26_27؛آذر مجاور!

 .....

26آذر؛خان دایی تماس گرفتن که؛چرا خونه ای!؟پاشو بیا کارت دارم...

طبق معمول؛شال وکلاه ز ماه و-چارقد زشمس قرض گرفتیم و؛بسم الله...

خدارو شکر ؛یشمی حالش فعلا خوبه!!؛جاده هم خلوت120...یکم بیشتر...：|

....آقای برادرزاده معتقدن که؛اون ابرهای سفیدنقره ای ؛ابرهای پشمکیه آسمونن؛ شبیه ماستهای خامه ای نیست!؟چرا چرا؛باانگشت خورده بشه!!خامه ی شیرینی خامه ای چی!؟چرا چرا!!با انگشت خورده بشه!!...بگذریم.بگذریم!؟من الان دلم خواست...ای بابا!!!

رسیدیم؛همه دور اسختر جمع بودن (فکرکردیم ؛دیگه چه اتفاقی افتاده؟) سلام و احوال خوب تان چون است و چرا صبح صادق نیامدین و...(بعد که گفتند؛داریم برسی میکنیم ببینیم اصن تو استخرماهی هست یانه)

طبق معمولها؛چوپان تور پرتاب کردو....مردشریف را ماهی بدست مشاهده میکنید

 ویک لنگه چکمه ی آقای برادرزاده را:))

نام ماهی ؛آمور-ازخانواده کپورها. (علف خوار).

خان دایی گفتند؛فردا روز تعطیله؛ ماهی ها رو باکمک فری صیادوسماک باشی میگیریم؛هرچقدر لازم دارین(خواهر ها و برادر -خواهر زاده ها....)بردارین اگه اضافه ها رو  میفروشیم...

+فردا روز ؛یعنی  27-آذر؛یه روز یخی...اصلا قابل قیاس با روز قبل!؟؟؟نبود.(ابتکارچوپان؛ چترو بست به بیل؛)

یکی از اخلاق های خان دایی اینه که ؛ همه باید دور ورش باشن(البته اکثرگیله مردها چونن ایشون یکم بیشتر .منم دوس دارم سربه سرش بزارم/:)

ما؛بهمراه مامان جان و خاله جان ها و عروس کوچیکه وباقی زاکان کنارآتیش؛و آقا فری صیادسماک باشی درحال تور....

....

....صید اول 

.....چوپان ：)

....مرد شریف؛خوش خنده ：)

ماهی های ؛کپور نقره ای-آمور-بیگ هد...(ماهی فریز شده مصرف نمی کنیم؛ازاین جهت مازادها رو....)صندوق سماک باشی.

بعدِ ثبت  شد ن آخرین تصویر؛فرار بر قرار ترجیح ...(ازشدت سوز سرما)که دایی گفتند کجا؟؟؟؟گفتیم ؛چای تازه دم بیاریم؛)

+آقای فری صیاد سماک باشی بعد پر شدن صندوق...گفتن ؛دیگه دستام دارن یخ میزنن...بمونه برای فردا...

القصه؛هرکدام سهم خود برداشته ؛به انضمام دوست و آشنا و همساده های محترم. مابقی هم در سماک های کیاشهری خریداری نمودن.فرداروز هم ؛بیشتر از روزقبل ماهی  صید شدو همه متعجب!!!وماشاالله ...

*+خان دایی؛متولد"دی ماه" 47؛هست. لعنت به جنگ ...