<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

سدو سیزده!

 ----

----

 ----صبح سیزده بدر

---ظهرسیزده...

----سبزه ی پشت سدِ سیزده

-----آن دو دلدارسیزده❤

------حدود پنج کیلومتر پیاده روی .جای شما دوستان سبز،...عالی بود.

----زمان برگشتن به خونه ی آقاجان؛ماها میدوئیدیم و ،..همونجور که از فیگورش مشخصه،اونم میدوئید :))

بعد گفتم ،با یه مکث کوتاه  عکس شو بگیرم،که مامان ببینه،که شما دوستان هم ببینین .که شایدهاپویِ حاج حسن هارشده  :))

که مامان جان دیدن و گفتن،طفلی میخواست باهاتون بازی بکنه :))بازی!؟نمی بینی؟داره ذوق میکنه و دنبال تون میدوئه:))

سال سالِ هاپویِ.هاپوها اینجوری ذوق میکنن،باورکنین ذوق زده بشن ،باهمین فیگور ذوق زدگی ،گازم میگیرن :))

***

****

****بله،همانطور که مشاهده میکنید،سرظهرِ سیزدهی ،چوپان بادبادک باز شدن:))

****شما فکر میکنید  ستاره هایی که سوسو میزنن ؟بله ..واما ناهار سیزده؛خان دایی اینا رفتن سمت حلیمه جان،بساط کباب وتاعصرسیزده اونجا بودن،ماها که طبق معمول  خونه ی آقاجان بودیم ،از شب قبل قیمه و فسنجان بارگذاشتیم.قیمه ،مدل نذری های محرم ،فسنجون و کوکوی سنتی شب های احیاء،جای شما خالی ،شاهکار شده بودن،همانطور که مشاهده میکنید ،مایه ی کوکو سنتی مونم شاهد .که هفت ستاره درخشان داره:))

   

----

به قول ارسطو؛ آخ آخ ..غروب سیزده،نسیم ملایم و  بند رخت اَجی جان❤

رخت شستن و پهن کردن زنان روستا قانون خاص خودشو داره.به قول اجی؛ اول تیلیف شوری=اول مچ آستین میشوری.بازین یِخه=بعدا یقه.زمانهایی که اجی سریال وفیلم میبینه،طفلی اون خانمی که مشغول شستن رخت و لباسِ.یعنی وسط فیلم،اجی ایراد خانمِ بازیگررو میگیره ،..سرآخرم میگه؛مردشور اون لباس شستن تو ببره:))

میگیم؛ اجی؟اون فیلمِ.میگن؛بخیالى من نانمآ=خیال میکنی من نمیدونم؟فیلم فیلم،اون اگر لیواس شوریِ بلد بو،فیلم میانم باید خوب بوشوره=باشه،فیلم فیلم،تو درست میگی،ولی اگه اون لباس شستن رو بلد بود،توی فیلمم باید درست میشست.مانه گاو گولی جافاکشه یآ بعضین وارگاده=انگار از گلوی گاو پیرهن کشیده بیرون وبعد آویزون کرده.تخته سر اجورلیواس شوریِ بنم=مردشور اینجور لباس شستن ببره:))

بله،اینجا به لیواس های چروک شده میگن؛گاوگولی جا فاکشی.لیواس=لباس،گاوگولی=گلوی گاو.فاکشی=کشیده.لباس و هرچیزی که چروک باشه،همین و میگن.ومعتقدن لباسهارو ریختن تو دهن گاوه،گاوه نشخوارکرده،بعد از دهنِ گاوه لباسارو کشیدن بیرون و پهن کردن:))

آخ.آخ..اجی ملحفه های گاوگولی کشیده ببینه،طرف رو میبنده به رگبار:))


*****

*****

درسته از ناهار سیزده عکس نگرفتیم.اماآنچه که  سهم ما به تشخیص مامان جان ،ازیک قابلمه باقلی بود ،تصویر گرفتیم.البته گفتن،اگه پشت بند باقلی ها،سه قاشق شیره ی انگور میخوری؟اجازه داری باقلی بخوری،...جاداره ازهمین اراضی بلاگاسکای از خانم همساده نهاوندی عزیزومحترم مون تشکرو قدردانی کنیم❤ ...وبدین طور باقلی عصر سیزده هم خورده شد:))

****

****

پست سی زدهِ نودو هفت یادتونه؟  قبل حرکت کردن ، به سمت رشت ؛آن تصویر ثبت شد،دیگه رشت هم که رسیدیم یادتونه که ؟چی شد:))

خلاصه اینکه،سیزده مان بدین گونه سپری شد.امیدوارم سیزده های پیش روی تان بخیروخوشی و شادی سپری شودو درکنار عزیزان عزیزتان خوش خرم و شاد باشید.آمین❤


نظرات 15 + ارسال نظر
صبیره سه‌شنبه 21 فروردین 1397 ساعت 16:12



سوتی دادم دیگه:))
حاجی حسن

عزیز دلممم
نه عزیزم.چه سوتیِ؟ ،آخه شوهر عمه مامان جان ،که قبلا باهم راجبش حرف زده بودیم،...مش حسنِ.همونی که ۱۲ تابچه داره
توضیح نوشتم،که این حاج حسن با اون مش حسن فرق داره،تازه شوهرخاله ی آقاجانم مش حسنِ،بااین اوصاف چهارتا حسن داریم ،که یکیش دایی کوچیکه اس
صبیره صبیره صبیره
خیلی دوستتون دارم

نیما سه‌شنبه 21 فروردین 1397 ساعت 11:06

هر دوتاشون دوربین خوبی هستن ولی فکر میکنم با پاناسونیکِ راحت تری که ترجیحش دادی به کننِ.

احسنت بر شما آقای همسایه ذی شعور
پاناسونیکِ سبک تره و رنگش نقره ایِ.کاننِ سنگینِ و سیاهه،سنگینیش مچ دست راستم رو درد میاره،سیاهیش تموم پرنده ها رو فراری میده.یعنی هربارمنو کانن رو دیدن یهویی باهم فرار کردنولی هربار منو پاناسونیک رو میبینن ،همین جورواسه خودشون جیک جیکویِ تواحوال خودشونن
دردمچِ دستم فدای سر...دوست ندارم پرنده منوببینن فرارکنن

نیما سه‌شنبه 21 فروردین 1397 ساعت 10:56

هر روز باید اومد این عکسا رو نگاه کرد.مای گاد همین الان به ذهنم رسید میشه سیو کردشون:تعجب

ازلطف و مرحمت شما ممنون و سپاسگذارم آقای همسایه

مترسنج دوشنبه 20 فروردین 1397 ساعت 19:05 http://dar300metri.blogsky.com/

تصاویر که مث همیشه...
سلیقه شما هم در چینش و کارگردانی اونا...
اون احساس سگ دونده هم دوباره ارادت منو به حیوانات زنده کرد..
شاد بمونی و شادی بخش

شما هم مثل همیشه بهمون لطف دارین و شرمنده مون میکنید
حاج حسن دلشو خوش کرده سگ آورده به پای خونه،نمی دونه این شنگولِ و با رهگذره ها بدوبدو میکنه

سلامت باشید و شاد آقای مترسنج عزیز

نیما یکشنبه 19 فروردین 1397 ساعت 18:38

باورم نمیشه.. از هر کدوم از این عکسات میشه یه کارت پستال درآورد. چه کیفیتی هم داره دوربینت. اگه انگلیسیت خوبه چندتاشو بفرست برای نشنال جئوگرافیک

ممنون از لطف تون آقای همسایه عزیز
دوربین هندی کم پاناسونیک NV-GS57 هست.
این دوربین و ازاون کانن750D بیشتر دوست دارم.

طیبه یکشنبه 19 فروردین 1397 ساعت 12:57 http://almasezendegi.mihanblog.com

سلام
خوشحالم همه چی عالیه
خداروشکر که خوب و خوش بودید
دلم برات تنگ شده بود

سلااام
سلام نازنین تی تی ام
ممنون تون عزیز مهرورزم
منم دلم براتون تنگ شده بودددددد

صبیره یکشنبه 19 فروردین 1397 ساعت 12:48

سلام بانو جان
حال و احوال؟
بهترین الان؟
چقدر عالی بود... اون سگ مش حسن

سلاااام
سلام به روی بهتراز ماهتون ،صبیره بانوی عزیز دلمجان تان سلامت عزیز دلم
الحمدالله.بله،بهترم شکرخدا.ممنون از احوال پرسی تون
لطف دارین بانو
اون سگ حاج حسنِ.یعنی حدود پونزده سالی هس،مش حسن ،حاجی شده
اون سگِ خیلی پفیوزبود

mostafa یکشنبه 19 فروردین 1397 ساعت 11:58

راجع به پستی که گذاشتید..
تعطیلات نوروزی میهمان سرزمین سبز شمال و بویژه گیلان بودیم
نمیتونم بگم جاتون خالی .مطمئنا محل زندگی شما به مراتب سرسبزتر و سرزنده تر از جایی بود که ما رفتیم.
برای اولین بار بود اونجا رو میدیدم و چه مسافرت فوق العاده ای
بخصوص قلعه رودخان تو دل کوه این همه زیبایی و تمدن بجا مونده از 5 قرن پیش.. عالی بود

خدارو شکر که بهتون خوش گذشت و از گیلان زمین راضی بودین.
الهی شکر
ان شاءالله تموز مرداد خدا قسمت تون کنه، تشریف ببرین شرق گیلان،پرتقال تازه چین تناول کنید،بعد ازاونجا پست بدارید ،لحظه ها تون پرتقالی
همه ایام تان نوروز آقای مصطفی

خانم دکتر یکشنبه 19 فروردین 1397 ساعت 11:51

سینوزیت؟! چرا مراقب نیستی دختر خوب .
عزیزم سینوزیت رو جدی بگیر .بیشتر مراقب باش.

والا ما مراقب هستیم خانم دکتر.بستنی،آب یخ،محصوربودن دربرابر باد،گرمی جاتی که دکترلحاظ کردن
گویا یه دارویی برای سینوزیت هست،که خیلی کمک کننده اس.دکتر هم برام نوشت،گفت ،اگه پیدا کنی خیلی عالیه،قبل اینکه از اطاق پزشک خارج بشم،پرسیدم،برای فاویسمی ها موردی نداره؟گفتن ،ای وای،..خوب شد یاداوری کردین
ممنون از توجه شما خانم دکتر عزیز.

mostafa یکشنبه 19 فروردین 1397 ساعت 11:48

داشتم نگران خودم میشدم.الان دیگه خیالم راحت شد
پس با یه حساب سرانگشتی میشه فهیمید تو کل ایران شما چند نفر دارای مدرک دکترای گیلان شناسی هستید.واقعا هم جای تبریک داره

احسنت برهوش و ذکاوت وحساب کتابِ سرانگشتی شما. احسنت
اثلآ وابدآ نگران خودتون نشین،توکل کنیدو خیال و خاطرتونم جمعِ جمع

mostafa یکشنبه 19 فروردین 1397 ساعت 10:41 http://mostafa78b.blogfa.com

سلام
چه خوبه که تمام لحظاتتون رو ثبت میکنید. بعد ها میشینید دور هم و کلی با این عکسا ذوق میکنید. منم هر بار با خودم میگم عکس میگیرم ولی
محل زندگیتون فوق العادست هر گوشه و کنارش یجور جاذبه داره. ادم اونجا نه پیر میشه نه غم و غصه میگیره.. ممنون از عکسهای جذاب و دیدنی که ما رو هم سهیم میکنید..
اگه ترجمه نکنید لهجتون رو به هیچ وجه متوجه حرف ها نمیشم.
یا من زیادی خ ن گ م یا گویش شما خیلی کم به گوشم خورده...
به هر حال جالبه برام و بهانه ایه واسه چهار تا چیز یاد گرفتن...
زندگیتون همیشه سبز و بهاری
در پناه خدا موفق باشید

سلام برشما
چارتا چیزیادگرفتن چیه؟شما دارین گویشی رو یادمیگیرین که استاد برومبرژه توی دانشگاه پروانس تدریس کردن تازه بیش از نصف اون آدمایی که استاد ازشون تحقیق و پژوهش کرده،مرحوم شدن.:
یعنی ازاونجا آمدن گیلان و سالها توی روستاها تحقیق وپژوهش کردن و بعد رفتن فرانسه و دکترای خودشونو با پایان نامه گیلان شناسی دریافت کردن
لحجه ای که من توی این پست نوشتم گویش مادربزرگ هشتادوچندساله ی منه.لحجه ی خودمون گیلکی رشتی هست،یعنی فارسی میانه اس.خیلی راحت متوجه میشین.ولی این واژه ها عین زیرخاکی می مونن،این روزها کسی این واژها رو بلد نیست.حتی مادربزرگای شهری ،این واژاه هارو بلد نیستن،شما دارین واژه گان اصیل و دست نخوده رو یاد میگیرین آقای مصطفی
کاملادرست می فرمایید،اگه من ترجمه نکنم ،خودِ رشتی های پنجاه ساله هم متوجه نمیشن.اما اگه من گیلکی حرف بزنم شما خیلی راحت متوجه میشید،ولی شمارو مثل همخدمتی چوپان،ببریم پیش اجی،همین جور <- اجی رونگاه میکنیداونوقتِ که منوچوپان باید واستون ترجمه کنیم .البته شما نگران نباشید،ماتوی ترجمه یک "واو" رو هم جا نمیذاریم.
دورازجان،دشمن تون خ ن گِ
شادوسلامت و موفق زی،..آقای مصطفی عزیزوگرامی
+به هرحال منم خوشحال شدم ،که براتون جالب بودو ،...

اسماعیل بابایی یکشنبه 19 فروردین 1397 ساعت 09:31 http://www.fala.blogsky.com

همیشه به شادی!
دلم از خوراکی ها خواست!
عکس ها خو و خیلی پست ها رو لذتبخش کرده.

ممنون تون
ای وای خیلی عذرمیخام.
اگه دوست داشتید،دومشت عدس رو از شب قبل خیس کنید ،که فردا روز همراه یک عددسیب زمینی متوسط و دوعددپیازمتوسط، توی میکسر بریزید و هزارتومن جعفری (آقای هیرادجعفری دوست داره❤)پاک شده ساتوری شده رو به مایع کوکو اضافه کنید و ننک و فلفل و زردچوبه به مقدار لازم.البته کم نمک تر بگیرین که اگه خیارشور میل داشتین ،با نمک اون بالانس باشه و طی روز تشنگی اذیت نکنه.
می مونه تخم مرغ ،که ما توی مایع کوکو،یک عددتخم غاز اضافه کردیم.که معادل سه عدد تخم مرغِ.که بعد هم زدن و مخلوط شدن،یک عدد تخم مرغ دیگه اضافه کردیم و توی تابه یکی یکی سرخ شدن.اگه احیانا ،باخوتون ازاون پونه ها سوغات آوردین،یک قاشق چای خوری اصافه کنید ،طعم و مزه ی شاهکاری رو تجربه میکنید.البته اینجا ما به پونه های وحشی میگیم"خرش"یک مدل هم" پلنک مشک"که سمت ولایت ما موجود نیست.از رودباری ها کیلویی ۵۰ تومن میخریم.که خشک شده اش رو توی شامی و کوکو می ریزیم.
خیلی عذرمیخام

کیهان یکشنبه 19 فروردین 1397 ساعت 08:33 http://mkihan.blogfa.com

سگ زیباایی ست....

دورهم که بودیم و تصویرشو دیدن ،یکی گفت؛
من دلم میخواد بچلومنش وگازش بگیرم:))

خانم دکتر شنبه 18 فروردین 1397 ساعت 23:12 http://doctor-97.blogfa.com

سلام عزیزم ، سرما خوردی؟

سلام خانم دکتر،خیلی خوش آمدید
بله.سرماخوردم،سینوزیت مزمن وآلرژی فلان بیسارشده باعث بانیِ

خانم دکتر شنبه 18 فروردین 1397 ساعت 23:03 http://doctor-97

سلام عزیزم .
سرما خورد؟

سلام به روی ماهتون
بله.اجی،مامان جان،خاله،چوپان ،خانومش و همه ی دوربری ها سرماخوردن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.