<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

گیله زن ها!

....

از پل که گذشتیم ؛سخن دوست خوش تراست...(منظورم اون پله چند پست پیشین هست) 

پدر کشاورزنیست!(شغل دوم شان کشاورزیست)طبیعتا جزء پوران به امید گنج هم ؛نیست نبود ونخواهد بود؛....چه خوب خواند "همای" 

او خواند که؛

خدا در روستای ماست 

خدا در روستای ما کشاورز است 

خدا را دیده ام با کارگرها مهرمی کاشت 

ایمان را درو می کرد

خدا روی چمن ها می دمید و می دوید از روی شالیزارها 

بله میگفتیم؛آن کارگرهای روزمزد عزیزتراز جان جزء همان خانم های روستایی هستند که؛انسان شناس آن هم جزء انسان شناسان متخصص ایران که بیش از سه دهه به تحقیق درباره جامعه و فرهنگ ایران به خصوص منطقه فرهنگی گیلان پرداخته؛ولیکن  دکترای خود را از دانشگاه "پرووانس" با پایان نامه ای در باره گیلان دریافت نموده ونکته قابل توجه ایشان در مورد پژوهشهای گیلان که متذکر شده اند چونین است که؛

تمام فنون کاربردی مردم گیلان رابطه ای دقیق با روحیات و فرهنگ آنها دارد.نوع خانه ها ،معماری های سنتی ،آشپزی ،تقسیم کارو....در گیلان به خوبی روحیات مردم را نمایش میدهد.درتمام دنیاکارهای زنان روستایی معمولا با دست ، بدون ابزاری ساده وابتدایی انجام شده...ولی در گیلان در چند مورد خاص میبینیم زنان از ابزارهای پیچیده و مشکل استفاده میکنن که باید اصولا مورد استفاده مردان باشد.حال آنکه همین زنان همزمان کارهای خاص زنانه را درکنار این مشاغل به نحو احس انجام میدهند..علتش روحیه و فرهنگ این منطقه است که درآن مقام زن نسبت به سایر نقاط خاور میانه بالاتراست...

لازم به ذکر است ؛پروفسور کریستیان برومبرژه -گیلان شناس فرانسوی همواره از سر عشق به گیلان ،گیلان را "میهن دوم " خود خطاب می کند-وعنوان نمودن که"گیله مردفرانسوی" هستم.(ایشان را درویکی پدیا دنبال کنید)

بله میگفتیم؛ ایشان ؛مسلط به گویش گیلکی هم هستند..باکی نیست متهم به بیگانه پرستی...بشویم ؛که هرچه هست که هرچه نیست مان ازآن آشنای  ننالیده هست و بس!!...ولو این که ما تحصیل کرده و...کم نداشتیم.یکیش (هوشنگ پورکریم تحصیل کرده سوربن؛ایشان را هم در ویکی پدیا دنبال کنید ) 

بگذریم. 

بله چاوشی قشنگ خوانده ؛ازتو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران...

خب!!مثل این که خیلی از آن خانم ها و..دور شدیم.

آنان جهت وجین شالی ها آمدن؛همان علف های هرز که مخل نفس گشیدن آن بوته های سبز می شود..ولاکن رنجورشان می نماید...

البته مقدار زمین آنقدرها نیست که نیاز به کارگرو...داشته باشد؛وقتی تماس میگیرند که؛ممدآقا ما هم بیایم!؟ممدآقا روی نه گفتن ندارد ولیکن تشریف می آورن...بعد موقع گرفتن شماره؛حواسشان بود که؛ازاین جهت با زن ممدآقا هم تماس میگیرن؛که ممدآقا خانم!منو همساده ام داریم میایم! القصه زن ممد آقا خیلی خوب بلد است نه بگوید...اما ؛ پاسخش آری ست...

خدا در روستای ماست 

خدا در روستای ما کشاورزاست

√ ما خاطره ای از کدخا و خان و ارباب رعیت...نداریم.وچون ندیدم و...نمی توانیم بگوییم که؛ برادری بین خداو...واین قهروشاکی بودن ز کدخدا...باقی ماجراو...

