر
پا با تو کوبد شاخ تر
مستی کند برگ وثمر
بر چشمه حیوان تو
گر باغ خواهد ارمغان -ازنو بهار بی خزان-تا برفشاند برگ خود-بر باد گل افشان تو....
.....
.....
شده تا حالا؛ یهویی گل افشانی ببینید!؟یعنی ایوارکی(یهویی) باد بپیچه مشت مشت گلبرهای سیب و گلابی رو بپاچه هرسمت و سویی که عشقش بکشه! (تصاویر سرزمین پدری؛شکوفه های سیب وایضا غنچه هاش )
ای خوش منادی های تو
در باغ شادی های تو
برجای نان شادی خورد
جانی که شد مهمان تو
من آزمودم مدتی
بی تو ندارم لذتی
کی عمر را لذت بود؟
بی ملح و بی پایان تو؟...
.
واما دیروز؛رفتیم سمت ولایت مامان جان (دیروقت برگشتیم) که دختر بابا هم بودن و چه پستانکی هم مشغول تناول بودن...که نگووو!!اصن هن هن کنان و خابالووود(اصلا عرضی نیست :| )
.
ای عشق ؟آخر نگفتین؛ تو موزونتری ؟یا باغ سیبستان تو؟
.....
....
سلسله موى دوست حلقه دام بلاست
هرکه دراین حلقه نیست فارغ از این ماجراست
گر بزنندم به تیغ در نظرش بی دریغ
دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست
گر برود جان ما در طلب وصل دوست
حیف نباشد که دوست دوستر از جان ماست
دعوی عشاق را شرح نخواهد بیان
گونه زردش دلیل ناله زارش گواست
مایه پرهیزگار قوت صبر است و عقل
عقل گرفتار عشق صبرزبون هواست
دلشده پایبند گردن جان در کمند
زهره گفتار نه کاین چه سبب وان "چرا"ست
مالک ملک وجود حاکم رد و قبول
هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست
تیغ برآر از نیام زهر برافکن به جام
کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست
گربنوازی به لطف ور بگدازی به قهر
حکم تو بر من رواست زجر تو بر من رواست
هرکه به جور رقیب یا به جفای حبیب
عهد فراموش کند مدعی بی وفاست
سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست
گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست
√74_آل عمران.(یختص برحمته من یشاء و الله ذو فضلل العظیم)
.....
......متاسفانه اسمشو نمی دونم؛ به عنوان علف حرز باغ کنده میشه...ومن دل م خیلی میگیرهT_T
ادامه مطلب ........
.....
آسمان ؛بعد پشت سر گذاشتن یک شب بارانی...صبحی و طلوعی و....ظهر چونانی...
ادامه مطلب .........
.....
امید چونان پرنده ای ست
که در روح آشیان دارد
و آواز سر می دهد با نغمه ای بی کلام
و هرگز خاموشی نمی گزیند
و شیرین ترین آوایی ست که
در تند باد حوادث به گوش می رسد
و توفان باید بسی سهمناک باشد
تا بتواند این مرغک را
که بسیار قلب ها را گرمی بخشیده
از نفس بیندازد...
.....
.....
نهج البلاغه ،خطبه یک ؛
الحمد الله الملهم عباده حمده وفاطرهم علی معرفة ربوبیته.
(حمد و سپاس ویژه خدایی است که حمد خود را به بندگانش الهام کرده و سرشت آنان را بر معرفت خود آفریده است.)
ادامه مطلب ...
..,...
....."چی میشد گل بنفشه هم به اندازه گل کدو بزرگ بود؟!"
....+گل زنبق بنفشِ، به اندازه گل کدو!
....
....
.....
....
تصاویر ،مسیر جنگل های بارانیِ معتدلی هست...که سیزدهم فروردین سال نوی جاری ثبت شد :)
القصه ؛هوای امروز استان گیلان - شهر رشت- 30 درجه سانتی گراد -لاهیجان -31درجه....همراهه باد گرم!!(اینجا بهش میگن ؛گرم شره) ز شهروندان پذیرایی نمود...(تو فروردین ماه!!!!؟دمای بی سابقه ای بود)
....
.....
ولیکن مگر نه آن است که؛صبا به خوش خبری هدهد سلیمان است...
مگرنه آن است که ؛در تذکرة الا والیاءمذکور است؛صبا بادى است که از زیر عرش خیزد.بادی لطیف و خنک است.و خوش دارد.و دراصطلاح سالکان باد صبا،اشارتست از نفحات رحمانیه که از طرف مشرق روحانیات می آید...
پس زچه چونان گرم شره ای بود؟اصلا صبای فروردین کجاست....T_T( )
√اندکی ابر می خواهم.../تا قطره قطره اشکهایم را درآن بکارم...
√تو را به رمز بگویم؟ارواح ملایعقوب وابده:|
.....
....
....
....پنج.شنبه;ی گذشته؛ولایت پدری ، شکوفه های گلابی
....ایشون هم ؛گلابیه آرشیوی هستن ؛ اواسط تیرماه ؛دم دمای آبستن برنجزارها ثبت تصویر شدن.بهتره بگم؛دریک روز گرم وشرجی!
اما پنج شنبه هوا عاااالی بود،آسمان آبی و نسیمی که کلی چیز میز(عطربو) درش بود...البته ؛مامان جان غروبی آتیش روشن کردن ؛آخه از اون غروبهای ایاز دار بود؛همون غروبهایی که یکم سرد هست و بینی آدم کیپ میشه...
....
.....(ماه از میان سرشاخه های سیب سرخ)
بعد چوپان اومد؛چوپان رفت ؛مردشریف اومد؛بعد گفتیم تا اینجا اومدیم!خونه آقاجان ؟که رفتیم و تا پاسی از شب ماندیم ؛که یهو دوماد بزرگه خان عموی مرحوم مامان جان اومدن...از تهران گفتن و ماهم شنیدم ؛از جوادیه رسیدن به جمهوری و قضایاش..
اصلا ماها رو همراه خودشون بردن نوستالژیک سپانلوی مرحوم؛.....
.....
.....
ای روز های فردا/ای فکر های زیبا/ای واژه های زرین/ای آسمان لرزان/دریای باد و باران/بالای شهر تهران/درانتظار طوفان/طوفان سرد و سنگین/بهر تومی سرایم/از خود برون می آیم/لب های بسته ام را/یک لحظه می گشایم/ای سرزمین دیرین/یک شاعر پیاده،همراه جویبارت/با یک پیام ساده،خوش باد روزگارت/نه این زمان غمگین/ازبیشه های گیلان،ازگنبدهای سپاهان/پسکوچه های شیراز تا آتش های اهواز/لبخندهای شیرین/بهرتو می سرایم،ازخود برون می آیم/لب های بسته ام را یک لحظه می گشایم/ای سرزمین دیرین/بلوارمیرداماد،بالحظه های آزاد/پنجاه سال دیگر/ازمیاورد یاد/در روز های رنگین/یک روز آفتابی/با آسمان آبی/آن سوی عصر غربت/تصویری از رفاقت....
بله.مقصودشان همین امروز را ستایش کنید و همچنان به آینده امیدوارباشیدببوده است...
....
....سنبله ی گردو
.... وتینِ جانان (اَنجیل=انجیر )
....
....
....
.....
.....
....
بعله.درخت گردو؛،بورباغه سبز هم داره.
.....
......
......
اول فکر کردم مرده؛پلک که زد =-O
√سوخته جیر پلا دینئه؛زیر ته دیگ دیگه پلو نیست(یعنی از اون توقع نداشته باش)
√آب سرا جور شئه؛غورباغا ابو عطا خانئه؛آب جهت مخالف میره قورباغه ابو عطا می خونه (یعنی کاری که انجام آن امکان پذیر نیست)
√آغوزه - دار-سر -ایشماره=گردوها رو سردرخت می شمره(کنایه به کسی که ؛درمحاسبات دقیق وتیزهوش است)
....
.....
.....
.....
......
شبدر سفید؛
گل آذین کروی، سفید رنگ یا سفید متمایل به قهوه ای هستند...(گرده افشانی توسط باد انجام می شود)
این گیاه در علفزارها و چمنزارها و مراتع می رویدو توسط ساقه های خزنده اش تکثیر می شود...(گویا گل ملی ایرلند و ایرلند شمالی هست)
خواص دارویی شبدرسفید؛
-به طور مؤثر کبد و خون را تصفیه می کند.(بهترین در درمان کم خونی و پلاکت پایین)
-برای آرامش اعصاب مفید است.(گرگرفتگی و بد خلقی رو از بین میبره)
-روند پیری را کند و میزان انرژی را بالا میبرد.(ضد سرطان)
-کلسیم موجود در آن باعث افزایش تراکم استخوان و مانع پوکی استخوان می باشد.
-باعث تقویت سیستم ایمنی بدن می شود.(ویتامین A-C)
-با افزایش جریان خون در رگ ها،گردش خون و فشار خون را بهبود می دهد.(جوانه شبدر همراه سالاد و تهیه سوپ جوانه پرخاصیت می باشد )
ولیکن برای سرماخوردگی نافع ببوده...
در ادامه؛
ادامه مطلب ........
....
...
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید
چون دل من که چنین خون آلود
هردم از دیده فرو می ریزد
ارغوان....
(ارغوانم:-* )
........
.........
زودست گالیا!
در من فسانه ی دلدادگی مخوان!
اکنون ز من ترانه ی شوریدگی مخواه!
زودست گالیا!
نرسیدست کاروان....
......
.....(تصویر ؛از گروه...)
آرسن میناسیان؛از مشهورترین ارمنیان گیلان ؛معروف به موسیو آرسن،(مسیح گیلان)که وی ،نیکو کار و مؤسس اولین داروخانه شبانه روزی "ایران" و بنیانگذار اولین خانه سالمندان و معلولین "کشور" در شهر "رشت"
می باشد...
روحش شاد...
....
.....
.....
..,,...
......
.....
.....
گل قاصد؛یاقاصدک گیاهی ست از تیره کاسنی با گلهای کُروی ،با گلچه های زرد رنگ در انتهای دم گلهای بلند می باشند..این گلها پس از تغییر رنگ به صورت توپی سفید و با مختصر تماس و برخوردی (پرتون به پرش بخوره)از هم می پاشند و غبارگون به هوا و دور دست می روند...(یکمم عطربوی گلهای داوودی رو دارن)
و گل قاصد
که بر دریاچه های باد می راند...
او مرا تکرار خواهد کرد...
.....
.....
√ همین امروزی که گذشت ؛همراه مردشریف و چوپان (مامان جان هم بودن) رفتیم سمت اون شالیزای که؛پامچال واسه ی اجی آورده بودیم...تومسیر گلهای قاصد دلبری می نمودن ؛ایضا اون زنبور وز وزی خیلی بلایِ بلایی...
آهان!برگشتنی نم نمک ابرهای پوشنی مشغول بودن و هم اکنون آسمان ولایت مان وارشی ببوده...(دارم تایپ میکنم و به صدای خوش پوش ترین سی اس ت مدار که از تی وی پخش میشه گوش...)گویا سیزده بدر بارانی ای خواهد بود...فلضا خان دایی گویا واسطه فرستادن ؛یعنی تماس گرفتن باهاشون..که شما راضیش کنید باهامون بیایید وی لا -انزلی؛(البته وی لا برای عزیزی هست که دور از وطنه... )که گفتم؛نه.نمیام و نمی رم. ان شاء الله همون خونه ی آقاجان...کناراجی و...خیلی سیزده عزیز طوری میشه...(گویا پنج فروردین تولد شون بود...روحش شاد)
مردشریف مجبورا (خودش گفت) میره...چوپان پیش خودمون می مونه...بهرجهت مراقب خودتون باشید و کارای خطرناک نکنید..ان شاء الله خوش بگذرونید...
√تو مسیر دوتا قورباغه دیدم(ان شاء الله تصویرشونو میزارم) مامان جان گفتن؛یه هفته ای میشه آوازخوانی ها شون شروع شده..که دم دمای اذان کلی مارو مستفیض نمودن(با تشکر ازتمامی پلی کرال های عجیج مجیدی)
√سوال پیش اومده برای عزیزان که؛اون دیوار بتنی برای چی هست؛اون دیوار انستیتو تحقیقات دکتر...هست.(عذرمیخوام بیشتر ازاین نتانم توضیح بنویسم)
......
بعدا نوشت؛ تصویر پیش روی مبارک تان،(آرشیوى هست)غنچه گل قاصد و توپ سفیدِ در انتظار....باقى ماجرا ست.
√امروز؛خونه ی آقاجان.. نشسته پهلوی خاله جان بزرگه : مشغول کپ و گفت بودیم... ؛یهویی (البته چونین سابقه ای دارن) پدر جان گفتن؛عاقلی بر لب جوی ؛پیِ پُلی مى گشت ؛ لبها شونو غنچه کردن و چهره شون مثل وقتهایی شد که ؛ رب آلوچه ملس تناول میکنن.(گاهی وقتها می خوان فکرکنن چونانن).؛که پرسیدیم؛بقیه اش!؟دیوانه ی پا برهنه از میان آب گذشت(قاه قاه خندیدن و مابقی هم؛)
.....
.....
....
مولانا؛نک ماه رجب آمد تا ماه عجب بیند/ وز سوختگان ره گرمی و طلب بیند/گر سجده کنان آمد در امن و امان آمد...
حلول ماه مبارک رجب و شب آرزوها "لیلة الرغائب " بر شما مبارکباد..
.....
......
.....
ای نور
ای جغرافیای سری که متلاشی می شود
با تو عشق در قلب من
شعوری کروی دارد...
....
....
ادامه مطلب ........
......
ای تغییر دهنده دلها و دیده ها
ای مدبر شب و روز
ای گرداننده سال وحالت ها
بگردان حال مارا به نیکو ترین حال...
....
√*وثبت قلوبنا علی دینک...
√**257/سوره بقره؛الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلما...
+√تصویر صنوبران و تکه ابرها- آسمان آبی آرام روشن به انضمام مخلص ترین و بی توقع ترین نماد مهرورزی در هستی ؛در آبچاله ،فقط وفقط حقیقت الطاف کائنات و ابهت کبریایى را دوصد چندان می نماید:که چه؟ که کیفیت مذهب بر اساس مهرورزی و عدالت محوری بناگردیده است ولاغیر.
(نگویم سماع ای برادر که چیست/مگرمستمع را بدانم که کیست)
وخداوند را شاکرم ؛برای نعمت های فراوان و خوشی های مطبوع ای که برای ما ارزانی داشته است...
.....
(نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند/همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی/نفحات صبح دانی زچه روی دوست دارم/که به روی دوست ماند که برافکند نقابی...)
قراربود ؛پست موسیو دومین پست سال نو باشه...نمی دونم ز چه چونان بشد:|
.....
......
من عشق را بدیدم بر کف نهاده جام
می گفت؛ عاشقان را از بزم ما "سلام"
.
.....
سنبل به گوش گل پنهان شکر کرد و گفت؛
هرگز مباد سایه یزدان ز ما جدا....
√آخر- و -اواسط ؛ترجیع بند درباره بهاروعید نوروز؛ ازحضرت مولانا (طولانی بود همه اش رو ننوشتم)
.....اردی بهشت ماه ؛سالی که جاری بود(جاری بود؟خب!به سلامتی چیزی ازش نمونده)هرچقدر سعی نمودم بسی...نتونستم پیازسنبل رو ازخاک میهن سیارش جدا کنم؛دلم رضا نداشت که نداشت..ازاونجایی که دل حاکم همون یه خورده مخیله مان ببوده ولابدا همیشه پیروز میدان...گذاشتیم که بماند.به اذن الله مجددا به گل نشست ؛گلهای خوش رنگ اما کم پشت ؛ولی با عطربوی تند باب دل...الهی شکر.خدایا شکرت.
.....
..... جداکننده حق علیه باطل.
+..خواستم از آیه 60تا آخر سوره فرقان رو بنویسم...نمی دونم چرا دل م گفت نه! اشاره به خود سوره فرقان وتفسیرش...باب دل تره،!....
سوره فرقان؛با هفتادوهفت آیه شامل آیاتی درباره مشرکان-حسرت مردم در قیامت-نشانه های توحیدو عظمت خداوند در طبیعت مقایسه مؤمنان با کافران می باشد....
.....
.....
ودرنهایت مهم ترین بخش آیات سوره فرقان درباره ویژگی ،
عبادالرحمن می باشدکه از آیه 63تا پایان سوره...ذکر شده است.
