<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*
<< ابرِ ارغوانی >>

<< ابرِ ارغوانی >>

سلام؛عالی ترین صدای موسیقایی نزد پروردگار محسوب می شود,...*داریوش علیزاده*

عنوان ندارد!

===

 

 داشتیم با پدرجان حرف میزدیم،...که گفتن؛ازاون طنابای کنفی میگیرم،..حالانو درست میکنم.(مابه همچین چیزِ توی تصویر میگیم،حالانو)که چوپان گفت،من با همین طناب درست میکنم.پدرجان مخالفت کردن،بجهت اینکه ،طناب نایلنی وخطر سقوط و،..که حرف حرف خودش شد و درست کرد.

شما اون صحنه ای که ؛لوسیمی حالانو درست کرده بود؟بعد دکتر اومد ردبشه؟دلش خواست توش دراز بکشه؟دیدین؟ کشیده نکشیده پخش زمین شد! بله، هم چوپان ..هم دکتردِیتون پخش زمین شدن :))

حالانو ،مخفف نَنو هست.اون موقع ها؟نه همین الان ها هم اکثرا برای بچه هاشون درست میکنن. بعد یک سری آواهای فلکلورهم میخونن...که بچه ها بگیرن بخابن.اگرهم نخوابن،میگن؛شال تره خوره یا!!بیگیربوخوس=شغال، گرگ  ،روباه ،میاد تور میخوره ها!بگیر بخواب.البته اینو به بچه های مردم نمی گفتن.بچه های مردم یعنی؛مامان های شالی کاری که بچه های شیرخواره یا یکم بزرگتر،همراه خودشون میآوردن ...که دختر یا مادربزرگ صاحب برنجزارنگهه شون داره.که بچه بی آب ودون نمونه.که تغذیه بچه وخاطرمامانش جمع باشه. بامزه ترین قسمتش میدونید چی بود؟اینکه مامانه درهین سپردن بچه اش، قلق هاشم میگفت. مثلا میگفت؛اگه دیدین وول میزنه میخاد بیدارشه،یواش ی اونه سره، دساسینی بیدارانبه.یا اینکه؛ یواش ی انگوشتان دساسینید.یا اینکه؛یواش ی اونه دیلگاه میان دساسینید،...بامزه ترازاون میدونید چی بود؟اینکه بعضی بچه های خوش اخلاق وباهوش ،میزدن زیر خنده :))

چون میفهمیدن ،این اجی هست ومامانش نیست.

دیگه گفتن،"آی پلاسوخته ی پدرصلواتی "  : اجی جان مون ،روشاخش بود:))

خلاصه اینکه؛چوپان کمی دلخور شد.بعد همراهی مون کرد :))

خوب،..الان من چطوری معادل فارسی گیلکی نوشتا رو پیدا کنم؟پس لپ کلامی عرض میکنم که؛یواش ی دساسینی،همون نوازش ماساژگون هس.فلضا به قول آقای مرادی نوشت افزاری "بین خودمون باشه "برای صرف ناهار ،بادقت  به حرکات مامان ها و بچه ها نگاه و ،طرز دساسیدنِ مامان ها رو که واقف بشین ،...که بچهه تخت می خوابید و مامانشم متعجب ،...)

دیگه اینکه؛

          

...بعدا اضافه شد؛,خانم لاله پور کریم.متولد کرکان انزلی؛ملکه موسیقی در سوئد.

 پدرجان طنابِ روآوردن.منتهی یکی از کارگرای استخرهمساده ،اومد گفت؛ ممدآقا؟اون نارونِ رو میدین به من؟میخام شیروانی بزنم وچوب کم دارم؟ممدآقا مونم گفتن ،چرا که نه؟برو اره برقی بیارببرو ببر.مراقب باشید کسی آسیب نبینه.که رفتن وآوردن و بریدن وبُردن.ایشالا چراغ منزل نو شون ،روشن وگرم باشه.آمین.

ِولاکن ،طنابِ هست! منتهی سایه اصلی و یکی از پایه هایِ  حالانوهه ..لاموجود:)))

+جریان بین خودمون بمونه ی أقای مرادى رو بعدا تعریف میکنم.


نظرات 11 + ارسال نظر
beny20 سه‌شنبه 8 اسفند 1396 ساعت 13:47 http://beny20.blogsky.com

میگم حداقل تلگرام رو نصب کن چون فضاش با همه جاا فرق می کنه ،
من خودمم قبلا گفتم اینستا ندارم واتسم ندارم هیچی ندارم ،
پس چی دارم ؟ :/ آهان تلگرام دارم فقط تلگرام ، خیلی عالیه خوو

عرضم به حضور شما که،
دایی کوچیکه و مابقی ها هم با شما هم عقیده اند.
اینکه که گفتن،شما بیا با گوشی من برو توی گروه هایی که من عضوم،وایضا گروه خودم،...اینم رمز۵۶۷۹<---رمز رو مثلانوشتم
بعد؛ ما هم رفتیم و یک دوری توی کانال هاشون زدیم و ،...گفتن چطور بود؟هنوز زوده باید فکرکنم
که بعد با گوشی چوپان
گوشی مرد شریف
گوشی عروس بزرگه
گوشی عموزاده
گوشی آقاجان
که یه روز نمی دونم با گوشی کدوم رفته بودم،
دیدم یک مهتاب نامی چیز مزخرفی توی گروه دایی نوشته،
منم دیدم آنلاینه،کسری از ثانیه،
پاسخ نوشتم
کسری از ثانیه،لفت گروه داد.
دیگه خیلی اینجوری<--گوشی رو گذاشتم سر جاش و رفتم تو حیاط
دیگه همه چی اوکی بود!
که تلگرام نصب کنیم
لذا هفته بعد دایی کوچیکه آمدن و سرصحبت بازشدو ،...که خیلی خجسته پرسیدیم؛دایی جان؟اون مهتاب نام کی بود!؟که گفتن سردار فلانی هستن.
من ؛ نه بابا؟!!!!
گفتن ؛ آره بابا جان من
گفتم :من براش چیز نوشتم.مهتاب؟سرداربود؟مهتاب؟دایی مهتاب!؟
گفت؛تو بودی؟؟
من
بعد بلند بلند گفت،زین پس کسی حق گوشی دادن به اینو نداره.آخه این یک لحظه فکر نکرده با گوشی کی اومده؟گفتم حرف حق گوشی من و شما نداره!
من با گوشی کی رفته بودم؟دستشو بلند کنه!که یکی ازهمان های نامبرده دست شو بلند کردو ؛که گفتم ،شما برو چیزی که من نوشتم بخون،...که خوندن و تایید کردن.بعد گفتن،نهایتا منو یک بار دیگه بخاطر شما تبعید کنن،...
حالا نیست که شما قبلا گفتید،
ازامام جمعه تا،....تلگرام منو دارن،
دایی جان مونم ایضا شما،
لذا مراقب خودتونو پروفایل خاص تون باشید.

آهان تلگرام عالیه
یادتونه تلگرام فیلتر شده بود؟؟؟؟غش غش خنده ها

کیهان سه‌شنبه 8 اسفند 1396 ساعت 12:44 http://mkihan.blogfa.com

که دیگه نرن بیرون هوا بخورن،..بمونن وخوب گوش بگیرن،..
خاخور جان راستش من معنی یا لا اقل منظور جمله بالا را متوجه نشدم؟هوا بخورن؟
عرض کردم برای من ساده بنویس خوب متوجه نمی شم باور کن
شاید قبلن هم گفتم یکی از مشکلات من همین است که درک بسیاری از جملات اطرافیانم برات مشکله گاهی فکر می کنند دارم با انها شوخی می کنم ....
و دیگر اینکه:آن جمله آقا اجازه؟ را هم دقیقن نمی دونم یعنی چی ؟بنظرم نوعی شوخی باید باشد.
و .... خوب ببخش دیگه ....
هر سوالی هم داری در حد توان پاسخ می دم
راستی من از شهر های شمال بندر انزلی را خیلی دوست تر دارم .نمی دونم چرا اما همیشه برام خوشاینده حضور در "آن شهر و در بین مردمش
و رشت را بجز چند سفر بسیار کوتاه نصف روزه بیشتر نتونستم تحمل کنم باز هم نمی دونم چرا؟

خوب،...معمولا آدم بین کلاس ها یه آنتراک لازمه.که اگه سخنان استاد شیوا و بی نقض باشه،...فرصت رو غنیمت میشماره،...صرف نظر از آن آنتراک،...

گاهی ،پیش میاد،آدم دوست نداره سر کلاس بمونه،...گاهی بجهت مشغله های ذهنی،..یا دروس تکراری بیمورد و،...آدم دلش میخواد کلاس رو بپیچونه یا با سوال شاخه بال دار،...یا پیچوندن و هوا خوری،...یا گاهی بجهت محک زدن استاد، ...که وقتی بهش میگی میخوام برم بیرون هوا بخورم"میگه شما آزادی برو "یا میگه" نخیر،شما بری مابقی هم یکی یکی پشت سرت ،..."
یا میگه؛ لطفا بمونید.باشید .حظور داشته باشید.یا میگن،اگه هواخوری هست!پنجره رو بازمیکنیم،...باهم هوا بخوریم،...
فکرکنید؟؟به اون بخاری هیزمی ای که ...اگه درش روزن نداشته بود؟اگه دودکش نداشته بود!؟چه برسر شعله اش می آمد؟؟
بله،باهم هوا میخورین،...وآدمی به هوای تازه نیازدارد،...واندکی امید.
اینکه من گفتم؛ منظور منو کودکان درونم بودن.که اونا هم تصمیم گرفتن،بمونن و به صحبت های شما گوش بگیرن،..منو کودکان درون.کودکان درون من دوقلو هستن.من احساس میکنم ،دوقلو هستن.واحساس من،اشتباه نمی کنه
من خ دمم متعجبم،چون معمولا سنگ ازآسمون بباره،...حرف حرف خودشونه.
شوخی نبود.شما استادین ومن شاگرد.واز شما اجازه پرسیدم که باشیم در محضراستادکیهان.
درضمن،جان تان سلامت استاد کیهان عزیز
واینکه؛
خیلی ممنون بابت پاسخ به پرسش هام،..بسیارها ممنونم
.
ازخودتون بپرسین،حتما علتش را پیدا میکنید.
من اینجور سوالات رو ازخودم میپرسم، بعد از دیگران،بعد دوباره ازخودم،..وفکر میکنم،...فکرمیکنم....
شاید سالها طول بکشه،...مهم نیست.جوینده یابنده اس.
خوب،...شما ببخش من بی سروته صحبت میکنم.گنگ حرف میزنم.
خیلی خیلی عذرمیخوام ازشما.وممنون وسپاسگزارم، بابت وقت وحوصله ای که گذاشتین،...

طیبه سه‌شنبه 8 اسفند 1396 ساعت 09:29 http://almasezendegi.mihanblog.com

من کامنت گذاشته بودم چرا نیست؟
لاله رو سرچ کردم.ناز بود.احسنت داره لاله.لایک داره فراوان

نبود.هیچی نبود... نمی دونم کامنتها چی میشه
مرسی که ،دوباره نوشتین
ازتون خواهش میکنم،...لاله رو به نیکان نشون ندین،...
مامان تی تی

مترسنج دوشنبه 7 اسفند 1396 ساعت 23:38 http://dar300metri.blogsky.com/

ابزار مفیدیه برا خاب کردن بچه ها...

دقیقاااا...
دختر بابای بدقلق،سه سوته

beny20 دوشنبه 7 اسفند 1396 ساعت 14:40 http://beny20.blogsky.com

آفرین داررررین ،
پست آخری که نوشتی ,
فقط شما متوجه شدی که به مناسبت زادروز ابتهاج بوده

اکثرا خیال کردن عاشق شدم‌

اتفاقا من میخاستم ،
"الا ای ساحلِ امید سعی عاشقان دریاب
که ما کشتی در این طوفان به سودای تو می رانیم"
بجهت میلادشان ،..پست بگذاریم،..
که دیدیم ،
چه بهتر،...شما گذاشتید
.
.
وا؟همین چند وقت پیش مگه بهشون نگفتین،
تو فاز وخیال عشق وعاشقی نیستین؟

مامان دوشنبه 7 اسفند 1396 ساعت 13:46 http://maman.blogfa.com

سلام خواهری
امروز داشتم پیش خودم فکر میکردم یک روزی بود تا تو بلاگم نظرتون را نمیدیدم حسم نمیکشید پست بعدی را بگذارم!
میدونید چند وقته خونه خاخورتون نیومدین
چه شد آن همه احساس

سلااااام
سلام به روی ماهتون
من شرمنده شمام
ولی بدونین توفکرتون هستم و خدمت تون میرسم
تی قشنگ چومان ره بمیرم،...می گول مهشید
گریه نکن،عزیز دل خاخورررر

هوای حوا دوشنبه 7 اسفند 1396 ساعت 09:55

درود بر شما هوای حوا جانم

کیهان دوشنبه 7 اسفند 1396 ساعت 09:08 http://mkihan.blogfa.com

البته شاگرد که می گم منظور این است که چند تا از کتابهاش را خوانده بودم و مکتب انسان شناسی امریکایی که تفاوت دیدگاه دارد با مکتب فرانسوی که بنیانگزارانش کلود لوی اشتراوس و مراسل موس که ساختار گرایی و کار کرد گرایی ست و امریکایی ها که نحله فکریشان اشاعه و انسان شناسی فرهنگی است .....
ببخش زیره به کرمان بردن بود و اینکه تصحیح جمله ای ...
بهروز باشید تا همیشه .آمین

اتفاقا نظرات شما بسی بسیار،بسیارها حظ داشت،
اجازه؟بقل دستی ها مون خواستن عرض کنن خدمت تون که؛
جماعتی که ندانند حظ روحانی
تفاوتی که میان دواب وانسان است،...
یعنی ماها از فنون و فضایل کامنت های شما حظ وافر بردیم،...
واجازه خاستن ،
که دیگه نرن بیرون هوا بخورن،..بمونن وخوب گوش بگیرن،..

تشکرات وسپاس ها،...

کیهان دوشنبه 7 اسفند 1396 ساعت 08:26 http://mkihan.blogfa.com

پروفسور برومبرژه ر می شناسم عاشق گیلان و کلن عاشق ایران ایشان اتنولوژیست هستند و تحقیقات بسیار جالبی در مورد فرهنگ گیلان دارند البته سالها پیش ملاقاتی با هم داشتیم قیافه من با ریش بلند و موی ژولیده و لباس جین خاکستری .....بعد از کمی گفتگو گفت آیا شما سوسیالیست هستید؟ و من که بودم و هستم ....گفتم مگه می شه انسان باشی و سوسیالیست نباشی؟!! سری تکان داد و گفت حق با شماست... و چند سوال دیگه
پروفسور عسکری خانقاه از آنتروپولوپیستهای معروف و استاد دانشگاه تهران که خودش هم گیلانی ست به همراه ایشان و من که چند صباحی شاگردی مارگرت مید را کرده بودم برایشان جالب بود معمار چرا باید انسان شناسی خوانده باشد و من هم گفتم پاتولوژیست هم انسان شناسی خوانده است(آقای پروفسور عسکری علوم آزمایشگاهی خوانده و بعد انسان شناس شده است)
چند مدتی در کنارشان و اطلس مردم شناسی ایران و .....ببخش خیلی پر حرفی کردم

بسیار عالی،...بسیارخوب،...وبسیارها ممنون ،..بابت بخشی از گپ گفت شما و پروفسور،...
خدارو چه دیدین،..شاید دوباره باایشون گفتگو کردین،...از طرف ما وایادی مان ازایشان ،بجهت همه زحمات ومشقاتِ واچینی ودوباره چینی ،...تشکروسپاسگذاری کنیدو ،...بابت همه ی کم لطفی وبی مهری ها،...ازایشان عذرخواهی،...باشد که ؛برما ببخشایند ،...که دستمان کوتاه وخرما بر،...
،
،
،
بله،..پرفسور خانقاه گرامی .
من اما مقاله دکتر سید هاشم موسوی منباب علوم انسان شانسی
الف ؛انسان شناسی فرهنگی،...
ب؛انسان شناسی فیزیکی ،..
واون شاخه مردم شناسی ،قوم جانور شناسی،....
واوووو،... پس از مطالعه اش،...انگار لذیذ ترین غذای روی زمین رو ،...
یعنی بشدت علاقه مند به چونان مقالاتی هستم
اعتراف میکنم؛ مارگارت میده را نمی شناسم
و استاد کیهان را تاحدودی ،..
نفرمایید،...اختیار دارید استادعزیز،...بسی بسیار ممنون از نظرات شما،....مانا بمانی وشاد.آمین

کیهان یکشنبه 6 اسفند 1396 ساعت 14:01 http://mkihan.blogfa.com

چه داستانهای زیبایی می شود نوشت بر مبنای فلکلور هر منطقه ای
داستان کودکان و لالایی هایی که آجی می خواند
و یا مادر خسته از سر شالی کاری آمده که باید برای همسر و دیگر بچه ها غذایی درست کنه با تن خسته و خرد و لگد کوبیده در گل از صبح تا شام
لا لالاییی
گل لاله
پلنگ در گوه
چه می ناله
.....
و چه لالایی های قشنگی که بر آمده از فرهنگ کهن هر دیار و بازنماینده درد ها و رنجها ی مردمان ستم دیده از جور روزگار
شادی هایتان همیشگی .آمین

چه زیبا و دوست داشتنی،...وصد البته صددرصددرست،
گیله زن ها رو به تصویر کشیدین
خونه ما ،چون من شالی کاری رو بلد نیستم، مسئول پخت پزماندم.یعنب مامان جان و خاله جان از شالی کاری برمیگشتن،...دغدقه شام وناها نداشتن.ولی عموما همینی که شما فرمودین بود.حتی دخترها بایستی نهارحاظرکنن و غذای کارگرها رو ،...بعدشستن ظرف وظروف خودشونو به برنجزارهم برسونن،...

قبل اینکه به لالایی و پلنگ در کوه برسیم،
خدمت تون عرض کنم که،
بعضی از دخترا به علت همین شالی کاری و کارهای طاقت فرسا و دست درد و پادرد ،...دور ازدواج با گیله کوتای رو خط کشیدن.البته مادربزرگا و مادرا و گاهی پدرا،..هم میگفتن؛ ما این همه کشاورزی کردیم چی شدیم؟زمان فروش محصول،...برنج با خاک یکسان میشه.
بدین جهته که ،دختر گیلانی ،سر از کرمانشاه درآورده.یا میگفتن، دخترمو به گیله مرد بدم؟بایدبفرستم هفت کوه هفت دریا اون طرف طر،...جدا میفرستاد.الان خارج از ایران هست.
البته دروغ چرا؟بعضی از گیله کوتاکان هم تمایل ندارن با یک گیله لاکو ازدواج بکنن. البته بعدا خدمت تون عرض میکنم ،چرا؟

.
.
و چه لالایی های قشنگی که برآمده از فرهنگ کهن هر دیار و باز نماینده دردها و رنجها ی مردمان ستم دیده از جور روزگار ،...مردمان خوب سرزمینم
اندکی هوای تازه می خواهند و
تبسمی بی سبب.
همین
.
.
.
سمت پیوندها ،لینگ موزه میراث روستایی هست.هر زمان گیلان تشریف آوردین ،حتما یک سری به آن موزه بزنید،...شاید هم تشریف بردین؟ بهترین زمان تماشای آن موزه روستایی ،اردی بهشت ماه عزیز هست
اون موزه حاصل زحمات پرفسور کریستین برومبرژه هست.یک گیلان شناس،فرانسوی ،واقف به زبان گیلکی.
شبکه استانی ،یک مستندی ازشون پخش کرده بود، با بغض از زنان ومادران و آواها ولالایی ها و دوشادوشدر کنار همسران شان بودن ها ،..،....وپرسیدن ،بهترین تصویری که ،از یک زن روستایی درذهن دارید؟گفت مادر خانواده دروسط حیاط مشغول غذا خوراندن ماکیان منزلش بود، که ماکیان دور تا دور خانم جمع شده بودن،..وآن خانم با مهر به آنها غذا ...
حالا نگن اینا غریبه پرستن،...بله،ما خودمون ایران پژو گیلان پژو
جامعه شناسی روستایی کم نداشتیم ونداریم،...یکیش مرحوم هوشنگ پور کریم،...
که اتفاقاااا یکی ازآن مردمان ستم دیده از جور روزگاره،...
تازه ،،،.اختلاف سنی دختر شون ،لاله پور کریم با شما چیزی دور ور 16 ساله
باور ندارین سرچ کنید،لاله پور کریم
حالا من قصد گذاشتن تصویر شونو دارم،...ولی خودتونم مطاله داشته باشید بد نیست
دیگه اینکه؛
خیلی خیلی ببخشید.خیلی خیلی بابت گذافه گویی ها ،...ازتون عذرمیخام.
سلامت بمانیدوشاد.آمین

beny20 یکشنبه 6 اسفند 1396 ساعت 13:56 http://beny20.blogsky.com


دلمان از این حالانوها خواست ..

ولی خب جاشم خیلی مهمه
مثلا باید یه هوای خوب.. اطرافت سبزه .. و دریا باشه
به شخصه اینجایی که من هستم کلن این چیزا بهش نمیاد :/
.
.
واوو بابت عطری که معرفی کردی ممنون
عصری میرم و حتما پیداش می کنم


پس شما هم جزء حالانو دوستانید

وی یویِ سرزمین پدری مون شکر خدا بدنیست.
هواش خوبه،اطرافشم سرسبزه. استخر همساده نمایان،...
برای استراحت آقایان جای بسیارمناسبی هست.
(همسایه ها و کارگرهای استخرمجاور در رفت آمدن.)
ایشالا توی باغ محصورشده چوپان برام درست میکنه،یا توی اطاقی که از بالکنش مشرف به باغ و برنجزارهای همساده پشتی و کوه ها اون دوردورا نمایان تر...درست کنه

شما توی اطاق تون نصب کنید ،
لذا همان جایی رو که،
مثال زدین متصور شین
ناشکری هم نکنید.
.
.
.
ایشالا رایحه اش خوش تون بیاد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد