سی زدهِ نودو هفت !

 ****

   

****

 نوروز دست مردم را می گیرد و از زیر سقف ها و درهای بسته فضاهای خفه لای دیوار های بلند و نزدیک شهرها و خانه ها،به دامن آزادو بیکرانه طبیعت می کشاند:گرم از بهار ،روشن از آفتاب لرزان از هیجان آفرینش و آفریدن ،زیبا از هنرمندی بادو باران،آراسته با شکوفه،جوانه،سبزه و معطراز بوی باران،بوی پونه،بوی خاک،....

-هبوط در کویر- دکترشریعتی.

***

***

*اول اینکه؛تصویر نخست از دایی مجید است.کجایش را نمی دانم،ولی احتمالا شرق گیلان و رودسرو همون طرفاى خوب آشناست.متن رو هم قبلا نوشته بودم.ولی به اون کوه ها یکم مشکوکم؟؟که به کوه های دیلمان شباهت دارن:)

دوم اینکه ؛گفتیم روز طبیعت است و مرتبط به نگهداری از طبیعت و محیط زیست،...که تصویر دوم آپلود شد. گفتیم روز طبیعت است و مرتبط به محیط زیست و نگهداری ازآن و...که تصویر دوم آپلود شد.

سوم اینکه؛بعد نمازمغرب وعشاء،رفتیم وبلاگ ❤طیبه بانو +صبیره بانو❤باربندیل جمع کردیم و از پله های باهار خواب آقاجان اینا رفتیم پایین که خودمونو به مابقی ها ملحق کنیم. (دیشب و عرض میکنم.الان که غروب فرداس )جاى دوستان سبز ،شام و چای و میوه  و... تماشای سریال حرکت به سمت رشت،که به محضِ رسیدن خونه،انگاری دمای بدن وی متغیرو غدد لنفاوی  گلومتورم آبریزش چشم!!(یعنی همین جوری الکی الکی از مژه ها اشک میچکید)...لاکن ،وی به خود درمانی رجوع نمود و گرفت خوابید.صبح که بیدار شد ،مثِ بوفه ی  کاسه بشقاب چیده شده ای که؛ توى زلزله بلرزه میلرزید.لضا ؛وی رفت دکتر،داکتر دوا داد /شکرخدا خورد،خوب شد ونمرد.

چهارم اینکه؛بفرمایید چای تازه دم❤