ان شاءالله باتدبیر دراین آیات واصلاح رفتار کردار بر اساس این صفات..مورد الطاف الهی در دنیا و آخرت ببوده باشیم..(وکسانی که چون خرج می کننداسراف نکنند بخل نورزند و میان این دو معتدل باشند.۶۷)
_____________……………
ازپله های چوبی باید بریم....سمت اطاقک چوبی ،جهت تماشای غروب آفتاب ،……
......
....,,
.....
......
تبارک الذی نزل الفرقان على عبده لیکون للعالمین نذیرا...
+برای همه ی عزیزان(روشن ها وخاموش ها با رد پاها وبی ردپاهای عزیز) سالی پراز خیروبرکت ،توام سلامتی و خوش دلی آرزومندم.... در پناه حق.
....
میلاد بانوی آب و آینه مبارک
روز زن مبارک
روز مادرمبارک
√خیلی ها در انتظار "مادر" شدن هستند...ان شاءالله به اذن الله از چوم براهی در بیان...(بمیرم برای چومهای چوم براه تونT_T:-*)
....
....
آیه 44 :سوره احزاب.
+*باورکنین همون جوری که بچه ها دوست دارن خودشونو برای مادرها لوس کنن؛مادرها هم دوست دارن خودشونو برای بچه ها..(اونم فقط برای پسر دی ماهی شون:|) لوس کنن.(نشود فاش کسی....)
روز مادر مبارکِ مادرهای شما عزیزان باشه.ان شاء الله تندرست وسلامت- سالهاى سال سایه شون بالا سر عزیزان شون باشه...
بچه های عزیز؛به ضرب آهنگ قلب مادرها تون گوش کنید...
+**روح مادرها و مادربزرگ های مرحوم شده شاد و قرین رحمت...
.....
......
+***سلام کردن جزء مستحبات مؤکد شمرده شده است ؛ولیکن پاسخ سلام حتی برای نمازگزار واجب؛پس پاسخ سلام واجب فوری است؛یعنی سلام شنونده برای پاسخ دادن ببایستی شتاب کند؛یعنی پاسخ دادن سلام به نیکوتراز آن در غیر نماز، مستحب و مورد تأکید قرآن کریم است.
.
.
....
اگر سکوت این گستره بی ستاره مجالی دهد
میخواهم بگویم ؛
"سلام"
*سید علی صالحی*
....
......
.....
.....
....
.....
....
.....
.....
.....
....همه ی تصاویرشکوفه های گوجه سبز؛ جمعه پیشین گرفته شده.
درادامه چند تصویر از جمعه : 28اسفند 95.
.....
..,....
....
.....طرز تهیه دم نوش قانونیB-)
....
...,.تصویر هوایی دم نوش
....و نهایتا به قول پدرجان رنگ لعاب و عطربو؛حرف ندارهB-)
.....
..چوپان ؛ازاون بالابرهایی که پاکتی هست ؟اداره برق داره!؟آشنا هست ؛می تونم قرض بگیریم!(هارهارمیخنده )
...،،تنه ی درخت گردو؛و اون موجودی که داره میره سمت خزه ها..(خزه=چچ)
....پینه دوز خیلی شریف ؛معرف حضورتون هست:)
....یکی ازلاک پشتهای نینجا؛لاک پشت=آبلاکو
.....این زنبورهست؟زنبور=گرزک
.....
در ادامه چند تصویر...البته احتمال اضافه شدن چند تصویر دیگرهست:|
ادامه مطلب ......
بالاترین کیفیت در اتو کشی ؛یعنی قبل از اتو کردن لباس دقت کنیم که چه علائمى روى لباس وجود دارد..سپس ها حرارت اتو را تنظیم..باخاطر مطمئنه اتوکشی نماییم...
باور کنید عین علائم راهنمایى جاده ها مهم ببوده است...
واما ترجمه تابلوهای لباس ؛)
# # <--این علامت به معنای آن است که نباید اتو بزنید.(لاممکن اتو حتی)
@ @<--این علامت به معنای آن است که به هیچ وجع نباید از اتو بخار استفاده کنید.
* *<-- مفهومش آن است که با درجه ی کم اتو بزنید.
& &<--اگر چونان تصویری بود مفهومش آن است که با درجه متوسط اتو شود.
$ $<--و چونان تصویر مفهومش آن است بایدبا اتوی داغ و با درجه بالا اتوکشی شود.
دیگه خودتون مراقب لباسهای تیره و مات-پارچه های نخی....باشید.ازجهت برق نیفتادن لباسها هم ؛ببایستی همیشه آرام اتوکشی نماییدواز همه مهمتر ؛برای اتوکردن پیراهن ابتدا از یقه شروع نمایید؛یعنی یقه رو برگردانید سپس ها حالتی که می خواهید قراردهید..روی لبه ی یقه اتو بکشید تا مرتب بایستد...واما شلوار؛ابتدا یک طرف شلواراتوشودبعد طرف دیگر؛درآخرجهت خوش حالتی دوطرف شلوار باهم اتو شود...کت رو هم بفرستید خشکشویی ؛امامراقب تن پوش چرمی ببوده باشید(آیکن عرضی نیست)
+میدونم بهتراز من به علائم ها...واقفید؛جسارت نباشه خدمت تون...
+چه وضع واکس زدنه آخه!!حدعقل فرچه رو منظم می کشیدی:|
_________________
ودر ادامه چند تصویر درهم برهم.
.....
....میونه یه مشما به؛دوتاش تلخ بود؛گفتیم مرباش درست کنیم ؛که انصافا عالی شده بود؛درحد بینظیر...
....,بعد چای با مربا ؛باید ماهی پاک کرد:|
...برای اولین بار از فری سماک وصیادباشی ؛ماهی نگرفتیم؛یعنی ماهی سپید رود نیست! ماهی سفید دریایی هست
.....کرفس های سرخ شده
.....چشم بلبلی ها ولوبیا (اینجا بهش میگن؛شلاقی لوبیا) ؛عین بوته ی چشم بلبلی رونده اس؛یعنی می پیچه دور پرچین و...برگهاش هم خیلی شبیه برگهای بوته ی چشم بلبلی هست ؛فقط پیله اش از پیله ی چشم بلبلی طویل تره..رنگش هم صورتی کثیف هست؛مزه اش عالیه..یعنی شلاقی لوبیاروبه تنهایی باقلاقاتق درست کنید؛شاهکاره ؛فقط پوست کندنش یه خورده سخته و حوصله سر بر...اما می ارزه.خیلی می ارزه.حالا ترکیب دو لوبیا رو قرمه سبزی ازنظرما شاهکاره بینظیربوتویی هست...خصوصا چندقاشق ازاون کرفس هاهم داشته باشه به انضمامه گوجه نصفه وبادمجون سرخ شده ؛بمونه ریزریز بجوشه....(اون باقلی قرمز توی قرمه سبزی نیستا؛گمونم لوبیای وحشی هست؛یادمه اجی چندتا دونه اش رو تو صندق چوبی قایم کرده بود...)شایدم لوبیای اسرارآمیزی چیزی باشه:/
....کوفته فسنجون معرف حضورمبارک تون ؛بله.ازقیافه اش مشخصه که ترش هست ؛یک وقتهایی بزارین از دست تون در بره؛چی؟معمولا خانوما میگن؛وای ازدستم در رفت ترشی ش زیاد شد؛یا نمکش یا فلفلش -ایضا باقی ازدست دررفتها...منتهی یک زمانیهایی مخصوصا ترشی اش رو زیاد کردین؛پنج عدد برگه زردآلو بخابونین تو فسنجون درحاله ریز جوش..فسنجون شاهکارعجیج مجیدی میشه B-)
.....
واما تصویر نهایی؛شیرین قاتق ؛یا شیرین خورش نام دارد؛پیاز داغ فراوان به انضمامه قیسی چند ساعت قبل تر شسته و کشمش پلویی+آب مرغ یا اردک یا بوقلمون یا غاز؛پیازداغ حاظرشد؛ قیسی ها رو همراه کشمش اضافه و ملایم تفت خورده که شد ؛یک لیوان آب مرغ....اضافه تا ریز ریز بجوشد ؛وقتی کاملا آب مرغ...بخوردش رفت؛نصف لیوان دیگر اضافه...وبعداین نصف لیوان بخوردش رفت نصف دیگر...
سرجمع دولیوان آب مرغ بهش اضافه کردم؛حدود هفت ساعت دولیوان بخوردش رفت.نتیجه عالی بودشکر خدا.
+هرکسی ازاین خورشت خوشش نمی یاد؛چون خیلی شیرین هست؛اجی اینا حتما همراه شیرین قاتق فسنجون هم میپزن...عدس کوکو هم درست میکنن...پلاسوخته هم اصولا طلایی هست:|
.....
....
از باغ می برند تا چراغانی ات کنند
تا کاج جشن های زمستانی ات کنند
پوشانده اند "صبح" تو را "ابرهای تار"
تنها به این بهانه که بارانی ات کنند
یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند تا زندانی ات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن می روی
شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند
یک نقطه بیش فرق رجیم و رحیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ای ست که قربانی ات کنند...
...
فاضل نظری
*تصویر ازنت.
.....
......خانم ماریان جزء طرفداران ِ؛ بازی ساده؛اما جذاب ببوده اند!
ادامه مطلب ........
این صدا صدای کیست؟
این صدای سبز
نبض قلب آشنای کیست؟
این صدا که از عروق ارغوانی فلق
وز صفیر سیره و
ضمیر
خاک و نای مرغ حق
می رسد به گوش ها صدای کیست؟
که در حضور خویش و
در سرور نور خویش
روح را از جامعه ی کبود بودی این چنین
در رهایش و گشایش هزار اوج وموج
می رهاند و برهنه می کند
صدای ساحر رسای کیست؟
این صدا
که دفتر وجود را
و باغ پر صنوبر سرود را
در دو واژه ی گسستن و شدن خلاصه می کند
صدای روشن رسای کیست؟
*محمد رضا شفیعی کدکنی *
.
چندتصویرازچهارشنبه سوری- (24-12-95)منزل آقاجان.
.....
.....کولی کنارآتش...
.....
.....
.....
....
.....بعد آتش و اسپند و آبشاری و فانوس...؛رفتیم سمت شکوفه ی هلو :-*
برف به ایشونم رحم نکرد؛ایشونم سخاوت مندانه (یعنی قهرنکردنو راضی هستند به مقدرات...) غنچه ناک شدن:-*
......
.......
..
ادامه مطلب .......
....
....بذرهای نورسته ی افرای نروژی ؛باتلفیق رنگ های عجیج مجیدی
...,.همان بذرهای رسیده شده ی در انتظار باد...
....جناب باد ؛هوهو کنان بذرهارو از بیخ وبن برمیکند و با خود میبرد از معبرها...گذرها..گوچه باغ ها(توگیلان کوچه باغ داریم؟گمون نکنم:|)بهرجهت؛آسیمه سر از معبرو پل ها و گذرها میگذرد..کنارپرچین ها فرود می آید ؛همان جایی که نورکافی و خاک اسیدی باامزاج مبارکشان سازگارتراست..
ادامه مطلب .......
....(تصویر از نت)
ایشون حشره ای هستند به نام " درماتیت پدروس" یا "دراکولا "؛و "داراکولا "خوانده می شود.
پدروس نه نیش میزند نه گاز می گیرد.فقط وفقط راه میرود ؛بی خود وبی جهت احساس خطر نمود...ترکیب سمی و محرک به نام "پدرین" ترشح می نماید و باعث ایجاد زخم و تاول گونه می شود...
(درماه های اردی بهشت تا آبان ماه شایع هست ؛خصوصا ماه های خرداد و تیر شایع تر ببوده)
در فصول لحاظ شده هم شهروندان گیلانی وهم میهمانان ارجمند...شایع است.چرا؟چون همه ما دوست بداشتیم که ازمواهب الهی و طبیعی...(فضای سبز و باغ و چمن زارها و کنارشالیزارها...بیشتر مراقب بچه ها تو مسافرتها باشید..چون خیلی تاول هاش درد ناک هستن..من خودم بچه ای رو تو مطب شبانه روزی دیدم..دلم غش رفتT_T)
ولیکن این بیماری(دراماتیک خطی) در هر دو جنس -در هر سنی(ازکوچیک تابزرگ)و با هر موقعیت اجتماعی دیده شده است.
دراکولا معمولا در یک محل یا در چندین ناحیه پدیدار می شود؛7الی چهادره روز طول می کشد تا بهبودی حاصل نمود..واین عارضه با پوسته ریزی ولکه های قهوه ای رنگ...ازهمه مهم تر ممکن است آثار تاول برای مدتها بر روی سطح بدن باقی بماند..
ونهایتا از همه مهم تر این است که؛متاسفانه دست های آلوده ممکن است چشم و اطرافش را درگیر کند -که با سوزش وقرمزی چشم ها و...
واما در پایان؛شستشوی دستها با آب و صابون و الکل و گلاب و...استفاده پماد کالامین..راه های درمان داراکولاست.
(اطلاعات مفیدتر و بهتر توی نت راجب داراکولا هست.)
ادامه مطلب .......
....
چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی
چراغ خلوت این عاشق کهن باشی
بسان سبزه پریشان سرگذشت شبم
نیامدی تو که مهتاب این چمن باشی
تو یار خواجه نگشتی به صد هنر ،هیهات
که بر مراد دل بی قرار من باشی
تو را به آینه داران چه التفات بود
چنین که شیفته ی حسن خویشتن باشی
دلی ز نازکی خود شکست در غم عشق
وگرنه از تو نیاید که دل شکن باشی
وصال آن لب شیرین به خسروان دادند
تو را نسیب همین بس که کوهکن باشی
ز چاه غصه رهایی نباشدت، هرچند
به حسن یوسف و تدبیر تهمتن باشی
خموش سایه که فریاد بلبل ازخامی ست
چو شمع سوخته آن به که بی سخن باشی
....
...تماشای ماهه هویدا تو آسمون ولایت...آن هم میون سر شاخه های نارون عجیح مجیدی...
وگرنه از تو نیاید که دل شکن باشی!،……
چوپان صدا مون زد؛بیا دم نوش بنفشه با..شاخه نباتی حاظره!
صادقانه عرض کنم؛دم نوش عین دروپنجره های بازاری بود! که تابیای دسگیره بچرخونی!دسته اش میاد تو دستتون!تا بیای پنجره بازکنی!اونم چونان...(البته من از عطرش فهمیدم...)
....
....
..اون شبنم های رو گلبرگ:-*
...شبنم ها سرسره بازی روی گلبرگ ها رو دوست دارن...
...تنه اش رو بستن...عین سَرِدسمال بسته:-*
....سعدی علیه رحمه ؛صبحم از مشرق بر آمد باد نوروزاز یمین/عقل وطبعم خیره گشت صنع رب العالمین...
در خون نشست غنچه که شد همنشین خار/گردن فراخت سرو ز بر چیده دامنی ......(رهی معیری)
.....
..,عطربرگهای تازه-شکوفه های نورسته-بوی تمیزیِ موهاى بچه های چند ساله اس...(نرمی ولطافت موهاشونو هم لحاظ بفرمایید)همون وقتی که می شینن روی پای آدم...می تونی وسط سرشونو ؛پک کش دار -نفس بکشی...به چشمهای خوشگل تمشکی اش فکربکنی..
(دوتا آبنبات مشکی تمشکی ؛یکی سمت راست یکی سمت چپ ؛لپ...
اون چین واچین جبین واسه اینه که؛خنده اش نگیره!که آب نباتها لیزنخورن...:|)
...
...
هوم؟
....
منقول است که؛حضرت امام صادق *فرمودند؛
لباسی را که برای حفظ آبرو پوشیدن در انظار خلق تهیه کرده ای ، آن را در موقع کار کردن یا جایی که مناسب پوشیدن آن نیست..بپوشی اسراف است.ونیز می فرمایند که؛اسراف آن است که انسان مالش را از بین ببرد وبه بدنش صدمه بزند (مثل قلیون کشیدن ) عرض شد پس اقتار چیست؟ فرمودند ؛این است که غذایت نان و نمک باشد در صورتی که قدرت داری غذای مناسب تری بخوری...
(همش یاد اون یه مشت پیارم هستم:|)
√*کمترین حد اسراف دور ریختن ته مانده ظرف و ناچیز شمردن جامه تن و دور افکندن هسته میوه است.
+*اقتارچیه!؟یعنی نفقه بر عیال دو صد چندان کردن.(آیکن ذوق پرسش گر) گفتم؛ارواح ملایعقوب!(سالن آقاجان منهدم شد:|)
بگذریم...
دم عید هست ؛ازخرید های بی خود بی جهت پرهیزمی نماییم و کاری به کار کسی هم نداریم.(چکارداریم کی چی خریده؟کی چی میخره؟کی چرا چیزی نمی خره؟ لابد فرعون شده؟فرعون خودش ازاسراف گران بوده!!نبوده!؟اصن شمارو چه به فرعون؟به آسیه؟بلقیس؟ خودش می دانه چه بکنه!چرا بهتان می زنید؟)..موسی و عیسی و...ایضا تورات انجیل..(به قول فانی؛به طاها به یاسین..).مقصود تویی کعبه و...بهانه است...
√+قدیمی هایی چون اجی؛توصیه شون اینه که؛بچه ها باید از طفولیت بیاموزن که(بخورن و بیاشامن..اما اسراف نکن) واین رو تا وقتی که زنده هستن آویزه گوش شون بکنن؛یعنی میگفتن؛همش مهرو مهرورزی و...نباشه.لای همین مهرو مهرورزی نکات مهم زندگانی تدریس بشه! تابرکت دوصد چندان شود...
√میگن: خدا نصیب گرگ بیابان ننماید...(بقیه اش رو بگم اختشاش میشه ها)
√انژکتور رو میبرن دیاگ;عیوبش نمایان میشه-منتهی سنتی ها مکانیک باید تمرکزکنه تا رفع عیوب کنه...عرض دیگه ای نیست ؛شما خود حدیث مفصل ده جلدی بخوان ازمجمل...باقی قضایاش.
...
...پینه دوز مشغول ازبین بردن شته های لوبیا چشم بلبلی
....گلهای بدون شته لوبیا چشم بلبلی
...لوبیاهاهمراه پیله ها شون...
.,,,,,..لوبیاهای تروتازه..جدا شده ز پیله ها
.....وقتی پوست گرفته بش؛یعنی جهت تهیه لوبیا قاتق هست ؛مثل باقلاقاتق درست میشه...فقط اون باقلا کشاورزی هست...ایشون لوبیا چشم بلبلی...یقینا مزه اش باهم خیلی فرق داره...خصوصا زمانی که شور کولی رو سرخ میکن..که چاشنی بشه(البته ماهی سفید شور وماهی سفید دودی یک چیز دیگه اس-با برنج کته-زیتون پرورده-یه مشت سبزی خوردن که پیازچه داشته باشه-دیگه دیگه...)
....باکمک کفش دوزک و دیگر همکارانشان؛که در جهت ازبین بردن شته ها و شپش های گیاهان مؤثرهستند؛یعنی دفع آفات بیولوژیک...یعنی یک کشاورزی زیستی..بدون دخالت سموم وآفات...
یعنی پینه دوزها در جهت آفات و قارچ ها ....یعنی اینکه خیلی سودمند هستند...یعنی محصولات ارگانیک ارگانیزه ای...
حالا باهمین لوبیاها میشه قرمه سبزی درست کرد.یعنی مقداری پاک شدن جهت لوبیا قاتق...مقداری جهت قرمه سبزی(سبزی قاتق) واگه میون پیله های لوبیا دقت کنید...پیله های خشک شده هم موجودهست...که لوبیای تر وتازه نباشه...ازخشک شده اش جهت استفاده قرمه سبزی...درچنین ایامی مورد مصارف گیل های گیلان زمین ببوده است...
.....
خب!پدرجان دوست دارن همراه غذا فلفل سبزهم تناول کنند...
______
.....معمولا پنج شنبه ها ؛باهمون لوبیاهای خشک شده...قرمه سبزی داریم؛(فقط یه چیزی!قرمه ای که مشاهده میکنید سه قاشق غذاخوری کرفس سرخ شده داره؛یعنی یه بوته کرفس رو خرد میکنیم همراه کمتراز نصف برگهاش...سرخ میکنیم ؛بعد تو ظرف جداگانه تویخچال نگهداری...سپس ها هرزمان دلمان خواست؛یعنی تشخیص مون اینه امروز باب میل شون هست...سه قاشق غذاخوری به قرمه سبزی درحال قل و جوش اضافه...یعنی خورشت کرفس با اون سبزی هایی که لحاظ میشه کجا وخورشت قرمه کرفسی بینظیربوتویی کجا:-P
....
.....
دریغا شبنم دریا ندیده ی ِمن
آسمان ،برهنه
باد،خواب وُ
آدمى...
....
....آیه 28 سوره شورا؛
√قطره های شبنم وژاله ؛9صبحه جمعه 13اسفند 95.(خیلی هم خوش طعم ومزه بودن)
البته که؛تگری عجیج مجیدی بودن:)
آیه 11 سوره انفال...
√*آیه 43سوره انفال.
+خواب نوشین بامداد رحیل /باز دارد پیاده را ز سبیل...
_______________________
.
+چرا یادم رفت چی می خواستم بنویسم؟به گمانم درشرف آلزایمر ببوده ام!!(شایدفکرم پیش صنوبرهاس:|)
می نشینم تا مه بیاید و پنهانم کند،
نه توشه ای از خواب این سفرخواسته بودم
نه پونه زاری که پا به راه باد.
تنها ای کاش تهور یک پروانه ی پریشان از تهدید عنکبوت در من بود
تنها ای کاش...
باری با این همه،
با این همه باید از خواب آن نقطه و
تخیل این خط بسته بگذرم.
راه دیگری اگر باقی ست،
این من و این باران واژه ها....
....
....
بارنگ و بویت ای گل گل رنگ و بو نداره
با لعلت آب حیوان آبی به جوی ندارد
از عشق من به هر سو در شهر گفتگویی است
من عاشق تو هستم این گفتگو نداره
دارد متاع عفت از چار سو خریدار
بازار خود فروشی این چار سو نداره
جز وصف پیش رویت در پشت سر نگویم
روکن به هر که خواهی گل پشت رو نداره
گر آرزوی وصلش پیرم کند مکن عیب
عیب است از جوانی کاین آرزو ندارد
خورشید روی من چون رخساره بر فروزد
رخ بر فروختن را خورشید رو ندارد
سوزن ز تیر مژگان وز تار زلف نخ کن
هرچند رخنه دل تاب رفو ندارد
او صبر خواهد از من بختی که من ندارم
من وصل خواهم از وی قصدی که او ندارد
با شهریار بی دل ساقی به سرگرانی است
چشمش مگر حریفان می در سبو ندارد...
....شکوفه آلوچه قرمز
...ثبت تصاویر جمعه 13اسفند 95
ایشون تنه ی درخت همان شکوفه ها هستند.برف چونانش نمود.امید است به اذن الله خشکیده نشود...
برای اینکه در ذهن مبارک تان تصویر شکوفه به انضمامه آلوچه قرمز بمونه؛تصویر آرشیوی شو گذاشتیم.(13فروردین 95)
.....
.....
چه بوی خوشی می وزد از سمت آسمان
پر پر هزار و یکی گنجشک بهارزا
....
....
برشاخسار بلوطی که بالا نشین است
وباز پناه جستن پوپکی
پیاله ی آبی...
....
*سید علی صالحی *
....
.....
ایشان بید زیرک در همان گوشه ی دنج حیاط منزل مان هستند؛ بید زیرک مان..زلف های چین واچینش را داده بر باد.یعنی بارش مداوم برف کمرش را دو نیم نمود...ولیکن همان گوشه ی دنجی که مشرف به هیچ پنجره ای نبود..به فنا رفت.پففف.
گفتم ؛دستهایتان (همون زلف های چین و واچینشان..) فرو افتاده است! چرا؟ ز رخوت خستگیست آیا؟
خواب آلودین ؟ها؟
...
محل که نزاشت؛چهره چرخاندیم سمت محبوب همیشگی مان"گل محمدی" عزیزم..بوییدن به سبک پک کشدار همانا و جیغ بنفش!ازنوعه کبودش همانا
بله ارغوان دختم:-*
+بعد بنداومدن بارون؛گنجشکه چونان شده!-اون برگهای پهن روی بید"انگور"هست.اینجا به اون نوع میگن"سفید گول یا سفیدگروم" واون مدل انگوری که قلبی شکه "گول انگور"....مزه هاشونم باهم فرق میکنه؛مثلا آبغوره سفید گروم خییییلی شاهکاره.آبغوره گول انگر بینظیره...ولیکن یکدقاشق چای خوری آبغوره از هرنوع انگورپلک هایمان را سنگین میکند.
....
....
از من
تنها تو مانده ای
پر باز می کنم
بالم برآسمان غروب می ساید و شب می شود
تنها
درظلمات جهان می گردم و
از بادها وشب پرگانم بیم نیست
ازمن
تنها تو ماندهی...
.
دلم به بوی تو آغشته است
سپیده دمان کلمات سرگردان برمی خیزند
وخواب آلود دهان مرا می جویند!
کجای جهان رفته ای ؟بازنمی گردی،می دانم!
نشان قدم هایت چون دان پرندگان همه سویی ریخته است؛
باز نمی گردی می دانم!
وشعر چون گنجشک بخارآلودی بر بام زمستانی به پاره یخی بدل خواهد شد؛
من این راه دراز را آمده ام
که تو را ببینم
زمین شخم زده را دیده ام ،
پاره خشت و ماه بریده را دیده ام
شگفت کودکان و پایمال علفها را دیده ام
سایه بانی خاک و شعله ی آه را دیده ام
باد را دیده ام
و تو را ندیدم...
......
ازنیمه های فروردین به اون ور (یعنی تا نیمه ی خرداد) شبهایی ست که ما دوست داریم کنارآتش نشستنو...البته بعضی از شبهاشو که به اصتلاح خودمون (ایازشبان ایسه ) شبهایی که ماه تو آسمونه..اما بینی آدم از از پاچیده شدن دونه های شبنم و ژاله!!
رو هرچه که فکرمیکنید...کیپ میشه..یه نم خاص...یه عطربوی عزیز...
چه دانم...هرچه که هست لسی خومارانهو مستی بهارانه.(Ki Sa-کیسه)همین هواست.
که چونانه...(سمفونی بورباغه ها یادمون نره؛)
تو ذهن تون ژاله هه رو به انضمام شبنمه رو داشته باشین که پاچیده شده روی گل وبرگهای اقاقیاها..صنوبرها...رازقی ها..شمع دونی ها..علف های نرم وتازه..وازهمه مهم تربغل دست همین فضا ؛برنجزارها رو که بوته هاش به دو وجب هم نمی رسن لحاظ بفرمایید...
بله میگفتیم؛
سرمست که شدین ؛محتصب زراه می رسدوگریبان تان که بگرفت ؛(نگید ای دوست این پیراهن است!!..محکم بخابونید بیخ گوشش...پشت بندش بگید!؛زچه آغشته ی عطرو بوی شبنم و ژاله ای؟)
ای بابا!!نترسید قاضی و داروغه ازایادی خودمان است
+ایاز(Ayaz) =آسمان صاف +شبنم ریز.
ایاز شبان؛یعنی آسمان شبهایی که صاف و سرد ه و شبنم ریزه..(شبان=شبها.) موسی وشبان یه جریان دیگه اس.ولیکن (بور) یعنی آتش سرخ بدون دود ؛مثلا میگیم ؛آتش بور ببسته -تانی او سیخ گوشت بیبیجی!یا فلانی جولان بورا بسته ؛هم مفهومش لپهاش قرمز شده ست هم-->