<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

چند ساعت در شهر!

من شانه های تو را می خواهم

و خیابان های خواب هایم را. . .

ادامه مطلب ...

یک تصویر!


●تصویر منتخب هفته گذشته در جهان/انگلیس

خسته ؛باکوله باری از یادها. . .

با تو 
در این لکّه ی  قانعِ آفتاب اما
مرا
پروای زمان نیست. . .


'شاملو' 

پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست. . .



پیش تر ها خوانده بودم؛

"سهراب سپهری در شعر بلند" مسافر" با مرد مسافری که همسرفش در سیاحت دور و درازدر  آفاق احساس و عاطفه و اندیشه است،درباره تنهایی اش و تنهایی همیشه ی عاشقان گفتگو میکند."


"ودر تنفس تنهایی

دریچه های شعور مرا به هم بزنید.

مرا به خلوت ابعاد زندگی ببرید

حضور هیچ ملایم را 

به من نشان بدهید."


بهم زدن دریچه های شعور یعنی چه؟


بگذریم،دلم خواست برم  قدم بزنم و

زمزمه کنم؛ 

"عبور باید کرد

صدای باد می آید،عبور باید کرد.

ومن مسافرم،ای بادهای همواره!"



صدای آب می آید؟یا من تشنه ی زمزمه ام!


 ستمگران از هر سعادتی برخوردارند و از آن میان از سعادت کر بودن نیز. . .

ادامه مطلب ...

چیزی که نمی دانم چیست!!

 

  

خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد

آرزومند نگاری به نگاری برسد


دیده بر روی چوگل بنهد و نبود خبرش

کر چه بر دیده ز نوک مژه خاری برسد


گر چه در دیده کشد هیچ غبارش نبود

هر کجا از قدم دوست غباری برسد


لذت وصل نداند مگر آن سوخته ای

که پس از دوری بسیار به یاری برسد


قیمت گل بشناسد مگر آن مرغ اسیر

که خزان دیده بود پس به بهاری برسد


ای خوش آن پاسخ تلخی که دهد از صبرم

که خماری شکن ار بعد خماری برسد


خسروا ،یار تو گر می نرسد.یاری کن

بهر تسکین دل خویش که آری برسد



 "امیر  خسرو دهلوی"

رازو نیاز عاشق محتاج گفتگو نیست. . .

ما بی نیاز گفتن

بی گفتن و شنیدن

در حال گفتگوییم 

در لحظه های دیدن 

ادامه مطلب ...

دل من روشن است . . .

ای کاشف آتش
در آسمان دلم توده برفی است
که به خنده های تو
دل 
بسته است. . . 
 
ادامه مطلب ...

همین.



* "زیر ساخت زندگی شما،وجود جوی  از عشق و محبت است."


* "در عشق و آشپزی ،جسورانه دل را به دریا بزن."


*"این سه میم را همواره دنبال کن،محبت و احترام به خود؛محبت  به همگان،مسئولیت پذیری در برابر کارهایی که کرده ای."


*"بخشی از هر  روز خود را در تنهایی گذران."


#دالایی-لاما


دل قطره قطره شد. . .

                               


 یا خوا،

زور  شالی زارانِ هوای بدار. . .

غاری پر از تاریک و صدای . . .

و قرن ها  بعد 
تو  را
همچنان  دوست  خواهم  داشت
آن قدر  که  
در خیال بافی آن  همه  عشق؛
تو در سفینه ای 
نزدیک من. . .
ادامه مطلب ...

انگشتانت بوی انار می دهند. . .

"عاقل آنست که منکر نشود مجنون را
کانکه نظاره لیلی نکند
مجنونست. . . "

 "خواجوی کرمانی"


انگشتانت بوی انار می دهند

بهشت را 

دانه

 دانه

بر لبانم بگذار. . .


"فریده برازجانی"


دیالوگ!

 

 

" هر اتفاقی  که  فردا بیفته،
 ما امروز رو داشتیم . . . "

`One  Day`

حدیث بی قراری . . .

  حرف  بزن آیدا،حرف بزن!

من محتاج شنیدن حرف های تو هستم. . .با من از عشقت،از قلبت،از آرزوهایت حرف بزن. . . 

من نیازمند آنم که با زبان تو آن را بشنوم:هر روز ،هر ساعت،هر دقیقه،و هر لحظه می خواهم که زبان تو ،دهان تو و صدای تو آن را با من مکرر کند. . . 





"چاهِ شغاد را ماننده

حنجره یی پُر خنجر در خاطره ی من است:

چون اندیشه به گورابِ تلخِ یادی درافتد

فریاد

شرحه شرحه بر می آید..."





همین.



"ان  اشکر لی و لوالدیک. . .

شکر گزار من و پدر و مادرت باش. . ."

*آیه 14 ،سوره لقمان.

. . .

 ساقه ی سبزِ دوست داشتنت . . .
پیچک وارمی پیچد؛
برنرده های بی رنگِ قلبم،
تا به هر لبخندت،
دشتی از شقایقهای وحشی
در رگ هایم بتپد . . .
سرخ،
آتشین،
تب دار. . .
"آزی فرهادی"