<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

181


نظرات 38 + ارسال نظر
مهران جم پنج‌شنبه 6 خرداد 1395 ساعت 21:48

سلام
احوال شما خاخور عزیز :)
انشاءال... هر جا هستین سلامت باشین و کنار عزیزانتون خوش و موفق :)
از خودتون بیخبر نذارین منو :)

علیکم سلام ،به روی بهتراز ماه شما:)
سپاسگزارم آقای مهندس عزیز
چشم

کبری یکشنبه 8 فروردین 1395 ساعت 13:12 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

در بعضی مواقع خوب هست آدم خودش رو به ندونستن و... بزنه آجوووووو که هیچی حالیش نیست

حنا؟این کبی رو میبری جکوزی پوستشو میکنی
دیگه چشامک نزنیا

کبری یکشنبه 8 فروردین 1395 ساعت 12:17 http://daryamkdj222.persianblog.ir/



نه آجو چه مثلالی هست ؟

به درد شما نمی خوره عزیزم. ؛)
مثل مخصوص گیله مردهاس
فقط خواستم ملتفت باشی...زیاد گنگ بازی در نیاری بیرون

کبری یکشنبه 8 فروردین 1395 ساعت 01:57 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

اجو همون چیزی هست که می گن چشای فلانی گیرایی خاصی داره و از این چیزا دیگه

خدایا شکرت...خدایا شکرت.... کبی گرفت.:-!:-!
کبی ؟می دونی یک مثل گیلکی هست دررابطه با دیر گرفتن!؟
از اون چیزا نبود

کبری شنبه 7 فروردین 1395 ساعت 19:58 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

نمی دونم منظورتون چی هست خب (متفکر )

منظورم پر واضح هست و بوده...از بوده...بوده ها..هستی ها..همین طور خوبی ها :-*B-)
عزیز دلم :-*
اینجا زندان یه استعارس ؛)

کبری شنبه 7 فروردین 1395 ساعت 13:39 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

حالا چرا لقب دارم کردید اجوووو (کبی زندانی )
بر نمی گردم

نگرفتی کبی ؟
درمقابل پاسخ تان سکوت و عبودیت پیشه می نماییم
حنا؟کبی رو باگرزنه پذیرایی نما

کبری شنبه 7 فروردین 1395 ساعت 13:30 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

دقیقا اجو هرچی بچه شیطون تر باشه بامزه ترم هست
خوشم میاااااااااد
مخصوصا بعضی ها که کارهای خیلی خنده داری هم انجام میدن
بی شک همین کارو می کنند خودوشن رو ماستی می کنند هیچ مارو هم ...
اون چی چیه آجووو

دقیقا...کبی جون:-*
والا اینو دیگه باید از خودش بپرسی! رفتی از زندان بان بپرس.
به چه می خندی ای کبری بانوی زندانی واگرد بینم

کبری شنبه 7 فروردین 1395 ساعت 12:56 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

خب اجو جون جون جونــــــم منم که گفتم به من هیچ چیزی مربوط نیست شما چرا هعی می گید ( به گمانم تاکید می کنید تا هیچوقت از یادم نره نه؟ )
اجوووووووو ولی ماست خوردن بچه کوچیک ها رو دیدماااا خیلی بازه هست کل صورت و پا و دستاشونم می مالم ( الهییییی ) خیلی بامزه میشند
این هم اجووو ( بعضی ها شیطون هستند الکی اهن اهن می کنند ولی خیلی بلا هستناااا والاااا

اخمو رو خب فاید نداره ک چیزی بگیم ( سکوت کنیم در مقابلش بهتره هااا خودش خسته میشه )

خیلی بلا هستند اصولا بچه های بلا دوست داشتنی ترن
اگه بهشون بگی ؛دست ماستی رو بهم نمالی...یقین داشته باش میارن به شونه هات می مالن خیلی تیزن o (∩ ω ∩) o:-P
چرا فایده نداره ؟اخم هاش بیشتر گره می خوره بعد عین نمی دونم چی ؟ زل بزن تو چشاش
یقین مستقیم میبرتت زندان.

کبری شنبه 7 فروردین 1395 ساعت 11:52 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

هووووووووم پس شما جانشون رو نجات دادید
یس یس به من مربوط نیست
اینم حرفی هست ریز ریز باشه خوفه ولی من تا به امروز به بچه کوچولو ها چیزی ندادم که بخورند
ای جانممممممم الهی
اجووووووووووووووووووووووووووووووووووو چی بگم من

بله...خب.
اصلا به شما مربوط نیس.:-*
بعضی ها دوس دارن خودشون غذابخورن...هی بپاچن به این طرف اون طرف...B-):-*
جونت بی بلا عزیزم:-*:-*:-*
جان دل اجو:-*شما چیزی نگو...شاید این میون یکی الکی اهن اهن بکنه..شما رو تو اشتباه..:-X یکی هم خوشش بیاد..B-):-X
اونوقت بهش بگی؛مرض اهن..درد اهن..الهی خفه بشی. پدر سوخته پدرصلواتی اهن اهنی

ولی اون بچه اخمو بزرگه رو هرچی دوس داری بهش بگو اصلا محلت نمی زاره :-!

کبری شنبه 7 فروردین 1395 ساعت 00:35 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

اجووو یا شما پس گردنی می زنید یا لپ تپلی ها رو می کشید یا پستونکیا رو حالشون رو می گیرید (خنثی)
آخه چلا آجوووووووووووووووووووووو
اوره آجو منم اگه بچه کوچیکی ببینم اینطوری بشه می ترسم الهی
اوره دقیقا خوب شه آدم خیالش راحت میشه

ما کی گفتیم پس گردنی بزدیم؟
بچه داشت با گوجه سبز های نرسیده خودشو می کشت...ما با هسته زدیم پس گردنش.
چون خودمون تجربه بیمارشدن با آلوچه آن هم در حد یه مشت خوردن رو داشتیم. چون نمودیم.
لپ تپلی ها و پستونکی ها رو هم اصلا به شما مرتبط نیس...چرا چون می نماییم.
میترسی؟ ترس نداره که!اگه غذاش ریز ریز باشه خاطر جمع. موقع بلع هوا میل میکنه...اهن اهن ناک میشه و چشای خوجلش اشک آلود
فورا جای مامانش...جمله مامانشو تکرا کن..اونوقت فیگورش +پشت مامانش قایم شدن..اونم با چه سرعتی پا شدن....وهی زیر چشمی پاییدن هاش...غش قش بخندo_O
از مامانش بپرسی ؛چرا اینطوری میکنه؟میگه؛بچه ام خجالت کشید خوب دوباره بخند o_O
مابقی غذاشو اونقدر با احتیاط می خوره که..مبادا دوباره بهش بگی
تا اهن میگه..فورا دسته کوچولو شو میزاره جلو دهنش نیگات میکنه!تو هم رو هوا
الهی بازم خجالت کشید دوباره ریز ریز بخندo_O
احتمالا پدرش بهت میگه؛ الهی شال بیاد تو رو بخوره دختر!!:-X..بچه منو اذیت میکنی الهی تر باید ببرد هفت کوه هفت دریا اوطرف تر...امان.از دست تو.راهت بیم
اصلا جواب باباشو :-X
چیه ؟
ما فهمیدیم که مامانش سر سفره میون جمع بزرگترها بهش نمیگه.
دفعه اول اهن اهن گفت...صدای مامانش رو نشنید!! با تعجب و فیگور ببری خانی مامانش رو نگاه کرد....مامانش هم پشت شو آروم

کبری جمعه 6 فروردین 1395 ساعت 23:47 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

اجو خودتونم به گمانم باید پستونکی باشیداااا
اطلاعات خوبی دارید

نه والا
فقط بچه هایی که هن هن کنان میل می نمودن...دوس داشتم حال شونو بگیرم
زنجیر قرمز شم بود فیگور پستونک خوردن بچه ای که خابالوده..هی...هن هن چشاشو میبنده..مژه هاش تاب خوردس
از کنج کاوی اطلاعات بدست میاد دیگه
هاااا...کبی ؟دیدی بچه هایی که تازه غذای سفره میل میکنن...غذا میپره گلو شون...اهن اهن میکنن؟بعد ماماناشون فورا میگن؛وای!خاک می سر میان...می زای
بعد بچه هه..فورا لبخند میزنه :)مابقی غذاشو می خوره ؟

کبری جمعه 6 فروردین 1395 ساعت 22:51 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

یس یس زنجیر پلاستیکی

اوووه...B-)
سفید بود ها؟:-!

کبری جمعه 6 فروردین 1395 ساعت 11:57 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

یس یس سعی می کنم که کنجکاو باشم

آفرین دختر خوب
پس با زنجیر بود!!ها؟

کبری پنج‌شنبه 5 فروردین 1395 ساعت 23:40 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

خب دیگه من شیمیایش رو دیگه نمی دونم (خنثی)

یکم کنج کاو باش کبی جون(آیکن نمی دونم چی؟) :-P

کبری پنج‌شنبه 5 فروردین 1395 ساعت 22:00 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

یس یس

متشکرم اجی جونم


اجی لاک پشت می ترسه میره تو لاکش

قربانت:-*

بترسه...شیمیایی ناک میشه که :-X

کبری پنج‌شنبه 5 فروردین 1395 ساعت 16:30 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

آجووووووووو مگه لاک پشت لبخند می زنه یا اخم می کنه
من منظورم لاک پشت بودااا گفتم دست نمی زنم
آجو شوخیدمااااااااا
یس یس لپ بچه های کوچولو موچولو قشنگ بید
خدا رحمتشون کند

آره...اخم میکنه میره تو لاک خودش
ما هم دست نمی زنیم...بهش
خداوند عمر با عزت به خودش و خانواده محرمش عنایت بفرماید.
خدا اموات شما رو هم بیامرزد دراین عصر پنج شنبه ای
کبی نازنینم:-*B-)

کبری پنج‌شنبه 5 فروردین 1395 ساعت 12:25 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

نچ نچ نچ من منظوری نداشتم

دوست دارم نگاش کنم ولی دوست ندارم بهش دست بزنم
یس یس متوجه شدم
نوه مشتی قاسم پس اینطوری بودند

بودند؟هستند
ما نگاش می کنیم. بعد لپ شو می کشید لبخند بزنه.....اخم کنه. ما می کشیم
لپ بچه کوچولو ها رو عرض مینمایم کبی جون:-*البته لپ نوه مش قاسم خدا بیامرز هم کشیدن داره ها خدا برا مادری قشنگش نگه هش داره
کبی ؟بوشو مهندس جوروف بوشور

کبری پنج‌شنبه 5 فروردین 1395 ساعت 02:02 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

ااااا واااااااااااا اجو جون جون جونممممممم
بوخشیدددددددددد خب من منظوری نداشتم که
این یعنی بیخیال یعنی همون سرم تو لاک خودم هست
لش آبی بکنه چی بید ؟ (نگران) (متفکر)

هااا..مافکر نمودیم منظوری داشتی
لاک پشت دوست داری؟
پوست هایی که حساسه...به عبارت محلی ؛فلانیه دس بزیی لکه به...وقتی کیسه کشانی ببه...سورخ به...زخم وزیلی به..بعد پوست آب درآیه اوشن دیم بند بزی ببه بازم زخمه به...
او دسته از آدمان گیدی ؛فلانی دس زعن نشا...روسوا به آدم یا ؛مش قاسم خودا بیامرز ایته نوه داره...پنجه بزیی لکه به
حنا ؟برو به کارت برس عزیزم.

کبری چهارشنبه 4 فروردین 1395 ساعت 22:21 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

هاااااااااا من والا با کسی کاری ندارم سرم تو لاک خودم هست

لب لوچه ات رو چرا یوری کردی
آدم برا بزرگتر از خودش شکلک در میاره
حنا؟کبری رو ببر.اینقدر کیسه کشانی تا پوستش لش آبی بکنه

کبری چهارشنبه 4 فروردین 1395 ساعت 19:34 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

بلقیس همون ملکه رومی گید
حضرت سلیمان و...
کی تشخصی نداده مشتی حسین ؟

یس.
یعنی چی؟با پسر داوود نبی چه کار داری؟
اینکه قصر آبگینه و..

کبری چهارشنبه 4 فروردین 1395 ساعت 18:48 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

نونو بد نیست

آفرین :-*پس بیا وبلقیس باش
کبی جان؟شما فکر میکنی ایشون تشخیص نداده بود ؟
ماشاله ماشاله

کبری چهارشنبه 4 فروردین 1395 ساعت 16:46 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

الهی خدا به مشتی حسین جان هم سلامتی و طول عمر عطاء بفرماید
همیشه ب گردش و تفریح با دل خوش اجی جونمممممممم هزاران بار آمین
چه جالب بعد همه چیز رو می اومدند براتون تعریف می کردند
اهااااااااااا متوجه شدم الاااااااااااااااان
یس یس
وای وای وای اجوووووووووو نه من به کسی نمی گم
مگه از جون خودم سیر شدم

انشاالله...
مچکرم کبی نازم:-*:-*:-*
آرهههه.طبق عادت دیرین.....الانم کلی تعریفی جات دارن :-P


آفریننن شما نگو
آسیه بودن مگه بده؟

کبری چهارشنبه 4 فروردین 1395 ساعت 00:57 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

آجو یعنی اینقدر نشونه گیریتون خوبه ؟
شاید زدید به پای مشتی حسن و درب و داغونش کردید والاااااااا
آسیه باش کبی یعنی چه ؟

یواش راه میره :)
مش حسین هم بالای شصت سالشه. اتفاقا امام زاده ولایت دیدمش. تو دلم به یادت افتادم
می پر جانه خالا دختر مرده. کلی می مار جانه مینت بوکوده زاکان اوسان نهار بیشیم امی خانه.
مش حسین ایته دوکان داشتی ایته قهوه خانه. می براران شودی پیر مرداکان ورجا نیشتید اوشن حرفانه گوش کودید...بعد مره نمایش نامه اجرا
یعنی مثل فرعون ستم کار نباش
(یه روز از دهنمان در رفت...به یکی گفتیم؛فرعون!شدی تو ؟ __می خواست ما رو بزاره لای در دروببنده T_Tو =-O :-! شما به کسی نگو فرعون )؛
آسیه باش کبی

کبری دوشنبه 2 فروردین 1395 ساعت 12:49 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

یس یس باز به گمانم گنجیشک دیدید نه؟

نخیر! میخوام.به مش حسین شلیک کنم...یعنی به نایلنی که توش برات کوکی خریده و شیر کاکاعوعیی o_O
آسیه باش کبی
_ تفنگ را زمین بگذار T_T

کبری یکشنبه 1 فروردین 1395 ساعت 10:29 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

آجو من لاغرمااااااااااا کوجام شبیه کوکیه
اجو اینفدر خندم گرفت
بر نوگردم آجووووووووو

ماجان؟تفنگ منو بیار

کبری شنبه 29 اسفند 1394 ساعت 21:46 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

یعنی اجو تو این سال جدید ترک کنم این چیزا رو رو بیارم سمت آناناس و نارگیل
مگه میشه مگه داریم ؟ خوشم نمیادددددددد
آب پرتقال و آب آلبالو اینا خوفه
شیر کاکائو
آجو باز میخواید تنبیه ام کنید هااااااااااااااا؟

مگه بده؟اینقدر کوکی خوردی شدی خود کوکی
هاااا...برگرد کلی

کبری شنبه 29 اسفند 1394 ساعت 16:59 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

شیر کاکائو موافقم
اون دوتای پایینی نو نو مخالفم (خنثی)

قراره ترک کنی!چی چی موافقی
حنا ؟یه دقیقه کابل رو برام قرض بگیرo_O

کبری شنبه 29 اسفند 1394 ساعت 12:11 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

ترک چی آجووووو

کوکی و شیرگاگاعویبی
حنا؟ آناناس وآب تارگیل داریم؟ بدهB-)

کبری شنبه 29 اسفند 1394 ساعت 10:13 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

کبی الکی می گوید فقط یس یس

کبی الکلی بشد
حنا!؟کبی روببرترک

کبری جمعه 28 اسفند 1394 ساعت 15:05 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

هوممممم ،خب میلتون به چی بید ؟
اجووووووو گذشته در گذشته
هااااااا با زنجیرررر

کبی ؟
گذشته...خانم برنیس بژو بود که
هااا..پس با زنجیر بود هان؟:-X

کبری جمعه 28 اسفند 1394 ساعت 14:50 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

خب اجو همون هست دیه چه فرقی می تونه
خب خب اجو جونممممممم در گذشته بودش آبرو داری بفرماید
یس یس با زنجیر

مرسی من میلم نمیکشه o_O
کی درگذشته کبی جون؟
بازنجیر ها؟

کبری جمعه 28 اسفند 1394 ساعت 13:56 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

اجوووووو دهنم رو ببند که خفه میشم دلتون میاددددددددد
ای جونـــــــم
آجو زنجیرش پلاستیکی بودش یس یس قفلم داشت اوخیییییی

حنا ؟با روسری توری ببند
آی کبی جانه پستانک مصرفی ام
با زنجیر!!هان!؟

کبری جمعه 28 اسفند 1394 ساعت 00:55 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

نه اجوووووو گردنم درد نمی کنه که
یواش لبخند می زنم
الهی یادش بخیلللللللل پستونک با زنجیرررررر پنج تااااااااا

حنا ؟ اول با روسری دهن کبی روببند..بعد پاهای کبی رو ماساچی بنماB-)
کبی ؟من هرقت میرم سمت پنجره (اونی که ب کوچه مرتبطه )..یاد پرتاب سه هزار امتیازی پستونکی شما و باقی ماجراش::-)
زنجیرش قلف هم داشت؟

کبری جمعه 28 اسفند 1394 ساعت 00:02 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

نو نو نو خوفم متشکرمممم حنا جان دستاشون معجزه گر هستشش

حنا ؟کبی گردن درد داره...یکم ماساجی بنمای عزیزم
نخند کبی...همساده ها بیدارشدن
حنا؟پستونک با زنجیر..

کبری پنج‌شنبه 27 اسفند 1394 ساعت 23:41 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

هوارو شونصدتاااااااا بوس برا اجو جون جون جونممممممممممم

حنا؟کبی رو ببر بگردون
ماساج لازم نداری کبی جان؟

کبری پنج‌شنبه 27 اسفند 1394 ساعت 23:38 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

خواهش میشه اجو جون جون جونممممممممممم

فدات شم گلم:-*:-*:-*

کبری پنج‌شنبه 27 اسفند 1394 ساعت 23:26 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

خیلی خیلی زیبااااااااااااااااست

لطف داری کبی نازم:-*

روزهای خوب سه‌شنبه 25 اسفند 1394 ساعت 09:11

راه بهشت میباشد اینجا

انتهایش اغوش خدا

...:-*
الهی شکر.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد