ازمیان هاتویی ها...

 .....

......

 ....آسمان رشت، هم اکنون وارشی طور است.(تصویر آرشیوی ست)..وارش همان باران های ریزو نقره ست...همان رفیقِ قدیمی ..که همراهش می توان مصافتها... طی نمود...البته نرمه باد هم رفیق وارش است...فلضاجناب چاوشی خوانده؛منو بادو بارون...رفیقِ صمیمی !!بوی نمور خاک و...چه عرض کنم!!؟شامه مبارک تان بهتر واقف است...که چه هوایی ست ،…

اون دوتا بوته فلفل سبزها یادتونه!؟هنوز مشغول گلدادگی و فلفل سبز شیرینی.. ثمردادگی هست ....：))

.....دوعدد پیاز متوسط رو چونان طلایی میکنیم...

....سپس ها ؛پیاز طلایی رو ...به عدسی که همراه گوشت چرخ کرده پزیده شده  اضافه و..لای برنج آبکش شده چون می نماییم...

......کشمش هارا کمی تفت می نماییم...

القصه تلفن زنگ زد؛مامان جان بودن ...که هنووووز در ولایت بسر می برند...کمی کپ و گفت و گزارش روند خونه تکونی و...احوالت بهتره ؟فلان و ازاین جور صوبتا...پرسیدن؛چی درست کردی!؟گفتم ؛عدس پلو!!خب .مامان جان میدانند ما عدسی و عدس کوکو و عدس برشته بسی دوست میداریم...الا عدس پلو!!نهایتا چهارقاشق آخرش است.فلضا پرسیدن؛دیگه چی!؟گفتم؛امروز پنجره شرقی کمی نیمه باز بود و ز درز پنجره آی عطربوی شکوفه های انبه می آمد که نگووو...شکوفه های انبه ی منزل آقاجان چونن!؟گفتن؛من وقت نکردم یه لحظه خودمو توآینه ببینم!!اونوقت اون سر حیاط ...بایداز درخت انبه و شکوفه هاش باخبر باشم...پرسیدم دیگه چی!؟گفتم ؛عطرش می آمد و ما به کله ی مان زد...باقلی پلو بپزیم!! گفتن باقلی از کجا؟گفتم ؛یک مشت باقلی پشت قوطی آلبالو...توی فریزر قایم کرده بودم !!گفتن؛کارنداری !؟خدافظ.نه. خداحافظ.

......برای پاچیدن روی عدس پلو...باقلی پلو...مرغ +سس مرغ ،...

.....مرغ زعفرونی...

....,,

یک مشت باقلی رو همراه دومشت شوید خشک شده(همون شویدی که ازطهران برامون سوغاتی آوردن..اینجا شویدخشک نمیشه که) مقدارمناسب زردچوبه و کمی نمک...تفت دیدن و لای برنج آبکشی شده خابونده شدن..

دیگه مشغول اناردون کردن بودیم ..که زنگ درو زدن...که گفتیم؛بله!؟منم آبجی !دکمه فشرده شدو عروس بزرگه زدر درآمد...

سلام و احوال پرسی و...که گفتن؛خوبین شما!؟خوبم .آآ..خندیدن و گفتن؛گفتن ؛مامان تماس گرفتن و گفتن ..برو ببین فلانی حالش خوبه..اصن زنده اس!!...گویا باقلی پلو پزیدین.. ها!؟(البته خندیدن و گفتن)دیگه از همین جا بامامان جان تماس گرفتن...که خاطرشون جمع باشه...که حالم خوبه!!گفتم می خوام برم اون ور!!گفتن ؛پس،ماچی؟

بگذریم؛عروس بزرگه یه آهنگ پلی کردن گفتن گوش کنین ...گوش نمودیم ...پرسیدن شناختین!؟یه بار دیگه پلی کنین؛....که گوش نمودیم؛ صداشون آشناس! البته نه به عنوان خواننده...!!به نظرم  گفتگو شونو باید گوش کرده باشم!!که پشت بندش گفتم؛سین وشین رو خوشمزه تلفظ میکنن!!با فیگور فرهادگفت؛خسته نباشی!!

آی خندیم...دقیقااا..عین خودش!خسته نباشی!!ها ..ها..

که بعد گفتن..دکتر صابری هستن!!دکتر مسعود صابری با ترانه طعم جنون ...

+مامان سپیده بابت خسته نباشید نوشتِ... امروز تون...خیلی مرسی()

+مامان مهشیدجان  :-* مامان طیبه جان:-*:-*..امروز  نرسیدم بیام پیش تون..خیلی عذرمی خوام ..