<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

تکه ی ماندگار!

                                                                   


توی ذهنم شروع کردم به چرخیدن.پر کشیدم به سالهای دور ، روز اول دبستان ،میرزا عبدالله : پسری که کت وشلوار  سرمه ای تنش بود من هم کت و شلوار سرمه ای داشتم.

شاید به خاطر همین شباهت در صف کنار همدیگر ایستادیم و توی کلاس هم پیش هم نشستیم.

همان روز هم بود که زنگ تفریح از جیبم یک مشت بادام و کشمش در آوردم وتا شروع کردم  به خوردن ،گفت ؛چند تا چند تا می گذاری توی قبر؟؟

ازش خوشم آمد و بهش تعارف کردم. واز همان روز با هم دوست شدیم.

یک جورهایی سرنوشت مان شبیه همدیکر بود ،هر دو آرمان هایی داشیم ،و هر دو ناتمام ماندیم.

همیشه با یادش دو تصویر موازی در ذهنم جان می گرفت،روز اول دبستان که آمد کنارم ایستاد ،و روزی که کنارش ایستاده بودم و باور نمی کردم نیمی از اندامش دیگر وجود ندارد.


-تکه ای از رمان "تماما مخصوص"صفحه ی 294


 +تکه ای که در ذهنم ماند.

           

                                                 می لی جه ؛میلیجه =گنجشک.

صداش کردم؛لطف کردن و برگشتن.

Moin-ey  darigh

نظرات 14 + ارسال نظر
کبری سه‌شنبه 6 مهر 1395 ساعت 11:36 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

من از خودم راضیم اجوووو من تپلی نیستم کهههه
هرکی بهم میگه تپل چشاش تپلی می بینه هاااااااا باور بفرمائید به جان ملا یعغووب الان

خدا رحمت کنه اموات شما رو ؛ملا یعقوب کی مرحوم شدن ؛باور بفرما روح شان از اضافه وزن تان در مشوش بسر می برد؛شایدم از تپلی بودن تان رضایت دارن

کبری سه‌شنبه 6 مهر 1395 ساعت 11:27 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

یعنی امکانش هست بپوشممم شلوارررر پاره موره بشه نه باری همین دیگه

ای وای؛دکمه ی شلوار محکم برخود کرد به پیشونی فروشنده
همین دیگه ؛باید رجین بگیری

کبری سه‌شنبه 6 مهر 1395 ساعت 11:18 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

اجوو همون نره ماهی اشپل داره رو می گید دیگه نه
اجووو من که شلوارم نمیخواااااااام
بگید باربی خودشون می دونند چیه

یس یس :
هاااا باربی ؛ طفلی خودشون داغان میشن

کبری سه‌شنبه 6 مهر 1395 ساعت 11:05 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

حراجی رو هم عشقه
اجوو ته انباری نباشه فقط
البته از دوست هرچه رسد نکوست پاره باشه وصله داره ( پینیک )

خاطر مبارکت جمع؛جنس خوب رو ارزون میخریم ؛فقط سایز مبارک شما رو.حتمااا باید بدونیم:البته اگه اشکالی نداره؛دور کمرو...
پینیک زده

کبری یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 23:04 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

نمیدید ؟ هوووووم عب نداره اجووم یکی دیگه برام خریداری می کنه اجو کیسه رو شل کنید که حسابی می افتید تو خرج هاااااا

بزار فصل حراجی ؛دوتا میخرم برات
دیگه چی لازمی گلم؟!خمیردندون داری

کبری یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 21:31 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

اجووو یعنی کت مترسک رو می دیدمن بپوشمم اجووو
اجووووو حالا تازه باشه خوبه هااا پاره موه باشه

دیگهه پسش نمیدم...
پاره پوره هم باشه؛خودم رفومیکنم براش

کبری یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 16:38 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

کت به کارم نمیاد اجووو کت مال خودتون

جدی!؟پس میزارم واسه مترسک خان جانه خودمان :-P

کبری یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 13:53 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

بارونی و چترم هم داره ؟

کت وچتر داره ؛کت مرغوب

کبری یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 10:53 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

خب مال خودم دیه

إه تی شین بو
ایته دسکش هم نهایه

کبری یکشنبه 4 مهر 1395 ساعت 01:34 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

وقتی متن رو خوندم یه حس خوبی بهم دست داد
در ضمن چکمه صورتی خوشگله

ازطرف ما وایادی مان از احساس خوبت تشکر نما
اوه ؛فقط همون اشانتیون پستونک داره

مهناز جمعه 2 مهر 1395 ساعت 00:03

باور بفرمایید من هم وقتی داشتم می نوشتم آن را یاد لپ های کلوچه ای شیخ کبیر افتادم
خدا نکند! الهی زنده بمانی برای من باران مهربانم
ممنونم از لطف همیشگی ات و ممنون از اینکه بی معرفتی های مرا با معرفتی سرشار از محبت پاسخ می دهی باران جانم
(ای وای دیابت مامان من از نوع عصبی اش را دارد ...از آن قندهایی که با عصبانیت زیاد میشود ) الهی همه ی بیماران شفا بیابند به خصوص پسرخاله ی نازنین شما
ایمیل! اوه ممنونمممم... نه خیلی وقت هست سراغش نرفتم... چشم الان میگیرمش

اووه!اووستاد ؟قدوم شما جواهرآسای ببوده ؛زین پس مارا با القابیه هاتان آواز ننما
بله ؛لپ های شیخ کلوچه سان وکشیدنی سان ببوده
بگذریم ؛
ما شما را بسی دوست میداریم ولیکن دختر بزرگ مانی ؛همین که از دور باآن همه مشغله سر سوزنی هم یادمان باشید؛ما را بس
جان عزیزو مبارکت بی بلا
(آخ آخ..اگربدانید مادرشان چقدر دلنگرانش هست... مامان جان شما بله. می دانم از آن نوع قند منشعش کجاست )الهی آمین

مهناز پنج‌شنبه 1 مهر 1395 ساعت 19:45

منم امسال خوندم اینووو
ممنون عزیزم... من هم دلتنگ شمام ..
هستیم زیر قدوم جواهر آسای شما
از حال من اگر بخواهی باید بگویم خوووبم و ضمنا از کلاس چهارم به کلاس اول شرفیاب شده ام امسال واااای بچه های کوچووولوووو
آغاز مهر را به فرزندان دلبند شما تبریک می گویم

باورکنین؛خوندم قدوم جواهرآسا....؛چهره مبارک شیخ با آن فیگوری که گذاشته بودن ؛درذهن مان پلی شد و بخندستم بسی.
الهی من برای معلمی مهنازی ام بمیرم مبارکا باشه عزیزم واااااای بسه های هوژولویی وناناسی
انشالله در هرپایه تحصیلی که تدریس میکنین ؛موفق وپیروز باشید (می دونم بهترینی )
باسپاس فراوان ؛فرزندان ما دس بوس تانند :-*(حمیدی-پسرخاله مان -مدتیه دیابت نوع یک گرفته )
+براتون ایمیل فرستادم ؛رسید؟!

شبدر پنج‌شنبه 1 مهر 1395 ساعت 19:30 http://fourleafclover.blogfa.com/

ای جان 1 چه عکس هایی و چه رنگ هایی . پرنده ها رو دوست دارم - خدا مراقب این پرنده کوچولو باشه .

جانتان بی بلا عزیزم
منم خیلی دوست شان دارم؛خصوصا پرنده های مهاجر رو
خداجون مراقب شبدر بانوی مهرورز مان هم باش

مهناز پنج‌شنبه 1 مهر 1395 ساعت 08:59

شما هم خوانده ای این کتاب را؟
فصل میلادت مبارک باران ِ جانم

بله.خوانده ام
بسی سپاس ؛عزیزه همیشگی وهنوز من
+دلم براتون تنگ شده ؛کجایین شماT_T

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد