آستانه!

چهارشنبه 3 دی 1399 ساعت 10:27

با درود
سرودخوبی بود
ترجمه اش و شرح آن هم جالب بود

اولش فکر کردم یونانی، است
سمنان را من به عنوان شهر هزار لهجه می شناختم
در زمان دفاع مقدس بیسیم چی ها اکثریت سمنانی بودند

درود بر شما
خیلی ممنون از دقت و توجه شما
ان شاءالله استان گیلان تشریف آوردین،یک روزش را در پایتخت و مرکز مذهبی (آستانه اشرفیه) سپری کنید و
حسابی بهتان خوش بگذره.آستانه بابت در دل داشتن سپید رود،زمین های حاصلخیزی داردو
دوشنبه و پنج شنبه بازار پر رونق

ما واژگان مشترکی با سنمانی ها داریم.مثلا واژه ی "واش"یعنی علف هرز
اینجا هم شهر هزارویک لهجه هاست

باشماق

چهارشنبه 3 دی 1399 ساعت 09:59

کنج دیوار دلم
زیر این نوشته
مرد در. کشاکش دهر سنگ زیرین آسیاب باشد
نوشته بود تا حالا انگشتت لای در گیر نکرده تا ببینی چقدر درد دارد
البته نویسنده خبر نداشته که این جمله از آن امام علی علیه السلام است
از روی پل بندر آغازیان بسمت انزلی در حرکت بودیم که خانم میانسالی قصد داشت خود را از پل رها کند
که سه مرد او را در واقع بالا کشیدند
همسرم گفت ببین چقدر زندگی بهش تلخ شده است که این تصمیم را گرفت !

درود بر شما
پل غازیان اولین پل متحرک ایران است

راجب این خانمی که فرمودین نمی دونم؟چه باید عرض کنم.ولیکن راجب آن خانم،خب.ایشان مکه رفتن،کربلا رفتن،مسجد و مراسمات ومذهبی بسیار شرکت کردن.
واین رفتن ها و دور بودن ها،باعث شده این زوج از هم دور شن.واصلا غریبه شن.بهش گفتن،دو کلام حرف باهاش بزن،میگه من سکوت میکنم،که ایشان راحت باشن و کارما به بحث نکشه.سکوت یک مرد،برای زن کشنده است.مرد حرف نزنه،زن ترجیح میده بمیره.
واسه همین خدا پدر اون مردهای غرقرو رو بیامرزه که سال به دوازده ماه،درحال عیب و ایراد گیریِ الابختکی اند