<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

.

....

....

....

مصیبت ما سر تماشاکردن سریال ها....یکی دوتا نبود که!!

تابیایم مرد شریف رو مجاب کنیم ؛جان من یواش تر ذوق کن!!مامان تلوزیونو خاموش میکنه ها!!

هیچی دیگه -سریال تموم میشد.

حالا دختر ناوارو هیچ!،……

خاله ی محترم این بچه ها!! رو کجای مخیله ام بگذارم آخهههه..؟!

بد تر از اون-چوپان وسط سریال یادش میومد که؛مشق ننوشته!!!مجبور بودی بری فوتبال دستی!؟حالا بگو چیکارکنم!؟ هیس!!مامان بیدارمیشه!یکم یواش تر چکن بزن!!جان من چیکار کنم!!فردا بوشویی هاتو معلم در واکود بگو؛اجازه خانم میشه بچه تو نو بیارین سر کلاس!؟جو کلاس عوض بههه...مشق پشق ملغا...آسه گب نزن!من بشتاوم  أشن چی گیدی....

فردا -چوپان -بمحض ورود معلم.....پرسش نمودن و کسری از ثانیه ز کلاس مبارک تا پایان زنگ اخراجیه میشن 

وچونان...  زخمی گون...طلبکارانه گفت؛دیدی چیکارکردی!؟اصن می معلم مردای داره!؟تا زای بداره!؟...

 نع!من اصن نخندستم.فقط اشک هام یک ریز جاری شدن....

گفت ؛فردا باید همراه اولیا برم....حلا  چکارکنم!!؟به مامان که اصلا فکر نکن.بزار پدرجان بیار ببینیم چی میشه...

بعد چند ساعت یهو به ذهنم رسید به پدر جان نگیم!!گفتم بریم پیش مادربزرگ-ایشون مدیروناظم رو میشناسن...

رفتیم تا جریان گفتیم؛خدابیامرز یک ربع فقط غش غش خندیدن...اسم معلم رو پرسیدن -چوپان گفت؛ایشون هم.متعجبانه گفتن؛این که فامیل مونه!!...

القصه ؛ساعت به وقت مراجعه به دبستان -مادربزرگ سر راه قراربه چوپان ملحق شدن و....نتیحه این شد سریال تماشاکردن ما جز درد سر چیزی نداشت!!مادربزرگ پادرمیونی کردن و پایان زنگ هم خانم معلم دعوت شون کردن منزل شون!چوپان مشق و اضافه مشق نوشت....

 مردشریف!!ساست باش برارجان! زاکانه خالایه چیکارداری!؟

نظرات 12 + ارسال نظر
کبری سه‌شنبه 2 آذر 1395 ساعت 14:00 http://daryamkdj222.persianblog.ir/


کبری سه‌شنبه 2 آذر 1395 ساعت 13:54 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

منم مثل شما تو اجتماع نیستم
خونه ام بیشتر
نمی دونم اجوو یه چیزی گفتممممممممم

باشه.
حالا یه چیزی گفتی -دیگه نگو

کبری سه‌شنبه 2 آذر 1395 ساعت 13:39 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

چرا از کلمه میشین استفاده کردید ؟
مگه شما جزو ما خانما نیستید اجووو؟
باید می گفتید می شیمممم ( متفکر)
اجوو اگر مردایی که به سن چهل و یا پنجاه برسنددد مثل قبلشون باشند موردی نداره ولی اگر تغییر کنند و.... من کلاا دیگ کاری با این جماعت ندارم

خب!؟واسه این که حتما همه ی خانم ها تو این سنین چونی که فرمودین نمیشن...وایضا آقایون.
ازنظر من شما تو اون سنین هم میشین.همین.
حالا نمی دونم میشیم نمیشیم شیم شیم هشتیم...
تغییر ازچه جهت!؟
مثلا پیرو غر غرو!؟
وچرا دیگه!؟ دیگه کاری با این جماعت ندارین!؟
خب من چون خانه دارم اطلاعاتم کمترازشماست.
شما تو جامعه بیشتر در رفت وآمدی...

کبری سه‌شنبه 2 آذر 1395 ساعت 13:28 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

نه اجووووووووووووووووووو من کی گفتممممممممم خانم چهل تا پنجاه پیرن والاا همون شصت ساله رو هم من پیر نمیدونمم اجوو هشتاد به بالا رو میگم پیررر
اجوو چرا حرف میذارید تو دهنم اخههههههه
چهل و پنجاه که نسی نیستتتتت
اتفاقا من خودمم خیلی این سن رو دوست دارممممم چون شخصیتشون کامل شکل گرفته و یه خانم فوقالعاده هستند نحوه راه رفتند
نشست و برخواست حرف زدن و خیلی از چیزای دیگههههه
این سنین بهترین دوران سنین یه زن هستش
اجو من کاری به شخصه با گروه مذکر ندارم بیخیال اونا روووووووو فقط و فقط گروه خودمون رو عشقققققققققققق

یقین تو این سنین جیگر تر میشین الهی که صد ساله بشی ننه کبی بشی..پیر شی..خیر از جوانیت ببینی مادر
ولی من بیخیال نمیشم.یعنی دیدن برادرها و...ایضا برادرشما چه فرقی میکنه..؛تو.این سن کلی موجب کیف هر خاهری میشه
اینجوری هست که گروه من و.گروه برادران....به تعادل میرسه. کلا اگه نباشه وجودم لنگ میزنه.
عین کفه ترازو -باید وجودم میزان باشه.ولاغیر حالمم بهترمیشه.
اصن راجب چی داشتیم حرف میزدیم چرا به یاد نمی آورم آخ معدم

کبری سه‌شنبه 2 آذر 1395 ساعت 13:17 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

اجی اگر بدونید چقدری خندیدم
آره والا عینکم رو نزدم پوزش اجوووووو
اجوووووو یکبار گربه سمتم داشت چنگ مینداخت ولی خدا رو شکر دستش بهم نخورد
ای جانم فدا مدای همشوننن، ولی اجو پیرا هم جای خودشون رو دارنااااااااا
هیچ اتفاقی هم نمی افتهههههههه هیچچچچچچچچچچ اجوو
مثلا یه خانم پنجاه و یا چهل رو می بینیدددد البته تو دوست و فامیلاااا و آشنااا
مثلا موهاش رو رنگ کرده و روسری و یا شالی خریده و یا لاکی زده و آرایشی کرده و بهش بگیدد چقدر ناز شدید چقدر بهتون میاااااااااااد ولی قلبتاااا باشه هاااااااااا نه الکیییییییی یعنی با تمام وجودتون باید بگیددددددد شک نداشته باشید هیچ اتفاقی هم نمی افتهه
خیلی کیف داره اجو خیلیییییییییییییییییییییییییییییی

خب من حواسم بهت هست دیگه-عینت تو بزن
قربونت پوزش لازم.نیست که
یعنی واقعا یه خانم پنچاه ساله یا چهل واندی ساله درمرز پیری هست!؟ پس نیکی جون که بینابین هستن ؛چه خوب موندن
ودقیقاااااا درست میفرمایی
ولی تواین سنی که شما فرمودی-جز بهترین سنینی هست که-یک آقا میتونه سپری کنه
وفکرکن نازش بکنی -چقدرپر رو میشه
اصن زنگ بزن صدو من نانم چند برن ببرنش پدرسوخته بیتربیت رو



کبی فرار

کبری سه‌شنبه 2 آذر 1395 ساعت 12:57 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

وااا اجوو مگه فقط بچه هاا رو ناز می کنند ؟
من چه کوچیک چه بزرگ خوشم میاااد نازشون بدم چون تو چشمااشون می بینممممممم که خوششون میاددددددددد ( آجوو یکی که سن وسالشون پنجاه و یا چهل به بالاست رو ناز بدید ) یه لبخندی رو لبشوننن میاااد
من عاشق این نوع لبخند هااااااا هستم
اگر امتحان نکردید امتحاننننننننننننننن کنید جان دلممممممممم

بچه ها که یقینا باید ناز بش چون عین گل میمونن
مگه عینک نزدی ؟!!گفتم پیچا -پیچا یعنی گربه -گربه رو هم نازبکنی خوشش میاد ویکم بگذره چنگت میزنه
همین بین چهل وپنجاه -اوکی -یه لبخندی!؟؟گل از گلش میشکفه اصن
هاااا.....لبخند ملیح و...
چشم.امتحان میکنم -فقط هراتفاقی افتاد مسعولش شمایی ها تی جان بیذبلااا

کبری سه‌شنبه 2 آذر 1395 ساعت 12:32 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

اجووو منم می تونممم شل گازی بگیرمم اگرچه من اهل شل گازی این چیزاا نیستمم همون نازتان می کنم کافیه

ایشه مگه من پیچا هستم فقط پیچا ها رو نازمیکنن

کبری سه‌شنبه 2 آذر 1395 ساعت 12:04 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

اوه..سیفت گازی

کبری سه‌شنبه 2 آذر 1395 ساعت 11:11 http://daryamkdj222.persianblog.ir/

سخت ترین کار دنیا دوران من همون مشق نوشتن بود
اجوو واقعاا برنامه هاای مناسب سن و سال برای ما طفل معصوم هاا نمی ذاشتن متاسفانه

آرههه..موافقم. واثه پسر بچه ای مثل چوپان خیلی سخت تر
بله بله...متاسفانه.خیلی اسف باراصن

غریبانه سه‌شنبه 2 آذر 1395 ساعت 08:38

من برم به کارام برسم با اجازه

برین خداپشت پناهتون
نهارچلو گوشت بپزین

غریبانه سه‌شنبه 2 آذر 1395 ساعت 08:08

اخه ما خیلی بچه مثبت بودیم....

ما خیلی خوبیم....

غریبانه سه‌شنبه 2 آذر 1395 ساعت 07:37

یادش بخیر...
اصلا دوست دختر تو فیلمای خارجی به اسم خاله دوبله میشه ...مثل ماری جوانا که بهش میگفتند اسفناج تو فیلم ملبان زبل

بله!یادش بخیر
جدی!؟یعنی این خاله ی بچه ها نبود!!؟؟؟ من چرا ملتفت نبودم من چرا بی مطلع بودم
اوه...ملوان زبل

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد