<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

تو از هر در که باز آیی بدین خوبی و زیبایی /دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی

.... 

..,.پامچال وحشی 

....مسیر برگشت ؛

اینجا استخر یه سازمانی هست که ؛اجاره داده به یکی...استخر ماهی های گرمابی..گفتیم چند تصویر ثبت نماییم :)

....الان فقط مقدارکمی بچه ماهی هست...مابقی روصید کردن و روانه بازار کردن

.....

....

وقتی تو می خوانی مرا 

وقتی تو آوازم می کنی 

صدایت 

لایه ای از دانه روز بر می دارد 

و پرندگان زمستانی 

هم آوایت می شوند.


گوش دریا 

پر است از زنگ و زنجیر و زنجره 

از موج اوج حضیض....

*پاپلو نرودا *


....ونهایتا وارد میهن سیارشدن...که بعدتر به باغچه ملحق بشن...

نظرات 4 + ارسال نظر
ماه بانو شنبه 14 اسفند 1395 ساعت 23:13 http://gandom1370.blogsky.com/

به به چه عکس هایی حسابی خوش میگذرونی ها شمال زندگی میکنی؟

هر جا که هستی خوش باشی

شمال نه.گیلان زندگی میکنم.
بهم چنین.هرکجاهستید آسمان تان آبی آرام روشن

ارغوان پنج‌شنبه 12 اسفند 1395 ساعت 22:56

دزدی حلال کردی ننه جون! چقدر خوشکلن این پامچالها

تو پارک نزدیک منزلمون خونه هایی هست که حیاطشون با نرده فلزی از پارک جدا شده. دوتا خونه هستن که یاس دارن چه یاسهایی چه بوهایی!!
من هم داشتم تمرین دوچرخه سواری و ترس و افتادن و این حرفها می کردم که بوشون مستم کرد و گشتم و گشتم تا پیداشون کردم. هی وایسادم که بلکه یکی از صاحبخونه ها بیاد بیرون حیاطش من برای محکم کاری اجازه بگیرم، نیومدن. از شاخه هایی که بیرون زده چندتا سوا کردم و اوردم گذاشتم تو خاک و ریشه داد ننه جون! اما بعد تو اون سال یخبندان رفت
دوسال پیش اومدم ایران یه بوته خریدم خاکهاش رو تکوندم گذاشتم بین روزنامه نمناک و نایلون و اوردمش اینجا. کاشتم و موند. بعد که هوای خریدن خانه جدید کردیم، حریص شدم و از خاک درش اوردم گذاشتم تو گلدون که هر جا رفتم با خودم ببرمش اما جایی نرفتیم و باز بردم کاشتمش سر جاش. دیگه نمی دونم امسال قهر نکرده باشه باهام چون بدرفتاری کردم باهاش، بلکه جوونه بزنه
اینجا هم یاس دورنگ خوش بوی رونده هست اما بیشترش بی عطره. برای همین اینهمه خودم رو ذلیل کردم برای داشتنش ننه چون

قربونت گل دخترم...جونت بی بلا عزیز دل ننه باران
هوم!بااین "چه یاس هایی ؛چه بوهایی" معلق مان نمودین دختر جا ن م
وقتی میگین یخ بندان () عصر یخ بندان و... چه سالی بود آخه
الهیییی...من بمیرم که چطوری یاسو بردین اونجا ان شاء الله جونه میزنه...برید باهاش حرف برنید...ازطرف منم بگین (ننه باران عاااشق تونه :-*)
اگه یاس دورنگ زرد و سفید منظور تونه..اینجا خیلییی معطرهست.خیلی.
+سرانگشت تونومیبوسم بابت به تصویر کشیدن یاس و...باقی قضایا
√دوچرخه دوست میداریم بسی

minla پنج‌شنبه 12 اسفند 1395 ساعت 17:55

دیدم !! دیدم!! چکمه های ابی رو توی پست قبل پیداشون کردم و دیدمشون بههههله


وااای بریم برنجزار؟ میشه فردا صبح ساعت 9 بریم برنجزار؟ بریم شالاپ شولوپ کنیم توی اب های شفاف برنجزارها؟
خیس میشیم اشکال نداره بعدا ترش میریم حمام خب!

ولی میشه دمپایی چیزی بپوشیم ؟ من کف پام به چیزی بخوره که نمیبینم چیه یهو جیغ و داد و ابروریزی میکنم الکی ...
داغونم در این مورد

اگه شماره پا تون 36هست..من چکمه ی تمیز اجی رو میگیرم براتون..رنگشم باهم ست میشیم
لطفا جهت استحمامیه داوود ب وفور یافت می شود...(اجی داره) شما نزار تو ساکت..فقط لیف و..
دم پایی یخ میزنی عزیز دل م سرما و پشت بندش آنتی مانتی بیوتیکی و...
ازصدای جیغ تان ندیدم خوشتر...

minla پنج‌شنبه 12 اسفند 1395 ساعت 14:47

آخی پامچال های دوستداشتنی و عزیز

میشه توی اون استخر رفت و قدم زد توی اون اب شفاف ایا؟ هوسناک بود خب!

پایمان در گل فرو میرود آیا؟

الهی من تی او پامچال جول ره بمیرم minla جان ی
من با چکمه آبی بودم..همین کنارش موندم. اینجا رو باید بریم از نگهبانش بپرسیم.یقین داشته باشین درباتلاق گیرمینمایید
..ولی توی برنجزارهای آقاجان برفها آب شدن و کلی آب شفاف هست...
فکرنما بانو جان؛کف پای مبارک تان روی علفهای کف برنجزار..چه ماساژ گونی بشود حالا یکم بدویید..پیتکو پیتکو..توی آب های شفاف برنجزار..
اوه... چرا خیس شدین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد