ازمیان هاتویی های اویتامن!

 ****

****

 ****ازپنجره ی مایل به جنوب غربی متبخ منزل،صدای جیک ویکش میاد،البته دوستاش یکم اونورتر هستن ،..منتهی زاویه دیدما و پنجره و اجاق گاز متبخ،..همینِ.یعنی فعلا مایل نیستم سرم رو کج کنم ...

*****قرمه سبزی روی اجاق قل میخوره و عطرش همه جارو پرکرده؛البته عطر خوبىِ ...منتهی خواهش میکنم با عطربوی غذا دراماکن عمومی و مهمونی ،...تشریف و حضور بهم نرسانید.(شما سروصدایی از حیاط نشتیدین؟)

****چهره می چرخونیم و سرمون کج میشه و ،...بله،گویا پیشولی از مسیر شیروانی منزل یاسی  اینا می ره که برسه به شیروانی منزل آقای مرادی بله بله ،آقای مرادی نوشت افزاری ،از همون بالا تموم برفای شیروانی شو ریخت توی حیاط و روی درختای حیاط... علاوه بر شکسته شدن شاخه ها لونه ی مرغآ رو هم در برف مدفون کردن،..بنظر تون ؟روا نیست آدم توی منزلش ژ۳ داشته باشه؟ها؟وسط حیاط بایسته و بسمت سقف ونوشت افزاریِ نشونه بگیره؟حالا رگباری ؟یا تک تیر؟:)رگباری بهترها !از صدای اصلبت گلوله ها وشیروانی ،..سمفونی جالبی منتشرمیشه 

****تربچه نقلی ها  پس از پاک کردن ،شسته می شوند و گوجه و بادمجون درحال سرخ شدن،...

*****از اجاق گاز زاویه دید مون رو فیکس میکنیم،...پرندهِ رفته،ایشون آمدن،ما به گربه میگیم؛ پیچا=گربه.پیچازای=بچه گربه.چشاش خوشگله نه؟

******قرمه به مرحله ی اضافه شدن گوجه نصفه و بادمجون سرخ شده رسیده :)

******برنج قهوه ای کته پخته شده.ده دقیقه قبل خاموش کردنش مقداری زیره سیاه بپاچین روش،...عطربوی بینظیری داره..

******قرمه سبزی درشرف حاظرشدنِ،...شعله اش رو به قول اجی ،نیمیز گیری بزارین.نیمیزگیری=شعله اندک،خیلی کم.البته نیمیز گیری واژه ای هست دو ممنظوره اس،وقتی میگن پنجره رو نیمیزگیری بزار=کمی ،اندکی پنجره رو نیمه باز بزار،به قدر نصف بند انگشت،..

پس شعله ی ملایم خیلی اندک رو- پنجره ای ،دری دروازه ای ،..به قدرِ نیم یا یک بند انگشت بازباشد،نیمیزگیری می گویند:)

****

اوشون میرین روی شیروانی،که از شیروانی اشراف داشته باشن ،روی درختا.یعنی از اون بالا خودشو پرتات میکنه روی دختا.که گنجشک شکارکنه .

*****

****

صدای بدوبدو هاش میاد.دکمه ی آیفن رو میزنم .دربازمیشه و چند ثانیه بعد ظاهرمیشه.چی میخوری؟سلام ،سلام.با انگشت اشاره میکنم از سمت راست مراغه و کاشان.چرا دوتایی میخوری؟واسه اینکه طعم شون ترکیب بشه،مراغهه ترش تره ،چارتا میخوام!دستاتو بشور تابرات بیارم.زنگ میزنن.اَاَاَه مامانمِ/:

****

****

شماره ی منزل مردشریف اینارو میگیرم، قبل بوق دوم ،گوشی رو برمیداره.الو؟سلام .سلام !چی شده ؟چیکارداشتی؟(براش دور از ذهنِ ،.من تماس بگیرم ) خواستم بگم ،مجله ات رو جاگذاشتی .بزارتوی سطل آشغال.من نمی خوامش.وا؟مجله به این خوبی؟خوب نیست.چرت پرتِ .

ولی خوبِ هااا

خوبِ خودت بخون!

من؟:))

آره :))

حالا باهم بخونیم ؟:))