<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

تمرینی برای صبوری...

....

....

....

....

....

....

...

...

...

...

....

...


اَجی ماهی هوس کرده بودن؛ازاین جهت -چوپان دست به تور که مابهش میگیم"سالی"شد؛واسه ی مادر بزرگ هشتادو اندی ساله ی مان ماهی بگیره.

تصاویرخود گویاهستند ؛ اون ماهی کوچولوها-  به آغوش استخر برگشتند.همینطور اون قورباغه هه ،میگو هه....

√من ازماهی گیری خوشم نمی یاد؛فقط جهت همراهی برادر چوپان مان ایشان را مشایعت می نماییم :|

√ولی از رجز خونی بسی بسیار خشمان می آید. خصوصا مرد شریف باشد ؛نورالا نور می باشد. 

+شده تاحالا از دختربچه ای بپرسین؛چند تا داداش دوس داری!؟انگشت های دست راست شو بگیره سمت تون 

بعد بپرسین؛خب این یعنی چند تا!؟ ای بابا -بشمار دیگه!یک دو سه چهار پنج ،پنج تا؟!

پنج تا؟

گردنم شکت ؛آره آره آره!

نظرات 14 + ارسال نظر
کبری دوشنبه 17 آبان 1395 ساعت 12:14 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

یس یسس
.
.
.
. همچنین ممنونمممممممممممممممممممم

اوکی؛)
...
.
.فدا مدا

کبری دوشنبه 17 آبان 1395 ساعت 12:04 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

خومم عکس نی نی رو دیدم خندمم گرفت

...والا ازخنده فراتره ه ه

کبری دوشنبه 17 آبان 1395 ساعت 12:04 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

روح مادر بزرگتون شاااااااااد و قرین رحمت
خدا کلهم خانوادهتون حفظ بفرمایددددددددددد هزاران بار آمیننننننن

....
مرسی؛خیلییییی مرسی مهربونم

کبری دوشنبه 17 آبان 1395 ساعت 11:53 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

چوپان کی بید ؟ متفکر

همین داداشم اسمشو مادربزرگ مرحومم گذاشته بود چوپان -زن همین داداش میه خانم چوپان دیگه
کبی؟!ازتفکربدرآ جان زای

کبری دوشنبه 17 آبان 1395 ساعت 11:53 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

فدات بشم اجو جونممم

یس یس ماستم فشارو میاره پایین ولی خوب یادم هست عزیزم خدابیامرزم ماست ترش بودد همش توش شکر می ریخت ( به منم میگفت همین کارو انجام بدم ) ولی با مجازم سازگاری نداشت اصلاااا) خنثی

خدارحمت کنه عزیز رو
ایضا؛سازگارنیست که نیست.دیدین تو فسنجون شکرمیریزن!؟ خب من دوست دارم-

کبری دوشنبه 17 آبان 1395 ساعت 11:50 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

خب وقتی آدم ماهی می گیره بایدم ذوق کنده
ولی اگر من ذوق کنمم فوری دست ماهیمم به گمانم می افته تو رودخونه

کبری دوشنبه 17 آبان 1395 ساعت 11:05 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

ای جونممم اجوجونمممم خب خدا رو شکر که الان بهترید
اجوو پرتقال میل نکردید چون پرتقال ترش فشار رو میاره پایین هااا
خداجونمم مواطب اجو جون جون جونم باشیددددد
دوست دارم اجی نازمممم

جونت بی بلا گل دخترجانمممم
نه پرتقال نخوردم- انقده فکرکردم به این نتیجه رسیدم که؛جمعه یه کوچولو ماس خولدم

جدا عرض میکنم؛منم دوست دارم وبرام عزیزومحترمی
ممنونمممم از مهربونی هات

کبری دوشنبه 17 آبان 1395 ساعت 10:51 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

ممنونم اجوجونممممم
همچنین شما خانواده شما رو (آمین)
همچنین اموات شمارو
یس یس گفته بودیم عزیزجونتان سید هستند
هزار ماشاء الله به زنداداششمون آفرین بهشووووووووون خوب معلومه از داداشیمونن واردترنااااااااا باید بگم ایول بهشوووووووووووون (کوچه بازای گفتمااا)

قربانت بوس بوس:
بله؛جدا وارد تره-وایشون ازاوشون یاد گرفته-هی ذوق داره
هی ذوق داره
هی ذوق داره

ایول به خانم چوپان

غ ـزل دوشنبه 17 آبان 1395 ساعت 08:35 http://life-time.blogsky.com/

موفقیتش خیلی به دل میچسبه اینجور کارا

موافقممم؛ غ-زل جان

غریبانه دوشنبه 17 آبان 1395 ساعت 07:16

وای ببین تازه صبحانه خوردم ..
.یکمی به ما رحم کن
اون غورباغه چی بود
حالم بهم خورد
همچین با خیاااااااااااااااااااااااال راحت داشتم نگاه میکردم که یهووووووووووو

من از شما و آن نی نی عجیج عذرمی خوام
ببخشید
اون غورباغه هه توی تور گیر کرده بود-داداشم گفت ؛زیر گلوش رو قلقلک بدم؟!
ببخشید ماجان!؟لگنو بیار
ببخشیدبهارجون

کبری یکشنبه 16 آبان 1395 ساعت 23:22 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

خدا هم شمارو و هم داداشیتون رو براتون نگه داره ( هزاران بار آمین )
داداشی یعنی پشت اجییییییییییی
من که عاشق داداشمممممممممممممممم

مچکرممممم -ایضا شماهای عزیز دل
صد درصد
خوداجانی تو با تی برارجانه درپناه خودش محفوظ بداره وایضا شیمی پر و مارجانه
اصلا لاکوکان باید برارررر بدارد

کبری یکشنبه 16 آبان 1395 ساعت 23:21 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

سلااااااااااااااام خدمت اجی بارانی جونممممم
خوبین ؟
خوشین؟
سلامتین ؟

سلام به روی ماهت -کبری جونممممم
بحمداله
الحمدالله
خداروشکر،بهترم.دیروز سرظهری فشارم پایین بود-نمی دونم چرا!؟هرچی فکرکردم یادم نیومد چی خوردم!؟یکم سرم خوردم -بهترشدم.خدایاشکرت
ممنون -ازاحوال پرسی هات

کبری یکشنبه 16 آبان 1395 ساعت 23:20 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

خدابه مادر بزرگتون عمر طولانی عطابفرمایددددددددد
هزاران بار آمین از طرفممم روح ماهشون رو ببوسیییییدددد خیلی زیاددددددددددددددددد

داداشیموننن چه راحت قورباغه رو گرفتند دستشووووووووووووون ( خونسرد)
ماهی آخری رو باحاله

سپاسگزارم -وعمرطولانی به پدر مادربزرگوارتون وایضا عزیزانشون عطا بفرمایدددددد
پدربزرگهاو مادربزرگهای مرحوم رو ؛قرین رحمت....

حتما از طرفت میبوسمشون -گفته بودم سید هستند!؟
آخ ازاین داداشی و کارهای عجیب وغریبش یعنی کلللل روستا که هیچ-چهارتاروستای اطراف هم ؛میشناسنش-شیطااااان
من از ترس همین بورباغه ها -که یه وقتی نیان از رو پاهام رد نشن-چکمه می پوشم -میرم دور استخر یا کتونی
خونسردددددد
هااا-بلاخره ماهی آخری رو -تور زد
√خانم همین داداشم -ماهیگر گیریش حرف نداره

شبدر یکشنبه 16 آبان 1395 ساعت 18:14

تصویر اون ماهی های کوچک نازنین غم انگیز بود ، اونا زندگی رو دوست دارند باهاشون مهربون باشیم ،

چشممممم -هستیم بانوجان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد