سلام حالتون خوبه ? ببخشید سر نمیزنم خیلی کار دارم اما الان از هفته آینده اوضاع کارها بهتر میشه دیدم محبت داشتید و با وجود کم کاری و قصور بنده به ما سر زدید
انشالله جبران کنیم :) ارادتمند آبجی باران چه پست های خوبی دارید هوس کش رفتنشون رو کردم :/
سلام و عرض ارادت الحمدالله خوبم،ممنون از احوالپرسی هاتون
الهی شکر که سلامت هستین و خیلی کار دارید.... مرسی از لطفت،تندرست سلامت بمانی ؛ آقای وکیل عزیز راحت باش لطفا، هرپسی رو پسندیدین...
جالبه روایت آن ابزار برای افکندن میوه از درخت. راستش من بدون اینکه اطلاع داشته باشم از چنین ابزاری هر بار که خواستم تمشک بچینم از یک شاخه خشک درخت شبیه به عسا (عصا) برای این کار استفاده کردم. خداوند ایشان را قرین رحمت فرماید. مرحوم آیت اله جمی امام جمعه آبادان نیز تا آخرین روز جنگ در این شهر باقی ماند.و من نیز این افتخار را داشتم که گاهی شوخی و سر به سرش بزارم. واقعن که اینها مردان بزرگ و بی ادعایی بودند.بنظرم نسلشان دیگر وجود ندارد!
میوه رو نمی افکنیم که!! کردخاله رو به شاخه ی بالادست گیرمیدیم و به سمت خودمان میکشیم... اون هواپیمای Fنمی دونم چیِ جنگی هست،که کردخاله رو گیر بال جنگنده می کنیم و یک ضرب می کشیم؛که نهایتا همانی که امام جمعه وقت فرموده بودن و...خلاصه موشک باران می شیم وخلاص
بله،خداوند ایشان و ایشان هایی که چون بودن..قرین رحمت نماید ان شاءالله... وهمه ی آن عزیرانی که در آن هشت سال جنگیدن ....
سالهاست برام سواله؟چرا جنگ؟ولعنت به جنگ و ترس و هراس...لعنت!
سپاس آبجی ّ عزیزم برای توضیحات شیرین تان و سپاس بیشتر برای آگاهی دادن به من. نمی دونستم انار توسط دانه اش تکثیر می شه. انجیر را می دانستم. و انجیر کوهی را هم با دانه ای ریز و ارخوانی رنگش . درختان انجیر کوهی را با احتیاط باید نزدیک شد.مار و زنبور علاقه زیاد به خوردنش دارند.بار ها دیده ام . و البته خرس نیز.راستش این را هم نمی دانستم که خرس میوه خوار هم هست.سالها پیش خرسی دیدم نشسته بر شاخه انجیر و در حال تناول.همچنین پسته کوهی... مرسی خاخور عزیز تر از جان .............. ما جان سختیم و زود بار اندوه را از دوش بر زمین می نهیم.مرسی از بودنت و مرسی برای همه همراهی هایت باش تا همیشه شاد و خوشبخت.امین
خواهش میکنم؛ببخشید که درمحضرشریف استادی چون شما، جسارت کردم و یک ریز حرف زدم....
منم میدونم خرس میوه و تمشک میخوره ...ولی ازنزدیک ندیدمش. البته اجی،دایی ها وبعضی از بچه ها رو ''خرس کوتای''صدا می زنن. من فقط برام سواله؟شاخه انجیر بسیار حساس و تردو شکننده اس،چطور خرس ؟با اون وزن تپلی مپلی اش توانسته انجا بنشیند؟ وشاخه انار بسیار انعطاف پذیر ،میتوانی ساعت ها آن بالا بمانی و اناربخوری،...وبرای چیدن انجیر و تمشک،کردخاله لازمی واینکه؛ جان تان سلامت و دل تان خوش...بلامیسر
درود آلجی عزیز این کامنت برای پست رب انار پزان: راستش درخت انار و میوه آن برای من بسیار ها راز آلود و صد البته دلپذیرند. درخت انار را در جاهایی دیده ام که عقل حیران می ماند. در گشت و گذار هایم یک بار درخت اناری را در یک کوهستان صخره ای دیدم روییده در بین دو تخته سنگ!انار هایی کمی بزرگتر از گردو و به شیرینی عسل و سرخی خون!!! و بار دیگر در یکی از دور افتاده ترین نقاط کوهستان!! و البته این بار در نزدیکی چشمه ای سر افراز و به بار نشسته فصل میوه اش نبود اما میوه ها همچنان مانده بر شاخسار و قابل استفاده. و بار دیگر ... و بار دیگر... مانده ام که این درخت با میوه بهشتی اش بی ادعا و بی توقع چگونه در این جاهای دور افتاده روییده بدون هیچ نگهداری . واقعن که که از بهشت آمده این درخت بی ادعا سپاس خاخور عزیز
درخت انار جزء درختان سفت و سخت و قانعی است.همین طور انجیر.به اندک آبی و نوریُ؛سپس ها ثمرهای دلپذیرو لذیذی
. . فکر کنید؟پرنده ای مشغول پرواز است و در ارتفاع چند پایی اش درخت انار-یاانجیری می بیندو شیرجه وار به سمت و سویش می شتابد و به روی شاخه اش فرود می ایدو می بیند که؛ اناری ترک برداشته است.اناری در بلند ترین نقطه درخت ،که بسی نورکافی دیده و دست هیچ آدمی بهش نمی رسد و قندو عسلی است برای خودش ...شروع میکند ؛به نوک نوک زدن و تناول صد دانه یاقوت.... خلاصه انارشو میخوره و ... با آن دوبال پرواز زیبایش دوباره اوج میگیردو...درآسمان محو و ناپیدا می شود... خوب.امیرجان...معمولا پرنده ها کنار چشمه و لب جوی و ...برای آب خوری فرود میان و میان دو تخته سنگ ،و به گمانم جای دنج و خنک و نسبتا مرطوبی است برای ستراحت ... (ومعمولا شکارچیان درکمین این طفل معصوم ها) دانه و بذرهرگیاه و درختی به نم و رطوبت ... لذا کاشت درختان درمناطق کوهستانی توسط پرنده هاى باهوش هست دیگه.... مثلا ،اینجا زاغ و کلاغ ؛گردو به دهن میگیرن و از ارتفاع پرت میکنن پایین...گاهی این گردو ها از دست شون در میرن و قل میخورن و لای علفا پنهون میشن ...یهو میبینی درکنار راه باریکه ای ،درمسیر شالیزار نهال گردوی سی سانتی ای می بینی،یا انار،یا ازگیل و گلابی... وبار دیگر و بار دیگر و...
میدونین ؟ماها -منجمله خودم؛انجیرهای بالادست رو نمی چینم،همین طور انارو ازگیل و،... این چرخه ی طبیعت رو خیلی دوست دارم.... آخ آخ..."گفته بودم زندگی زیباست؟"آری آری زندگی زیباست"....
. راستی؟ میدونی که؟اینجا یک نوع ابزار چوبی ای برای چیدن میوه های بالادست درست میکنن؟اسم اون ابزار چوبی"کردخاله" نام دارد.میدونی؟نیروهای بعثی عراق؟چند هفته؟تحقیق کردن؟که این چه صلاحی است؟که امام جمعه رشت؟توی سخنرانی هاش گفته؛ "ص*دام حسین خیال کرده؛ما هوا پیماهای عراقی را با کردخاله می کشیم پایین" فکر میکنی؟پل عراق رشت و موشکی که توی رشت فرود آمد؟ازچه بود؟ازهمین کلام امام جمعه وقت ،مرحوم احسانبخش عزیز بود .میدونید که؟خودشان هم زمان جنگ عازم جبهه های جنگ شدن ومجروح که شدن و...یهویی توی نمازجمعه زدن به سین آخر..
به قول اجی ؛هی هی ..چی واورسی برارجان دیگه ببخشید پرچونگی کردم،فرمودین "مانده ام که این درخت با میوه بهشتی اش بی ادعا و بی توقع چگونه دراین جاهای دور افتاده رویید ه،.." خواستم شرح حالی و آنچه که دیده ام و دانسته ام و یاد گرفتم؛خدمت تان عرض کنم
آله من نسستم خعلیم تیف داله یه توک پا اومدم بهت بگم دیده هلچی بین ما بود تموم سد مادیده طلاخ میشیم تمام هیچ کیم نفلست واسه وساطت هل کی بیاد موهاشو میتشم دفته باشم
آله آله خودمون باید توی حل مثاعل مون ، چاره بی اندیشیم و به قول شما به هیسکی هم هیچچچ؛ لبطی نداله که دالیم چه غلطی (مرتبط به پست محبوبه و خمار دم)می کنیم.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
آیینه رازحضورت
ازپس لحظه ها قاپیدم
تا تنهایی ات را
حس نکنم
(هنرمند)
.................................
سلام و درود
وعرض ادب[گل][گل][لبخند]
درود و سپاس ؛بسیار عااالى
سلام و عرض ارادت ؛خدمت شما دوست عزیز و گرامی
خیلی خوش آمدید و صفا آوردین
ممنون از محبتتون
ایشالا از هفته ی آینده وبلاگتون رو منفجر میکنم :d
شبتون خوش
موفق باشید و سلامت در پناه خدا
قُربانت آقا وکیل جان
وبلاگ منفجرکُنِ کی بودی شما
شب شما هم بخیرو خوش
مچکرم؛درپناه حق سلامت و موفق باشی بلامیسر
سلام حالتون خوبه ?
ببخشید سر نمیزنم
خیلی کار دارم
اما الان از هفته آینده اوضاع کارها بهتر میشه
دیدم محبت داشتید و با وجود کم کاری و قصور بنده به ما سر زدید
انشالله جبران کنیم :)
ارادتمند آبجی باران
چه پست های خوبی دارید
هوس کش رفتنشون رو کردم :/
سلام و عرض ارادت
الحمدالله خوبم،ممنون از احوالپرسی هاتون
الهی شکر که سلامت هستین و
خیلی کار دارید....
مرسی از لطفت،تندرست سلامت بمانی ؛ آقای وکیل عزیز
راحت باش لطفا،
هرپسی رو پسندیدین...
سلام خواهر مهربانم
احوال شما؟
بهبه باران...َ
باران...
کاش اینجا هم بارندگی شروع بشود.
بزن بارون، ببار...
سلام عزیز دلم
شیمی احوال سلامتی شکر خدا خوبیم
ممنون از احوالپرسی تون عزیز دل خاخور
ان شاءالله اونجا هم بارش ها شروع بشه و همراه سیناجان از طراوتش لذت ببرید
سلام خواهر مهربانم
احوال شما؟
بهبه باران...
باران...
کاش اینجا هم بارندگی شروع بشود.
بزن بارون، ببار...
سلام بلامیسر
سلام خواهر مهربانم
احوال شما؟
بهبه باران...
باران...
کاش اینجا هم بارندگی شروع بشود.
بزن بارون، ببار...
سلام به روی ماهتون
سلام مچدد
چرا پست رب انار باز نیست برای کامنت دهی ؟
سلام به روی بهتراز ماهتوون
بخاطراینکه برگه شده،وقرارِ برداشته بشه...
ازاین جهت امیرکیهان برار همین جا نظر گذاشتن...
جالبه روایت آن ابزار برای افکندن میوه از درخت.
راستش من بدون اینکه اطلاع داشته باشم از چنین ابزاری هر بار که خواستم تمشک بچینم از یک شاخه خشک درخت شبیه به عسا (عصا) برای این کار استفاده کردم.
خداوند ایشان را قرین رحمت فرماید.
مرحوم آیت اله جمی امام جمعه آبادان نیز تا آخرین روز جنگ در این شهر باقی ماند.و من نیز این افتخار را داشتم که گاهی شوخی و سر به سرش بزارم.
واقعن که اینها مردان بزرگ و بی ادعایی بودند.بنظرم نسلشان دیگر وجود ندارد!
میوه رو نمی افکنیم که!!
کردخاله رو به شاخه ی بالادست گیرمیدیم و به سمت خودمان میکشیم...
اون هواپیمای Fنمی دونم چیِ جنگی هست،که کردخاله رو گیر بال جنگنده می کنیم و یک ضرب می کشیم؛که نهایتا همانی که امام جمعه وقت فرموده بودن و...خلاصه موشک باران می شیم وخلاص
بله،خداوند ایشان و ایشان هایی که چون بودن..قرین رحمت نماید ان شاءالله...
