پنجره ی شرقی،……

......

........

.....

......

یک کلبه ی خراب و کمی پنجره 

یک ذره آفتاب و کمی پنجره 

ای کاش جای این همه دیوار سنک

آیینه بود و آب,و کمی پنجره

در این سیاه چال سراسر سوال

چشم و دلی,مجاب و کمی,پنجره 

بویی ز نان گل به همه می رسید 

با برگی از کتاب و کمی پنجره 

موسیقی سکوت شب و بوی سیب 

یک قطعه شعر ناب و کمی پنجره...

.....

.....,

پنجره ی شرقی؛همان پنجره ی سمت خراسان ؛همانی که ارمغانش ؛نسیم هرهزارعطر بو ببوده.همان پنجره ای  که ز پشت میله هاش ؛آسمان آبی آرام روشن...قابل شهود است.البته با همراهی باد بازیگوش که انگار چاردستی قلقلک ناکش نموده.اکنون عطربوی انبه پخته شده می آید؛که انگار چونان انبه ای در دست کودک چند ساله ای فشرده می شود و آب انبه سر ریزشده در دستهای کوچک و تپلش همراه چهره ی رضایت بخشش ؛ز افشره سازی ست....همان پنجره ی ؛مشرف به درخت انبه ای، در حیاط مجاور همساده بغلی (بغل آن همساده ای که دخترشان هم نام مان هست) که زمستانها از عطروبوی شکوفه هاش مشعوف؛اکنون ز میوه پزیده اش...که دست  کسی جز نوک گنجشککان بر بالا بلندای انبه بن نمی رسد...نوک نوک که میزنن...نسیم زحمت عطرآوری می نماید...البته دیگر میوه هایی چون؛خرمالو-انار-به-گلابی  به تناوب زمان رسیدن...باخود..گاهی همه ی عطر بو یکجا .که آدمی یاد عطر بوی شش میوه در ذهنش(؛) 

ولیکن ؛اکنون نوه های همساده ها مشغول فوتبال ببودن؛از ضربه ها و اصوات توپ،……میشود فهمید که؛توپ شان چهل تکه ای؛واز صدای هوراااا ها ：صدای آرین -امیر علی-حسین-سینا-امیرمهدی-دادا-ویک صدای نا آشنای دیگر که نمیشناسیم هست.با این وجود ؛ما مشغول خوانش ؛ ماه نامه داخلی یکی از ادارات کت شلوارپوش ببودیم 

با عناوینی چون؛

"زندگی سازمان یافته با کمد مرتب"

"هوا را از من بگیر،کتاب را هرگز"

"ازتپه های سیلک تا حمام فین"

"پرواز با خاطرات در پارک پرواز"

"ایستاده در غبار"(گزارشی از خوزستان)

وبلاخره؛هنر ذهن آگاهی می گوید؛هرچه انسان هوشیارتر بوده و حواسش نسبت به اتفاقات جاری و اکنون زندگی اش جمع تر باشد ،ذهن آگاه تر است و پاسخ هایش به تحریکات زندگی خردمندانه تر و وؤثر تر و آرامش و اطمینان قلبی اش بیشتر...

شکر گذاری؛یعنی سپاسگزاری از,موهبت زندگی.شکرگذاربودن بهترین روحیه ای است که می توان داشت و سخاوت مندی ：یعنی خود را بخشیاز,طبیعت بدانید و با سخاوتمندی باعث شادی دیگران شوید...

اوه؛گویا تیم آرین اینا چار دوبرد(؛)

√ ذهن آگاهی به معنای توجه لحظه به لحظه افکار ،احساسات ،حواس فیزیکی و به طور کلی آنچه از بیرون و درون بر ما می گذرد است.همچنین آگاهی به معنای پذیرش _توجه به افکار و.احساساتمان بودن قضاوت _اس.ذهن آگاهی توجه به چیزهایی است که در حالت عادی به آن توجه نمی کنیم.چرا که مدام نگران آینده و یا در حسرت گذشته هستیم.آگاه بودن به ما کمک می کند که توجه به خود را تربیت کنیم.

√ذهن آگاهی فقط به قواعد تفکر مثبت اکتفا نمی کند.بلکه به شما احساس کنجکاوی برای تجربه کردن می دهد.

√کاری که ذهن آگاهی انجام میدهد این است که یک قدم از همه ی افکار ،چه مثبت و چه منفی فاصله میگیرد.افکار ،افکارهستند و واقعیت نیستند.شما نمی توانید افکاررا به طور کامل کنترل کنید.همه کاری از دست شما برمی آید این است که ؛افکارتان را نگاه کنید،از آنها فاصله بگیرید و واکنش خود به خودی نسبت به آنها را متوقف کنید.برای درک ذهن آگاهی نمی توان از بیرون کمک گرفت،بلکه هر فرد باید کیفیت بیداری,ذهن آگاهانه را درون وجود خودش تجربه کند.بزرگترین معلم شما خود درونی شماست.هرکسی باید درون خودش این بیداری را کشف کند.ذهن آگاهی یک نظام باور نیست.یک شیوه زندگی کردن است که هر انسانی می تواند آن را انتخاب کند.

√اکنون؛عطربوی نسترن ها دیووانه کننده اس...

√اون پرده ی پنجره ی شرقی؛خیلی بیشتر از تصویر لحاظ شده هم ؛قلقلکی میشود...(چرا ورودی  باب الجواد؛اون 

خا نم های تفتیش گر بهم میخندن )

√عاشق اون بچه هایی هستم که؛دزدکی قیچی رو ور میدارن میرن جلوی آینه....باچهره ی سراسر رضایت و()<-چونان برمیگردن و میگن؛مامان!؟قشنگ شدم!