<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

همین.



نظرات 4 + ارسال نظر
مهرداد پنج‌شنبه 23 اردیبهشت 1400 ساعت 20:45

اول اینکه عید مبارک
بعدش هم بسیار عالی بود زندگی در فیلم جاری بود

خیلی ممنون کاکو.عید شما هم مبارک بلامیسر

بله.کاراکترها.بلد بودن.زندگانی را زندگی کنن.

باشماق دوشنبه 20 اردیبهشت 1400 ساعت 10:42

سلام
چقدر نوازنده
هیچ ارکستری اینقدر نوازنده و خواننده نداشته و ندارد
مستند کانال چهار
ساعت ۶/۵ خیلی جالب است
فقط حیف که دیروز فهمیدم

سلام بر شما
بله.ماشاءالله .
و خیلی هم هماهنگ و صمیمی هستند.

به گمانم.تکرارش رو.می تونید .ازتلوبیون تماشا کنید.

باشماق یکشنبه 19 اردیبهشت 1400 ساعت 08:35

با درود
خاکستری ' خاکستری 'خاکستری
متن اش سنگین بود،
هیچوقت در دانش آموزی اردو نداشتم
دانش آموزان به انتخاب سه دسته بودند
پیشاهنگ ' سازمانی ' شیر بچه
اولی مثل نظامی بودند با سوت فلزی مثل پلیس های انگلیسی
دومی پیراهن سفید و شلوار سرمه ای اسمش جوانان شیر خورشید بود
سومی کلا یادم رفته
برادرم سازمانی
خواهرم پیشاهنگ بود
معمولا این گروه ها اردو می رفتند
بقیه حسرت می خورند

درود بر شما

عنوانه :"خاکستری،خاکستری،خاکستری،..."
از استاد "محمد ابراهیم جعفری"بود.

چقدر جالب.سوت فلزی.مثل پلیس ها.
شلوار سورمه ای؛ ایران برک پارچه های خوبی می بافت

اتفاقا چوپان هم اردونرفت و
باحسرت و خشانت.چند متر.از پرچین های باغه مادربزرگ رو،خراب کرد
وآن وقت.مادربزرگ،۵۰۰ تومن به اش داد.و با خنده به اش گفت،
گناه می کنن گاوان.از ما می گیری تاوان.
منطورش به استعاره و ضرب المثل، مدیر مدرسه و خانومش بود.اخه زن و شوهر،مدیر و معاون بودن.والبته،هرچی خانم معاون می گفت،همون بود و
آقای مدیر بیشتر از دانش آموزان حرف گوش کن بود.
وخوب.خوشی دسته جمعی خوبه. والبته.خدایی مسئولیت بچه های کوچکتر .خیلی سخت تره..مثلا پسر ِدایی کوچیه.اونقدر گریه کرد..خانم مدیر به اش گفت،با اولیا می برمت

باشماق جمعه 17 اردیبهشت 1400 ساعت 10:58

با. درود
زمزمه های عاشقانه ی یک بانو
ساده و خالص
جریان آن سکه ها چیست؟

درود بر شما

واما جریان آن سکه ها؛
مستند "نو سال"روایت گر سال نوی ساده و صمیمی و خالصانه اس،که آقای فرهاد مهرانفر،کارگردان این مستند هستند.
ولایت ما هم،
سکه های هفت سین رو،توی کاسه ی مِسی .به همین شکل می اندازند.
وخوب.هر چقدر گشتیم.نسخه ی کامل این مستند رد تماشا کنیم.نیافتیم اش
سال ۹۱.دایی کوچیکه.نسخه ی کاملش رو ،توی سی دی .برام آورده بود.ولی الان.نسخه سانسور شده اش.توی نت موجوده.مثلا آنجا که.دختر خانواده.با تنگ ماهی .می ره لب رود.سانسور شده
مثلا سکانس مرمت دیوارِ کاه گِلی،سانسور شده
مثلا بنفشه و پامچال چینیِ دو خواهر،سانسور شده


ممنون از دقت و توجه ی شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد