:-P

.....

......

.....

.....

باهم پیام کوتاه خوانش نماییم؛

گویندکه ماه رمضان گشت پدید 

مِن،بعد به گِردِ باده نتوان  گردید 

در آخرشعبان بخورم چندان می 

کان دررمضان ،مست بیفتم تاعید

تی ریفق؛ابوالفتح(تی ریفق=رفیق تو ابوالفتح)

جواب پیام؛

بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد 

بگذشت شب هجران شوال پدید آمد 

ویریس ویریس عید ببسته

(پاشو پاشو عید شده)

.....

......

......

......

تصاویر فوق هفته پیش ثبت شدن؛متاسفانه بازهم اسم این گل رو نمی دونم ؛همولایتی ها صداش میزنن(مردمار پسرزن؛عروس و مادرشوهر)که مثلا همدیگه رو پشت کردن(ولی هرجور نگاه میکنم؛نشسته پهلوی هم اند)؛نیست قدیم ایام باب بود عروس بیارن توخونه ی پدرشوهر ؛بلاخره بین مادردختر کدورت پیش میاد عروس که جای خود داره.البته که؛عروس های صبور و نجیب ی هم سالهای متوالی بدون کوچکترین شورش واختشاش همراه طایفه ی همسر روزگاران را به سختی سپری نمودن و دم نزدن(پدرسالار یادتونه!؟کتی جون صبور بود؟جاری کوچیکه جنجالی طور؟؛)وایضا مادرشوهرها ی صبور...که یک مثلی هست میگن؛فلانی به عروسش میگه؛بوشو اوشتر می پسر یخ بوکوده_زامای دوسکول زنه کی؛می دختر دم بوکوده(قابل ترجمه نیس یعنی واژه معادل فارسی نیس.وگرنه؛)

بله میگفتیم؛ کدورت که پیش میومد ؛عروس و مادرشوهر در اجتماع دیده میشدن： )(：<--چون بودن؛ولیکن آی بهم لوچان میزدن آی لوچان میزدن ؛که نگو؛……،طفلی آن عروس صبور؛طفلی آن مادرشوهر صبور.

البته درخانه های مردان مقتدر کسی توان جیک زدن نداشت؛یعنی از اول برایشان مفهوم نموده می نمودن که ؛سرتون تو کار خودتون باشه ؛خاله زنک بازی و چرند وپرند موقوف ؛یعنی نسوانان از کت مبارک آویزان شده حساب میبردن که نگو!؛بی سروصدا مشغول زندگانی میشدن؛

اصولا سیاست کاری شان خشمان می آید؛که با دیگران(دیگران کید من نه ها)فرق بداشته ؛نه این که خدای نکرده ظالم ببوده باشنا؛نه. کلاه شان بسان کلاه های ترکمن ها ببوده ؛یعنی فلان کارمیگفتن "نه"همان نه ببوده؛هیچ حربه وفلان وبیساری برایشان کاربردنداشته!وازهمه مهم تر؛ حکایت قاضی و ملق بازی و چاخان نمودن..کاربرد نداشته.

یعنی طرف رو حالی میکردن؛مادرجای خود-همسر جای خود-هوو جای خود-همه چی جای خود؛بله.هوو.آن هم چاتا باهم دریک منزل بسان دوست ؛بسان دوستان عزیزه جدا نشدنی؛باور بفرمایید چارتا اطاق همردیف ؛کیب تاکیپ زندگانی و تقسیم کارو امور منزل و حیاط و باغبانی و شالیزارداری وگاو دوشی ..باقی قضایا.

تازه مگر بدون هووی هم جایی میرفتن!!اصلا وابدا؛یا هرچارتا؛یا هیچ کدام. خدا می داند که؛خوشی شان ظاهرو باتنی بود؛جدا عرض میکنم؛قلبا خشنود ز بودن های هوویی هم دیگری  ببوده اند.

البته اولین ها همیشه جایگاه ویژه ای بداشته اند؛ازاین چارهووی محترم ؛ما عاشق چارمی شدیم!البته احترام سه تا دیگرشان خیلی خیلی واجب و عدالت محض ببوده؛اما ما عاشق چارمی شدیم:-P

.....ایشون تصویر آرشیوی ببوده اند.

√عذر میخوام؛سرتونو درد آوردم؛امروز جمعه اس؛موندیم خونه؛مخم تاب برداشته بود؛بیشترشده.ولی جدا گل قشنگیه.من دوسش دارم. اگه تو باغچه کنار زنبق کاشته بشه؛همین که گلدادگی زنبق به اتمام رسید؛ایشون  شروع گلدادگیش هس...

یادم نیست کی!؟ولی پرسیدم کجا؟ دنیا همش بهاره؟گفت؛بهشت!یک سره بهاره