~~~~~
~~~~~
نمیشه گل زرد ببینی و یادت نیاد جناب ابتهاج فرموده؛
گل زرد و گل زردو گل زرد
بیا باهم بنالیم از,سر درد
عنان تا در کف نامردمان است
ستم با مرد خواهد کرد نامرد...
........گل زرد و گل زرد و گل زرد
~~~~~
~~~~
~~~~
آقای شوهر خاله سال قبل تر یه ظرف از همین میوه ها از خونه ی پدرشون آوردن و گفتن؛انگور هندی آوردم.
حالامن نمیدونم اسمش دقیقا همینه !؟یا نه!؟لطفا اگر شما میدانید بفرمایید ؛که والده ز شما ممنون وسپاسگزاراست.طعم ومزه ی میوه ..ترکیبی بین انگور یاقوتی_تمشک جنگلی_مختصری هم توت فرنگی وحشی.
دلتون نخواد خیلی خوشمزه اس.البته بود.چون تصاویر برای اواخر آبان ماهه سال جاری هست:|
دیگه اینکه؛
به آقای شوهر خاله گفتم؛این گیاه قلمه اش رشد میکنه!؟گفتن؛من براتون میارم...تاببینیم خدا چی میخاد.که آوردن و ....اکنون در باغچه کوچک اجی جان ؛ کنار گل محمدی و رز صورتی و بوته ی نرگس بانو ...وآن بوته های بنفشه وحشی طفلکان معصومم سکنی گزیدن...
طفلکان معصوم یعنی پامچال های وحشی B-)
+اون گلهای زرد ؛مثل گلهای چینی می مونن.که وقتی لمس شون میکنی....همچین احساسی داری.گلهای خمیری سفت وسخت چینی.منتهی با عطروبوی مختصروخفیف...بیشتر شبیه صابون بیبی ها.فیگور شونم مثل آیکن خجالتی وبامزه ی بلاگاسکای هست:))
در جواب دعاهای قشنگتون از ته دل می گم آمین!
ببخش amla ست. اشتباه نوشتم.
الهی آمین.
بابت وجود نازنین تون خداوند سبحان را شاکرم
خدایا مراقب عزیز نازنینم ارغوان دختم باش.خدایا سلامت بدارش.همراه عزیزان عزیزش...سلامت بدارش.آمین
اسم این میوه همون انگور هندی و یا alma و یا gooseberry ست. من تا حالا نخوردم ازش. یک بوته سال پیش میلادی اواخر تابستون خریدیم که یک نوع از همین بری هاست. هنوز تو گلدونه. بهار بشه بکاریمش خدا بخواد.
هندیها از این میوه پودرش رو درست می کنن و در ترکیبات تقویت مو به کار می برن که می گن خیلی برای پر پشت کردن مو و کنترل ریزشش مفیده
و نوش جا
به به...ممنون از اطلاعات مفید و دقیق شما...ارغوان بانوی عزیرم
که اینطور...برای تقویت مو...
چه خوب که شما ازاین یه بوته دارید..زین پس چشمامو میبندم و برگهاشو لمس میکنم...انگار قبل من شما ...
الهی به اذن خدا سبز و سبز تر بشود...
و ان شاءالله ازمیوه های خوشمزه اش تناول کنید و مربا هم بپزید
خدایا شکرت
همچنین شما
راستش دقیق یادم نیس. من از طریق تصاویر شما کشیده شدم اینجا (که احتمالش زیااااده!) یا شما اومدین. اولین پیامی که یادم مونده در مورد این پست بود:
http://dar300metri.blogsky.com/1395/09/16/post-219/%D9%BE%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%AA%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%81%D9%82%D8%B7-%D8%A8%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D8%AC%D9%88
شما در مورد اون کوزه یا خمره گفتین...
در هر صورت خدا رو سپاس بابت دوستانی که سر راهم قرارداد
خیلی ممنون و مچکرم
بله.دقیقا درسته.من اولین پیامم راجب نیحا بود
راجب اجی و نیحا ....
ممنون بابت توضیح و گذاشتن آدرس پست.وایضا آدرس مابقی وبلاگهای شما. راستیتش من تیمارستان رو خیلی دوست دارم. پست های خوبی داره.اسم خوبی هم داره.منو یاد مامانمم میندازه...که ورد کلام شون..تره بآ تیمارستان بستری بکنم
البته مابقی وبلاگ ها تونم خوب هستن.پست های خوبی دارن.
(باتشکرو سپاس)
واینکه؛خیلی ممنون که ما رو با خودتون آشنا کردین.دادا مترسنج گرامی
سلام بر مادر درختها
پاسخ شما به کیهان رو اتفاقی دیدم و برام جالب بود...
واقعا هم همینطوره... خییلی احساس خوبیه که اوناییکه میره ادم آشنا و دوست هم داشته باشه...
گاهی خونواده مجازی هم مث خونواده واقعی میشن (و البته به معنی نداشتن اصلوب و مرزبندی نیس)
علیکم سلام
آقای مترسنج عزیز
احوال شما چطوره ؟درپناه حق خوب باشین وخوش...
دقیقا..من دوستان مجازی رو ارمغانهایی ز جناب سبحان الله می دونم
میدونید؟,همیشه میگفتن؛
دنیای مجازی دروغه..خوب نیست. آدما نقاب زدن...
مزاحمت ایجاد میکنن....
ولی من مخالف حرفهاشون بودم
وخدارو شاکرم بنده های خوب ترینش رو
دراین دنیای درندشت...برای منه کمتراز کمترین...به ارمغان
باید شاکرباشم و سپاسگذار.خدایا شکرت.الهی شکر
+,یه سوال بپرسم؟شما از سمت بروز شده ها اینجا تشریف آورده بودین؟ نفرموده بودین ازکجا به ابرارغوانی رسیدین ..برام سوال بود
ازآشنایی با شما بسی بسیارخرسندم آقای دادا مترسنج عزیز::
سلام سلااااام
من اومدممممممم
بابا ی پیغام تو اون یکی نبشته گذاشته بودم ولی نیس!!
هیهات !
حالا بی خیال
الآن خوبی???
دلم برات تنگ شده بود
بارااااان۰ دوست دارم ۰هم خودتو هم وبتو همممم اسمتووو
عاقااااا دهنم آب افتاد بخدا نگااااااا
من همیشه در حال ویار بارداریم همسر جان می فرمایند خدا به دادم برسه تو بخوای بچه دار بشی!!
و اما راست میگی شبیهه گل چینی هااا۰ خیلی خوب توصیف کردی ۰ خیلی با دقت
خیلی هم خوب شروع میکنی۰گل زرد و گل زرد و گل زرد
میدونی عاششششق نوشتناتم
ببخش که دیر ب دیر میام۰ فعلا پروژه های کارآموزی دارم دیگه خیلی کم وقت گیر میارم۰
ولی هر روز میام میخونم فقط وقت نوشتنم کمه۰
آخه دوس ندارم سرسری بنویسمو برم میخوام از عمق دل نوشته رو بخونم از تهه دل لمسش کنم و نظر بدم یا حرف بزنم
با آرزوی موفقیت و روزهایی قشنگ و رنگارنگ مثثثثل این انگور یاقوتیا برای تو و هممممه ی دوستات و دوست داشتنیات
راستییی من تا حالا ازین میوه ها ندیده بودم !! ممنون چیز جدید یاد گرفتم! باز دهنم آب افتاد
سلااااااام
سلام علیکم ،
سوده بانوی عزیزم
نوه عزیزمخانم خانمااااااا
تو کجا بودی تاحالااااااا
.
من یه دونه پیغام از شما داشتم...تو پست بهمن ماهی ها....بعد اون دیگه پیغامی زشما نداشتم.شایدم بلاگ اسکای ثبت نکرده.....
جان دل باران
سوده بانوی عزیزم
خانم خانوماااااااا
چرا منو هی میفرستین توی چادر مامانم آخه......خیلی ممنون ز لطف شما.خیلی خیلی ممنونم.
.
به ارسطو،،،وی آری هستم بشدت :))))
منم نظرات ریزبینانه و تیز بینانه شما رو دووووست دارم.ایضا خود خود نازنینت رو..آیکن گل وبوس وبغلل.....
الهی در همه ی پرژهاای زندگی موفق وموید باشی....بلامیسرررر
سلام وبت عالیه
تبادل لینک؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام بر شما
به به چه تصاویری عالیییییییییییهههههههه دهنم اب افتاد پست هم بسیار جالب و زیبا و عالی بود ممنونم باران جان عزیزدلم
ببخشید.که دهن تون چونان شد:
جان تان سلامت عزیز بانوووو
خواهر عزیز تر از جان فدای تو بشم
و شرمنده که اشتباه نوشتم
شما انقدر مهر بان هستید که همیشه مرا شرمنده خود می کنید.
کاش کمی نزدیکتر بودیم و البته دنیا بسیار کوچکتر از آنی ست که ما تصور می کنیم.
باز هم ببخشای بر من
منظورم کاملن بر عکس بود .
خوب... راستش دارم عرق شرم می ریزم از اینکه جمله را آنطور که معنی بر عکس می ده نوشتم
خدا نکه.این چه حرفیه.
