فروغ فرخزاد؛
چه فراموشی سنگینی
سیبی از شاخه فرو می افتد
دانه های زرد تخم کتان
زیرمنقار قناری های عاشق من می شکنند
گل باقلا،اعصاب کبودش را در سُکرِنسیم
می سپارد ،به رهاگشتن از دلهره گنگ دگرگونی
ودر داینجا...
+گل باقلا مازندرانی؛دشمن دیرین ما.
√پیلی پیلی آوره.
عکس ها عالی هستند و انتخاب شما هم از شعر بسیار مناسب و زیبا بود . روزهای زندگیتون پر از ارامش باد بانوی پر احساس .
ازلطف همیشگی شما ؛بسی بسیارممنونم
ایضا برای شما عزیز نازنین