جمعه مان را چونان گذراندیم...

,,,,,....

......

.....گل زرد و گل زردو گل زرد...

......گل زرد تبدیل به طالبی شد؛)

.....اونا قراره چیده بشن و خشک که شدن...آسیاب شن...که آی فلفل قرمز تندی بشوندددد..که فرهاد معتقده برای ترک زبون درازی نافع ببوده.....یعنی سپس ها... آی بچه هه  بی زبون بشه()

.....به قول سوسن جون؛دست شما رو می بوسه (؛)یعنی باید پاکش کنیم(：

......هفته ای 100گرم لوبیا لازمیم...یک ماه 400گرم. یک سال ؟...که اگه 200گرم اضافه تر...یعنی لوبیای یک سال مونو احتکار نمودیم ：/

.....که لوبیا ها رو همراه عروس بزرگه پاک نمودیم. اصن باقلا و لوبیا نداره..تنهایی پاک کردن شون  آدمو کلافه میکنه...معمولا خانم ها ی همساده و دوست و آشنا و...سایر وابستگان بهم میرسن عنوان میکنن؛

الهی آخرد باقلا پاک کنی ببه. می کله دِ جوش بامو.بیلاوارسی دِ مگه تومام به.(الان من چطور برگردان فارسیش کنم!؟))):

بگذریم.قبلا راجب طرز تهیه باقلا قاتق توضیح نوشتیم...لوبیا قاتق رو دقیقا مثل باقلا قاتق تهیه میکنن..درسته لوبیا و باقلا از یک خانواده هستند و جزء باقلاسانانن..منتهی طعم و مزه ی باقلا قاتق با لوبیا قاتق  باهم فرق داره.خیلییی..منتهی مراتب ؛مخلفات شون یکی هست...چطور!؟یعنی سیر ترشی-زیتون باقلا یا زیتون پرورده-ماهی سفید اشپل دار از نوعه شور-ماست بورانی ترجیحا ماست چکیده پرچرب به انضمام کره محلی که توی کته پلوی گرم قایمش کنید.(آی آقای برادر زاده دنبال کرهه گشت توی پلوش)..چند قاشق لوبیا قاتقِ حمیده شده؛ بپاچین روش...نوش جان نمایید -که اگه دوسیخ کباب چربی دارباشه...چه بهتر.یعنی شاهکار....فقط یه نکنه می مونه؛ که چرت بعد ناهار ازیک ربع میگذره...یعنی دور ور چهارساعت چهاروچهل و پنج..همین حدودا..

فلضا ما جمعه مان را با پاک نمودن لوبیا گذراندیم.

یک مثعله ومعضل برای خانم های همساده و فامیل و...سایر وابستگان پیش میاد اونه که؛شوید پاک کردن وخشک کردن خیلی مهمه.(طعم ومزه ی قاتق ذکر شده به شوید شه )حالا الانه باتغییرات جوی و آب وهوایی...دمای استان به درجه ی شوید خشکی رسیده..اون زمان ها اسن شوید خشک نمی شد که.(نشد هم سید سبزی فروش بجز شوید خشک..سبزی های خشک شده داره..ازش میخرن.)..یکی از سوغاتی هایی که خان عمو اینا از طیران می آوردن مصرف یک ساله شوید خشک بود.البته ما خودمون همون سالی که منزل شون بودیم سعادت  شوید پاک نمودن  و پهن نمودن...خلاصه سری به سری بسته شوید پاک می شدن و...اصن شوید هایی شیشه نمودیم که نگووو..همان زمان  دانستیم  شوید سه سوته توی طیران خشک میشه...حتی تو هوای ابری.عوضش توی ولایت ما شوید زرد میشه .پلاسیده میشه. حتی تو هوای آفتابی.

و معضل بودنش بجهت تنها پاک نمودن دسه های شویده...که اونم تماس میگیرن...فلانی و بیساری ؛زود خودتونو برسونید که داریم شوید پاک....

...

....بگذریم ؛جیرینگ جیرینگ صدا میاد /صدای النگوهاش میاد...：))

خسته شدیم ز لوبیا پاکی...یکم با دختر بابا بازی نماییمB-)

دختر بابا معرف حضور مبارک تان هستند!(دختر دایی جان کوچیک)نه که ،تو ترک پستانک هستند..یکم اعصاب ندالن..که ما خودمان متخصص بی اعثاباببوده ایم... که یهو لبهاش رو ورچیده نمود و گفت؛هوووم!:-*

بعد خجالتش گرفت ؛سرشو می چسبوند به قفسه سینه ی پدرش ؛قشنگ معلوم بود؛ داره به دوست داشتنی  ترین ضرب آهنگ دنیا...گوش میکنه.

خدایا شکرت.