<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

284

نظرات 12 + ارسال نظر
کبری دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 15:58 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

همون شکلک های بوسه شماااا دیگه اجووو

عزیزم:-*:-*:-*:-*

کبری دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 15:51 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

:-*:-*:-*

وای..اشن ده چی سی دی؟

کبری دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 15:31 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

خدا نکنه آجی جونـــــــــــــم همیشه زنده و سلامت باشید عزیز دلید شماااا
هوووووم

هوووم:-*:-*:-*

کبری دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 14:47 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

تو یک کلمه حرفم که گفتم واردم چقدر دنبالش حرف داشتااااا خودم خبر نداشتم

تی جان ره بمیرم ایته پیران عروس دونباله دار دوکونی کبی جان:-*

کبری دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 11:44 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

خودم واردم

واردی؟!
بهتر بینی از نظر من اینه که! منو تو قبر کسی نمی زارن..ایضا کسی رو تو قبر من نمی زارن.
پس کاری به اون چیزا و این چیزا ندارم.
هرشخصی مختارهست هر جور دلش خواست رفتار کنه!
قبلا هم عرض کردم خدمتت....اون زمان ارباب ها و خان ها...هر دختری خوشان میومد می بردن..
بعد به قول خودشان تاریخ مصرف شان تمام میشد..می فرستادن کارگری و....
حالا خونه حاج آقا کجا و خونه آن ارباب هاو خان های پفیوز نامرد کجا!!!
پس یقین داشته باش...دختر ها از خدا شان بوده! چون شخصیت شون محفوظ بود وهست وخواهد بود..وایضا مال اموال ملاک نبوده.
مالی که به زور تفنگ و به آتش کشیدن انبار های کشاورزان جمع آوری بشه...(آقاجان اینا برام تعریف کردن)وای بحاله
+خدای نکرده جسارت به ارباب زن ها و.... هرکدام کلی درد و رنج کشیده اند
حالا چشاتو باز کن!
منو نگاه کن




شما هم اولین نفری نیستی گفتی؛واقعا این چیزا و.....
قرار نیست هرآنچه من نپسندم دیگران هم نپسندن!

کبری دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 11:21 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

اتفاقا هوای امروز دیارمون رو دوست میدارم بریم پس پشت

ماجان!؟
کبی رو راهنماییه نما

کبری دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 11:01 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

اوهوم ...
آجووو جان واقعاا این چیزااا بهتر بینی هست ( تو این چیزاا هیچ کسی نمی تونه من رو قانع بکنه ) حرف خودم رو فقط و فقط قبول دارمااا بس ) هرجایی هم بشنوم چیزی ببینم بشدت برخورد خواهم کرد بزرگ و کوچیک و پیر و جوان ندارند
یجایی خوب نوشته شده بود
اگه خدا هم چند زنی اعتقاد داشت همراه حوا هم چندتا زن دیگه ایی هم می آفرینید ( همین و بسسسسسس ) حالا ممکنه شماها از این یه برداشت مختلفی داشته باشید
گفتم برداشت ها متفاوت هست

که روحتون پیشم هست اهاااا

اهن اهن :-*
من که هنوز چیزی نگفتم داغ کردی تو
ما جان؟کبی رو ببایستی دوباره ببریم پسه پوشتB-)
یکم هوا بخوره
.
هااا...روحم

کبری دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 00:24 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

که سانسور هاااا؟

م دونید چرا گفتم عصبی؟ بدین جهت که جلو اسم عمو جانتان شکلک عصبانیت گذاشته بودید ، بدبن جهت پرسیدم

اجوووو راستش رو بگید شما الان کجائیدکه دارید منو می بینیدددد

یس یس...:)
ببین کبی جون:-*باید قول بدی که عصبانی نشی
نگی باید خان عمو رو اعدام می کردن....چون قضیه اون بنده خدا رو بهت گفته بودم!خیلی داغ کرده بودی
یکم خوب تر ببینی بهتره.خان عمو دو گوش شنوا می خواست.نه زبان محاکمه کننده.
من یاد گرفتم
گوش بسپرم
گاهی لای صحبت های آن مرحوم،پرسشی هم می نمودم.
یعنی از صحبت های خودش سوال ناک می شدم.
ها..شکلک!صورت شون عصبانی بود...اینقدر قشنگ می خندیدنT_T
چشاتو ببند کبی جونم:-*حالا فرض نما پنج دقیقه بعد اذان صبح!
هنوز صداش تو سرم می پیچهT_T

.
من همیشه راست میگم کهT_T
الان خونه هستم!
روحمو فرستادم پیشت
کبی عزیزم

کبری دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 00:01 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

روحشان شاد و قرین رحمت

یعنی تا چه جاهایی پیش رویی کرده بودید ؟ ( نگران)

ثانثولی بود ( چی هست) ؟

خان عمویتان هم لابد عصبی شده بودن نه؟
شما از کجا متوجه شدید من عینکم رو نزدم

الهی آمین.

جاهایی که برف و بوران زیاد داره!!حیران و همان طرف ها:-!
سانسور.
چرا عصبی!؟
ایشان هیچ وقت با عصبانیت و...بامن رفتار ننمودن. همیشه....باران خانم صدا مون می نمودن.
ما شنونده خوبی هستیمB-)
دارم سی مای نازنینت را تماشا مینمایم:-*:-*:-*
ما جان!؟عینک کبی رو ببر براشB-)

کبری یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 23:42 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

هااااا
نچ نچ نچ تصور می کنم خونه عموی مادری هستم ( خیلی عموی شوخ طبعی دارند و خوشمان میاد ازشون ) آلبوم های قدیمی بی نهایت جالب ترند
تا این جدیداااا
کامل هم نمی چرخم

جان ها
خدا حفظ شون کنه
خدا رحمت کنه اموات شما رو عموی مامان جان مان بسیار بسیار خوش صحبت ببوده بودند.
یک تابستان ایشان را سوال پیچیه نمودیم...از سال چهل و یک ونیم سمت لاله زارو...تخلیه اطلاعاتی...یک جاهایی اصلا
ثانثولی بود
خان عمو بودا...
جان من عینک تو بزن نیگا نما

کبری یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 23:26 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

یس یس تیغاش کاملا مشخص هستش (خنثی)
خب نمی تونم تصور کنم ( خاله ندارم که بخوام دختر خاله داشته باشم )
وااااای اجووو منم آلبومی چیزی می بینم فقط سوال می کنم این کیو اون کیه این الان کجاست چه کاره شده و از این حرفااااا
که جیگرتان ها؟
عناب میدونم چی بید اجووو قهوه ای سوخته
میخوام سمت راست شم چرا چپ اجووو
خب سوالاتم فعلا تا همینجا بوده

مشخصه ها!؟

خب تصور کن..خونه عمه تان ببودی! حالا هر کودوم مد نظرته...فقط فیلم مهیج فعلا نبین
آفرین..همش بپرس از صاب عکس ها
که جیگر عجیج مان
یکم با دقت سمت چپ عکس وببین
پس فعلا کامل بچرخ

کبری یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 21:14 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

درخت چیست اجووو
ولی خیلی خوبه میشه هااا بعضی چیزا رو بنویسید که من سوال نپرسم

این همون درخت عناب...نااااس منه اینقدر تیغ های باحالی داره

ببین کبی جونB-)تصور بنمای...شمارفتی خونه خاله دخترت...بعد طفلی رفته آلبوم آورده که ببینی...،بعد بعضی چیز ها رو بالا سر..بغل سر...تک پر عکس ها نوشته باشه که..
قبلا هم گفته بودم بهت!؟تماشای آلبوم رو دوست دارم؟هرجا برم نگفته میارن ببینم!؟ چون معتقدهستند عین شیش ساله ها عکس میبینم و سوال میپرسم
بله میگفتیم؛این تصویر متعلق به درخت عناب جیگر باغ مان ببوده است
ولیکن خارهای بسیاربسیار وحشت ناکی بداشته است...وایشان را شاید بتوان درخته نام نهاد..چون میوه هاشم همین رنگه
حالا یکم مایل به سمت چپت شو B-)
حالا هرچقدر سوال داری بپرس عجیجم:-*:-*:-*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد