....
.....دم دمای غروب ؛ با اون حجم رطوبت؛کنارآتیش فازخوبی داره!
بعد گرم شدن و،دلمون خواست ؛خورشید رونماشا بنماییم ؛مگرباآن حصارهای سمت راست وباقی معضلات...
...القصه رفتیم آن وری که حصارندارد:دلمان خواست دُرفک هم ثبت ذهنی همان روز شود:)
بله می گفتیم؛اینجایی که ایستادیم جهت نماشایه خورشید خانم؛اگر بوجه اش چپاول نشده بود الان حاظروآماده بود
چی!؟اوه!؛حواسمان نیست که!!از اطاق فرمان اشاره نمودن که؛دِاگه آماده شده بود!!می تونستی بری وسط اتوبان ب ایستی!؟که چی!؟تماشای خورشیده!؟/خدارو چه دیدی!؟شاید اتوبان رو بند آوردیم!؟شماحرص نخور:|
تصویر فوق جاده فرعی هست که؛میرسه به رشت!!منتهی مه عجیبی دید مونو به یک متر رسونده بود!!
خیلی وقت بود ؛چنین شبه مه آلودی روتجربه نکرده بودیم.
+مامانم خیلی بیشترازمن ؛ترسیده بودن.:(
√*دوئل درآینه.