<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

دیالوگ




"سفره از صفــای میـــزبان رنگین میشه؛ نه از مرصع پــلو !"


(زنده یاد رقیه چهره آزاد- مادر )

پشت دیوار یک خواب سنگین. . .

من که تا زانو

در خلوص سکوت نباتی فرو رفته بودم

دستو  رو  در تماشای اشکال شستم.

بعد،درفصل دیگر،

کفش های من از لفظ شبنم تر شد. . .

ادامه مطلب ...

دم غنیمته...

 

 رفتیم رشت و برگشتیم.تدارک شام و  افطار رو هم دیده ام و

دلتون نخواد،قدری هم زیتون پرورده درست کردم.

حالا هم،  خیره به لوستر،در اندیشه ی جمله ی ایشان؛ایم.




 

ادامه مطلب ...

بِرَأفَتِکَ یا اَرحَمَ الرّاحمینَ .



ما از این چرخ کهن گرچه بسی پیرتریم 

همچنان از مدد "عشق"جوانیم هنوز . . .

 

ادامه مطلب ...

...

بشنویم



دوم.

بیتی که توی ذهنمه؛


ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست


مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی





سوم

تصویری که ...


.


چهارم

دعائی که تو دلمه؛

شیمی سلامتی و دلخوشی.

تا ملایم عطر هوای خوشت،




آدمی را بندری نیست،

زمان را ساحلی نیست!

او روان است و ما در گذریم! ...




"آلفونس دولامارتین"



خدای من...


فرشته مشت بزرگی از گلها را می چیند و آنها را با خود به خدا می برد ، جایی که گلها بیش از هر زمان دیگری روی زمین شکوفا می شوند

"هانس کریستین آندرسن"




 

ادامه مطلب ...

2 آوریل

 

همه چیز تـغییر مـی‌کند الا آرایـشگرها، شیوه آن‌ها و دوروبرشان. این‌ها چیزهایی هستند که هرگز عوض نمی‌شوند.....

ادامه مطلب ...

حضورهیچ ملایم . . .

 مثل همیشه.آقا ایرج .با ریز بینی و تیزبینیِ خدا دادی و تربیت شده شون؛گل کاشتند .




ادامه مطلب ...

این چه آوازی است می‌خوانند سوی من؟

 پس از دیدارِ شب

صبح برف‌ها را با برگ‌ها با آفتاب با هم خوردیم
یادت هست ؟
با اسب‌ها به خواب چمنزارها فرو رفتیم
یادت هست ؟
گفتم : تو دست‌هایی هم داری ؟
_ یادم نیست

گفتم : بهار ده انگشت نازنین دارد
از چشمِ مالیخولیایی رنگش افسانه می‌تراود
آن چشم‌ها : فضای سینه‌ی منِ - بودا - را دید ؟
یادت هست ؟
نه ، یادم نیست

و بعد بر یک گلیمِ کهنه ، خدا را خوابم برد


#رضا _براهنی


 

ادامه مطلب ...

مهمونیِ بهار تو باغ و باغچه ها به راهه. . .



خدایا

از آن پرنده‌ی کوچک سبز

اگر خبر داری

بهار امسال را

پر از سلام و ترانه کن!

 



"سید علی صالحی"


سال نو مبارک




عید آمد و مرغان ره گل‌زار گرفتند

وز شاخه گل داد دل زار گرفتند

از رنگ چمن پردهٔ بزاز دریدند

وز بوی سمن طاقت عطار گرفتند

پیران کهن بر لب انهار نشستند

مستان جوان دامن کهسار گرفتند

زهاد ز کف رشتهٔ تسبیح فکندند

عباد ز سر دستهٔ دستار گرفتند

یک قوم قدم از سر سجاده کشیدند

یک جمع سراغ از در خمار گرفتند

یک زمره به شوخی لب معشوق گزیدند

یک فرقه به شادی می گلنار گرفتند

یک طایفه شکر ز لب دوست مزیدند

یک سلسله ساغر ز کف یار گرفتند

یک جرگه بی چشم سیه مست فتادند

یک حلقه خم طرهٔ طرار گرفتند

نوروز همایون شد و روز می گلگون

پیمانه‌کشان ساغر سرشار گرفتند

شیرین دهنی بوسه به من داد در این عید

کز شکر او قند به خروار گرفتند




ادامه مطلب ...