وهمه ی آن عزیرانی که در آن هشت سال جنگیدن ....
سالهاست برام سواله؟چرا جنگ؟ولعنت به جنگ و ترس و هراس...لعنت!
سپاس آبجی ّ عزیزم برای توضیحات شیرین تان و سپاس بیشتر برای آگاهی دادن به من.
نمی دونستم انار توسط دانه اش تکثیر می شه. انجیر را می دانستم.
و انجیر کوهی را هم با دانه ای ریز و ارخوانی رنگش .
درختان انجیر کوهی را با احتیاط باید نزدیک شد.مار و زنبور علاقه زیاد به خوردنش دارند.بار ها دیده ام .
و البته خرس نیز.راستش این را هم نمی دانستم که خرس میوه خوار هم هست.سالها پیش خرسی دیدم نشسته بر شاخه انجیر و در حال تناول.همچنین پسته کوهی...
مرسی خاخور عزیز تر از جان
..............
ما جان سختیم و زود بار اندوه را از دوش بر زمین می نهیم.مرسی از بودنت و مرسی برای همه همراهی هایت
باش تا همیشه شاد و خوشبخت.امین
خواهش میکنم؛ببخشید که درمحضرشریف استادی چون شما، جسارت کردم و یک ریز حرف زدم....
منم میدونم خرس میوه و تمشک میخوره ...ولی ازنزدیک ندیدمش.
البته اجی،دایی ها وبعضی از بچه ها رو ''خرس کوتای''صدا می زنن.
من فقط برام سواله؟شاخه انجیر بسیار حساس و تردو شکننده اس،چطور خرس ؟با اون وزن تپلی مپلی اش توانسته انجا بنشیند؟
وشاخه انار بسیار انعطاف پذیر ،میتوانی ساعت ها آن بالا بمانی و اناربخوری،...وبرای چیدن انجیر و تمشک،کردخاله لازمی
واینکه؛
جان تان سلامت و دل تان خوش...بلامیسر
شعر و تصویرها هر دو عالی!
شیمی لطف و مرحمت قُربان؛بلامیسر
زور زورسپاس له حضور عزیز و شریف تان
درود آلجی عزیز
این کامنت برای پست رب انار پزان:
راستش درخت انار و میوه آن برای من بسیار ها راز آلود و صد البته دلپذیرند.
درخت انار را در جاهایی دیده ام که عقل حیران می ماند.
در گشت و گذار هایم یک بار درخت اناری را در یک کوهستان صخره ای دیدم روییده در بین دو تخته سنگ!انار هایی کمی بزرگتر از گردو و به شیرینی عسل و سرخی خون!!!
و بار دیگر در یکی از دور افتاده ترین نقاط کوهستان!! و البته این بار در نزدیکی چشمه ای سر افراز و به بار نشسته فصل میوه اش نبود اما میوه ها همچنان مانده بر شاخسار و قابل استفاده.
و بار دیگر ...
و بار دیگر...
مانده ام که این درخت با میوه بهشتی اش بی ادعا و بی توقع چگونه در این جاهای دور افتاده روییده بدون هیچ نگهداری .
واقعن که که از بهشت آمده این درخت بی ادعا
سپاس خاخور عزیز
سلام برشما امیر کیهان برارِ عزیز
سپاس بیکران ؛بابت روایتِ "باردیگر..."یا بهترِ عرضم کنم...
"هربار دیده هاتان.."
درخت انار جزء درختان سفت و سخت و قانعی است.همین طور انجیر.به اندک آبی و نوریُ؛سپس ها ثمرهای دلپذیرو لذیذی
.
.
فکر کنید؟پرنده ای مشغول پرواز است و در ارتفاع چند پایی اش درخت انار-یاانجیری می بیندو
شیرجه وار به سمت و سویش می شتابد و به روی شاخه اش فرود می ایدو می بیند که؛
اناری ترک برداشته است.اناری در بلند ترین نقطه درخت ،که بسی نورکافی دیده و دست هیچ آدمی بهش نمی رسد و قندو عسلی است برای خودش ...شروع میکند ؛به نوک نوک زدن و تناول صد دانه یاقوت....
خلاصه انارشو میخوره و ...
با آن دوبال پرواز زیبایش دوباره اوج میگیردو...درآسمان محو و ناپیدا می شود...
خوب.امیرجان...معمولا پرنده ها کنار چشمه و لب جوی و ...برای آب خوری فرود میان و میان دو تخته سنگ ،و به گمانم جای دنج و خنک و نسبتا مرطوبی است برای ستراحت ...
(ومعمولا شکارچیان درکمین این طفل معصوم ها)
دانه و بذرهرگیاه و درختی به نم و رطوبت ...
لذا کاشت درختان درمناطق کوهستانی توسط پرنده هاى باهوش هست دیگه....
مثلا ،اینجا زاغ و کلاغ ؛گردو به دهن میگیرن و از ارتفاع پرت میکنن پایین...گاهی این گردو ها از دست شون در میرن و قل میخورن و لای علفا پنهون میشن ...یهو میبینی درکنار راه باریکه ای ،درمسیر شالیزار نهال گردوی سی سانتی ای می بینی،یا انار،یا ازگیل و گلابی...
وبار دیگر و
بار دیگر و...
میدونین ؟ماها -منجمله خودم؛انجیرهای بالادست رو نمی چینم،همین طور انارو ازگیل و،... این چرخه ی طبیعت رو خیلی دوست دارم....
آخ آخ..."گفته بودم زندگی زیباست؟"آری آری زندگی زیباست"....
.
راستی؟
میدونی که؟اینجا یک نوع ابزار چوبی ای برای چیدن میوه های بالادست درست میکنن؟اسم اون ابزار چوبی"کردخاله" نام دارد.میدونی؟نیروهای بعثی عراق؟چند هفته؟تحقیق کردن؟که این چه صلاحی است؟که امام جمعه رشت؟توی سخنرانی هاش گفته؛
"ص*دام حسین خیال کرده؛ما هوا پیماهای عراقی را با کردخاله می کشیم پایین"
فکر میکنی؟پل عراق رشت و موشکی که توی رشت فرود آمد؟ازچه بود؟ازهمین کلام امام جمعه وقت ،مرحوم احسانبخش عزیز بود .میدونید که؟خودشان هم زمان جنگ عازم جبهه های جنگ شدن ومجروح که شدن و...یهویی توی نمازجمعه زدن به سین آخر..
به قول اجی ؛هی هی ..چی واورسی برارجان
دیگه ببخشید پرچونگی کردم،فرمودین "مانده ام که این درخت با میوه بهشتی اش بی ادعا و بی توقع چگونه دراین جاهای دور افتاده رویید ه،.."
خواستم شرح حالی و آنچه که دیده ام و دانسته ام و یاد گرفتم؛خدمت تان عرض کنم
سپاس از شما برار عزیزی که دو گوش شنوا داری
کمی باران هم بباره اینجا.
بارون
+رب انار و انار و دوست داشتن من
خسته نباشی باران جان کدبانو
ایشالا بلامیسر
هااا..وارش
+جان تان سلامت؛فدامداتون بشم بهامین بانو
خسته نباشید تون؛خیلى چسبید عزیز دلم
بیکران سپاس
چه گل قشنگیه
همون گل پالوده اس
یه جمعه دلگیر دیگه هم گذشت
تنت سلامت و دلت شاد و لبت خندون؛ بلامیسر
آله من نسستم
خعلیم تیف داله
یه توک پا اومدم بهت بگم دیده هلچی بین ما بود تموم سد مادیده طلاخ میشیم
تمام
هیچ کیم نفلست واسه وساطت
هل کی بیاد موهاشو میتشم دفته باشم
آیا آیا
آیا آیا میتنه واس من
دیده نه من نه هیش کی
تیفِش؛ نووووش جونت عجیجِ دلم
گازت میگیرمآ
آیا آیا
آیا
بازم جرات دالین ،واسه من ،______\خط نشون بِتشین
آله آله
خودمون باید توی حل مثاعل مون ،
چاره بی اندیشیم و
به قول شما
به هیسکی هم
هیچچچ؛ لبطی نداله
که دالیم چه غلطی (مرتبط به پست محبوبه و خمار دم)می کنیم.