دشمن تون شرمنده.اللهی سالیان سال در کنار عزیزان عزیز تون خوش وخرم باشید
آمین
::::
خاخور عزیز تر از جان می قربان
بله همینطوره واقعیت این است که من دوستانی در دنیای مجازی دارم که برام بسیار عزیز هستند و حتا وقتی از کنار شهر هایشان هم رد می شم احساس خوبی بهم دست می ده .احساس اینکه من در این شهر کسی را دارم .
همین چند روز پیش از کرمانشاه رد شدم زنگ به یکی از دوستان وبلاگی زدم نمی دانی با چقدر خوشحال شد.یک ساعتی در آن شهر ماندم با هم قهوه ای نوشیدیم و گفتگویی لذت بخشی بود
بله خاخور عزیز من عزیزانی در اقصای ایران دارم و از این بابت از دنیای مجازی بسیار سپاسگزارم
می جان دل خاخور شیمی قربان
جان و دیل خاخور
خیلی خیلی خوشحالم کردین . استاد کیهانِ ذى شعور عزیز
میدانی چیزه؟ما هم دوست کرمانشاهی داریم
واقعا گفتگو کردن با دوستان کورد بسیار ها لذت بخش است. ونوشین قهوه دو صد چندان نوش جان میشود...نوش جان تان.
خلاصه اینکه؛عزیزان مجازی ارمغان هایی ز جانب خداوند کریم است ولاغیر.
ومن خداوندِ رحمان ورحیم را ...هزاران هزار مرتبه شاکرم.الهی شکر.خدایا شکرت
.
.
خب .بخش اول گیلکی نوشت شما مفهومش اینه که؛خواهر عزیزتر از جان فدای من بشی.
که ازنظرمن خیلی هم خوب.
اما چون شما مشغول یاد گیری گرامر گیلکی هستیدوظیفه ی من اینه خدمت تون عرض بکنم؛ می =من.تی=تو.پس "میم "رو بر میداریم "ت" میگذاریم .ومینویسیم؛برارِ عزیز تر از جان تى قربان.تی جان ساق.
زنده سلامت بمانی وشاد
ساتم مجدد
چقدر خوشحالم بمن سر میزنید و یه دید میزی از لب پرچین پشت بامتون
ولی خدایی خان دایتو نیار دیگه
بابا یه محرمی گفتن نامحرمی گفتن
سلااااام عزیزدلم:-*
فدای شما بشم.ما شما رو دوستتون میداریم:-*
آخه نمیشه که.من تنها بیام لب پرچین شما رو دید بزنم
والا خان دایی منو با خودش میبرد جهت دید زدن .الان بدور از انصافه که من ایشونو با خودم نیارم باور بفرمایید مقدر نیست.میاییم یه دید میزنیم و زودی بر میگردیم. مگه در اسلام راستین یه دید زدن بلامانع نیست!؟؟
باوربفرمایید هیچ وقت دید زدن مون (همراه خان دایی) به دو دید نکشید.یه دید کوچولو میزدیم و...
سلام
پیرو میحث آشناهاتون در هر شهر !
احیانا ما جزو اشناهاتون نبودیم ؟!
سلام
سلام به رویابانوی ستاره سهیلم
چرا چرا....
شما در کنار عزیزان گیلانی ای هستین که توی استان ساکنن.مثل کبری بانو.مثل باران بانو.مثل آقای محمد رضا.مثل آقای عسکری.مثل فاطمه خانم.من شما رو توی گیلان احساس میکنمکنارسواحل حاجی بکنده.مشغول آب بازی
همچون غزلی ؛ تو زاده ی مهتابی
چون ماهی دریا ؛ تو آبروی آبی
گویند ستارگان به تو سجده کردند
تو پرستار ؛ از نسل فرشته های پاکی
سلام .ممنونم من هم تبریک میگم این روز رو به همه پرستاران زحمت کش.
بسیارعالی....
سلام و درود بر شما
ممنون و سپاسگزارم آقای عسکری
منم روز پرستار رو به همه پرستاران عزیزو زحمت کش تبریک وشاد باش عرض میکنم.وبراشون بهترین ها رو آرزومندم.
سلام
من از امتحان کردن میوه ها و خوراکی های ناشناخته می ترسم
می دونی بیماری من با خوردن یه جور خربزه ی آناناسی جدید شروع شد یعنی بوده ولی با اون میوه خودش رو نشون داد و خیلی صدمه خوردم
من می ترسم از این چیزا عزیزم.
فکر می کنم اینا همون برای هندی ها خوبتد و سازگار شاید برای ما سازگار تباشند
سلام به روی ماهتون:-*
منم بدلیل پایین بودن سیستم ایمنی ....میوه های وادراتی رو نمیخرم.نمی خورم.شما درست می فرمایید.خیلی ترس داره...
.
این گیاه همین جا رشد کرده و میوه اش توی آب وهوای استان رشد کرده.ازاین جهت ترس ندارم
خربزه ی آناناسی
خربزه درختی
خربزه مشدی
خربزه طارم
طالبی
اینامیتونن خیلی راحت منو بفرستن اونور
فعلا بیا وب من.عکس مکس ببین
الهی برای عکس مکس های مامان طیبه ام بمیرم
میوه عجیبیه ،
کلن همه میوه های عجیب ،
ردی از هند توشون دیده میشه ،
مثه کُنار هندی ، که این کنار خیلی هم خوشمزس .
هردو میوه خیلی عجیج مجیدی هستن
سلام مجدد . این میوه با طعم گسش مزه ی خوشمزه ای داره و پر از ویتامین و همچنین مربایی خوشمزه.
سلام و وقت بخیر...
چه جالب.چون اصلا مزه ی گس نداشت.کاملا پخته بود. خاله کوچیکه گفتن؛میلیجه ها میان روی شاخه هاش میشینن تند تند پخته هاش رو می خورن ومیرن.منم پخته هارو چیدم.اونایی رو هم که کال بودن گذاشتم بپزه.
مربای گالش انگور.ان شاءالله عمری باقی باشه ...سال بعد میپزم.ممنون که یادآوری کردین
چقدر این میوه ها خوشکلن... اما نمی دونم اسمشونو تازه اولین باره دیدم و شنیدم.
به به..صبیره بانوی شاگرد ممتازِ گرامرگیلکی(یادم رفت شما رو به استاد کیهان معرفی کنم)
خوشکلن و خوشمزه
ماهم تازه باهاش آشنا شدیم
دوستتون میدارم باااانو
سلام ...
این میوه انگور فرنگی هندی میگن
که تو گیلان به اون گالش انگور هم میگن .
سلام ودرود برشما
خیلی خیلی ممنونمممم::
انگور فرنگی هندی.
گالش انگور.
.
بسیارهاسپاسگزارم..جناب آقای عسکری
چه خوشگلن بیشتر شبیه به الماس و یاقوت میمونن تا انگور
اون دون دون های روی میوه
ی حالت برجستگی دارن
که وقتی دست می کشی روش خیلی حس خوبی داره
درود بر فرهیخته خاخور عزیز تر ازجان
مرسی که همیشه هستی و مرسی که به فکر من هستی
راستی این ها چه نوع میوه ای هستند؟
سلام ودرود و بر شما عزیز دل خاخور
جان تان سلامت عزیز جان و دیل خاخور
شیمی لطف قوربان
چند وقت پیش توی جمع خانوادگی داشتیم حرفرمیزدیم.چندوقت پیش مثل سال نود.بعد حرف وسخن رفت سمت شهرهای ایران .هرکسی بنا به دلایل خودش یه چیزی,گفت و علاقه اش رو نصبت به اون استان گفت....
من اما گفتم؛من فکر میکنم عزیزانی رو در این ..........استان ها و حتی خارج از کشوردارم.خیلی بهم خندیدن.ولی احساسم هیچ وقت بهم دروغ نگفته. وبهشون گفتم احساسم درست ومیزان کارمیکنه.باز بهم خندیدن.ولی توی چهره شون تایید حرف م رو احساس کردم.وکمی هم ترس.یه مقدارمختصری هم حسد ورزی.که بنظرم خیلی هم خوب بود
ولیکن زمانی صبیره بانو بهم گفتن در کدام استان هستن؛جیغ زدم
یا وقتی فهمیدم ارغوان دخترم کجاساکنن
یا طیبه بانو
یا مهنازدخترم
یا مهندس مهران
یا مهشید بانو
یا مامان سپیده
یا استاد کیهان
یا آقای مترسنج
یاجناب منصور
یا ژوانا بانو
یا___
والی ماشاء الله....
ولی باور بفرمایید ..درحد شاخ آوردنم هنوز...که خدا را چه دیدین شاید روزی روزگاری ...
خیلی خوبه آدم توی شهری بره که کسی رو اونجا داشته باشه.میشه رفت توی شهر اون عزیز..حتی بهش خبر نداده باشی ...همون دورا دور هم برای من کلییییییه...
خدایا همه ی عزیزان رو درپناه خودارحم الراحمینت محفوظ دار...آمین
.
والا من شنیدم؛ انگور هندی ،بلامسیر:)