از پدربزرگهای کشاورز مان هم پرسیدیم ؛نظرشان منفورنبود؛اما دیگرمردمان- چرا!! بشدت شاکی!!

بهرجهت ما که ندیدیم.راست دروغ -پای خودشان ؛چون فرزند همین ارباب همساده دیواربه دیوار -شالیزارو.،،ایضا نوه ها همبازیهای مان،...هرچه دیدیم  مهرو محبت ودوستی...بود و هست و خواهد بود.

القصه؛فرض بفرمایید زمینی باچهار نفر تا ساعت هفت و نیم عصر وجینش ب اتمام می رسد...با هفت کارگر چه ساعتی!؟هشت تا!؟ازاین جهت است که؛ازدید بعضی های حساب کتاب درست و...باهم جور در نمیاد..اما موقع برداشت محصول ؛کوپه ها و دسته های درو شده و خرمن و برنج صافی ؛عجیب است که برسی ها و فایل اکسل ،ستوانسیون محاصبات...بیش از آنچه که باید بوده است؛ که هی بگرد ببین که چه؟؟؟

که باز ندا می آید؛ ازهمان دست فرستادی ازآن دگر گرفتی ست جانه پسر جان!!

خدا ازآبشارکوه های روستا جاریست 

خدا در روستای ما کشاورز است

خدا در روستای ماست...

.....

+ ( تصویر پیش رو؛ریحان وحشی "عطروبوش با ریحونِ -سفید و سیاه -سبزی خوردن فرق داره")

 √ مردشریف همراه  "همای " میخونه؛ریحانه ریحانای...

تصویر پیش رو؛حیاط یکی از منازل مربوط به جلگه ی مرکزی رشت؛در موزه میراث روستایی گیلان است.

باکسب اجازه از آن خانم ؛که مشغول تهیه ی یک نوع نان برنجی مربوط به مردمان شفت و فومن است ؛ثبت تصویرنمودیم.

موزه میراث روستایی در ویکی پدیا دنبال کنید.

اگر نامی از گیله مرد فرانسوی نبود؛ متعجب نشوید و پرتقال فروش هم سرجایش هست!!

نظرات 3 + ارسال نظر
ارغوان سه‌شنبه 23 آذر 1395 ساعت 17:11

ممنون برای پاسخ.
چون داشتم فکر می کردم تو این فصل هم هنوز سرسبزه؟!
ممنون

فداتون بشم
اگه آذرماه برف نمی اومد....تا حدودی سرسبز می موند...یخ زدگی بعد برف ؛ گندم رنگشون کرد
عزیزمید ارغوان بانو

مترسنج سه‌شنبه 23 آذر 1395 ساعت 08:48 http://dar300metri.blogsky.com/

به این زنها میشه گفت: نامردهای مرد!
لینک مرتبط:
http://timarestan.blogsky.com/1390/04/26/post-128/

لینگ مرتبط+ تیلر وتراکتور و...
+ چندوقت پیش به یکی از دوستان مجازی گفتم؛خیلی آقایی.(همون خیلی خانومی -خیلی بیشتر)
منتهی نمی دونستم ناراحت میشن وبهم گفتن؛به هیچ خانومی نگو که خیلی آقایی!!هیچ وقت.
فقط گفتم.چشم.ببخشید.شما خیلیییی خانومی.
حالا همین رو به یکی از هم ولایتی های خودم میگفتم ؛ سال شون نو میشه...همون موقع ها که توپ درمیکنن...آهنگ پخش میکن..
√. منتهی عروس هایی که از شهرهای دیگه آوردیم...خیلی خوششون میاد. وچقدر خوب نشاء شالی رو بلد شدن...وایضا گیلکی حرف زدن رو...:)

ارغوان سه‌شنبه 23 آذر 1395 ساعت 04:39

چقدر خوبه که این زنان باور دارند که انسانند.
این تصاویر برای فصل الانه؟ یعنی پاییزه یا مربوط به گذشته ست؟

+باید متشکر پدران و برادران و...آنها میبود.
این تصاویر برای خرداد ماه سال جاری بود.
فقط تصویر موزه ؛برای سال 87هست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد